دانلود و خرید کتاب چنان ناکام که خالی از آرزو پتر هاندکه ترجمه ناصر غیاثی
تصویر جلد کتاب چنان ناکام که خالی از آرزو

کتاب چنان ناکام که خالی از آرزو

معرفی کتاب چنان ناکام که خالی از آرزو

پتر هاندکه در چنان ناکام که خالی از آرزو شروع به نوشتن از مادری می‌کند که نزدیک به دو ماه از مرگش گذشته است. این اثر یک جستارگونه است که به شرح دردها و غم های فقدان مادر می‌پردازد. 

درباره کتاب چنان ناکام که خالی از آرزو

هاندکه در این اثر از خودکشی مادرش می‌گوید و تاثیری که این کار مادر بر او گذاشته است. او روایتش را از پدربزرگش آغاز می‌کند، پدر مادرش و بعد به سراغ سال‌های سخت جنگ جهانی اول و دم می‌رود. در زمان جنگ دوم پتر هم خودش متولد شده است و خانواده ۵ نفره آنها یعتی پتر، برادر و خواهرش، مادر و شوهر مادر مخفیانه از برلین می‌گریزند و در اتریش ساکن می‌شوند.

هاندکه این اثر را در قالب سوم شخص روایت می‌کند. او در نوشته‌هایش اروپایی را نشان می‌دهد که با امروز خیلی فرق دارد. او روند تحولات در سبک زندگی یک خانواده متوسط را در دهه ۴۰ میلادی در اتریش به تصویر می‌کشد. از روابط مادر با همسرش و سردی‌ای که بین آنها پیش آمد، می‌گوید و افسردگی‌ها مادر و سردردهای مزمن و طولانی‌اش را توصیف می‌کند و در نهایت به داغی می‌رسد که مادر بر دلش گذاشت. او در زمان شنیدن خبر خودکشی مادر در اتریش بود که خود را سراسیمه به زادگاه مادر رساند.

 هاندکه انگیزه خود از نوشتن چنین جستاری را این گونه بیان کرده است: «این حقیقت ندارد که نوشتن فایده‌ای برایم دربر داشت. در آن هفته‌هایی که به داستان پرداختم، داستان هم دست نمی‌کشید از پرداختن به من. نوشتن آن گونه که در آغاز باور داشتم، خاطره‌ای نبود از مرحله‌ای به پایان رسیده از زندگی‌ام بلکه فقط گرته مداومی بود از خاطره به شکل جمله‌هایی که تنها مدعی دور شدن از من بودند.»

 چنان ناکام که خالی از آرزو پیش از این با نام اندوهی فراتر از رویا با ترجمه سونیا سینگ در انتشارات مجید، از غم بال درآوردن با ترجمه پویا رفوبی در رخداد نو و همچنین اندوهی ورای رویاها در نشر فراز به چاپ رسیده بود که همه از انگلیسی به فارسی برگردانده شده‌ بودند. اما ناصر غیاصی مترجم ایرانی ساکن آلمان و دانش‌آموخته ادبیات آلمانی این کتاب را از روی نسخه اصلی به زبان آلمانی به فارسی برگردانده است.

 خواندن کتاب چنان ناکام که خالی از ارزو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 اگر به پتر هاندکه و آثار و سبک نویسندگی او علاقه دارید قطعا از خواندن چنان ناکام که خالی از آرزو لذت خواهید برد.

درباره پتر هاندکه

پتر هاندکه متولد ششم دسامبر سال ۱۹۴۲  گریفن اتریش است و اکنون در آستانه دهه نهم زندگی خود قرار دارد. او از نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان آوانگارد اتریشی و برنده نوبل ادبی سال ۲۰۱۹ است.

هاندکه پس از به پایان بردن دبیرستان ۴ سال در دانشگاه گراتس حقوق خواند و پس از آن به ادبیات متمایل شد. در سال ۱۹۶۶ به آمریکا سفر کرد و در یک گردهمایی موسوم به گروه ۴۷ به ترویج و حمایت از نوشته‌های رئالیستی در ادبیات معاصر آلمان پرداخت. زمانی که در سال ۲۰۱۹ برنده نوبل شد بسیاری از این موضوع ناراضی بودند و از اکادمی نوبل انتقادهای زیادی کردند. مهم‌ترین انتقادشان هم این بود که هاندکه در دوره جنگ بوسنی از نیروهای صرب پشتیبانی کرده است.

 سبک هاندکه سبکی نو و غیر متعارف است. او به تجربه‌گرایی علاقه دارد و مرزهای زمان و مکان را در شیوه‌هایی نوآوانه درهم می‌شکند. کسانی هاندکه را ادامه کافکا و روبرت موزیل دانسته‌اند و کسانی هم او را با هاینریش بل مقایسه کرده‌اند.

 بخشی از کتاب چنان ناکام که خالی از آرزو

بیرون: باران - آفتاب؛ درون: احساساتِ زنانه سخت وابستهٔ هوا شد، چون "بیرون" تقریباً همیشه تنها به معنای حیاط خانه بود و "درون" استثنائاً خانهٔ شخصی، بدون اتاقی از آن خود.

آب و هوای منطقه بسیار متغیر است: زمستان‌ها سرد و تابستان‌ها شرجی اما به‌هنگام غروب آفتاب یا در سایه‌سار نیز می‌لرزیدی از سرما؛ بارانِ فراوان؛ از همان آغاز سپتامبر بیشتر وقت‌ها روزهای متوالی مه مرطوب پشتِ پنجره‌های بسیار کوچکی که امروز هم به‌ندرت بزرگ‌تر ساخته می‌شوند؛ قطره‌های آب بر بند لباس؛ قورباغه‌هایی که در ظلمات می‌پریدند سر راهت؛ پشه‌ها؛ حشرات؛ شب‌پره‌ها حتی در روز؛ در انبارِ چوب، زیر هر هیزم جورپایان و کرم‌ها: باید هم به اینها وابسته می‌شدی، چیز دیگری در کار نبود. نادر بود کسی که بی‌هیچ آرزویی به‌نحوی از انحا کامروا بوده باشد. اغلب، بی‌هیچ آرزویی، اندکی ناکام بودند.

برای سنجیدن شکل‌های دیگر زندگی هیچ امکانی نبود. یعنی نیازش هم نبود؟

از اینجا شروع شد که مادرم ناگهان میلش کشید به چیزی: می‌خواست تحصیل کند؛ چرا که به‌وقتِ کودکی و به‌هنگام تحصیل چیزی از خودش حس کرده بود. مثل این بود که بگویی: "خودم را حس می‌کنم." نخستین بار، یک آرزو، آرزویی که ابراز هم می‌شد، مکرر در مکرر. تا اینکه سرانجام شد فکری ثابت. مادرم می‌گفت "دریوزگی می‌کرده" از پدربزرگ برای اینکه اجازه بدهد چیزی یاد بگیرد. اما اصلاً حرفش را هم نمی‌بایست می‌زد. تکان دستی کفایت می‌کرد برای نادیده گرفته شدن آن آرزو؛ دستی به تکان آمد و رد شد آن آرزو؛ آروزیی بود محال.


fateme
۱۴۰۰/۰۸/۰۷

کتاب خوبی بود. در مورد رنج و مرارت یک زن در طول زندگیش بود و این داستان توسط پسرش به نگارش در اومده. در واقع این کتاب شرگذشت و زندگی مادر پتر هاندکه هست که زندگی سختی رو پشت سر

- بیشتر
محمد شمسی
۱۴۰۰/۱۱/۲۳

به نظر من این کتاب یا ترجمه خوبی نداره یا ویراستاری خوبی نداشته. این کتاب میتونست خیلی تأثیرگذار تر از این که هست باشه ولی متاسفانه به گاها به شدت گنگ و خسته کننده هست

کاربر 4412484
۱۴۰۱/۰۲/۲۶

بسیار ترجمه کتاب ضعیفه امیدواریم مترجم دیگری زحمت این امر رو بر عهده بگیرند

حسین تیموریان
۱۴۰۱/۰۱/۱۲

این دیگه چه سبک ویرایش و ترجمه است؟

Amir Reza Rashidfarokhi
۱۴۰۰/۰۹/۱۰

کتاب روایت زندگی واقعی مادر نویسنده است و نویسنده تلاش کرده با بی‌طرفی گذار از آلمان درگیر جنگ را تا دوران سکون بعد از جنگ به خوبی برای یک زن، مادر و همسر آلمانی نشان دهد. مرور استحاله‌ی زندگی مادر نویسنده

- بیشتر
ادبیات به او نیاموخت که از هم‌اکنون دیگر به فکر خودش باشد بلکه برایش وصف می‌کرد که حالا دیگر برای این کار دیر شده است.
Amir Reza Rashidfarokhi
اغلب شوهرش مرتکب این خطا می‌شد که از او می‌پرسید چرا از او بدش می‌آید -مادر طبیعتاً هر بار پاسخ می‌داد: "این حرف‌ها چیست؟" شوهرش کوتاه نمی‌آمد و دوباره می‌پرسید آیا واقعاً اینقدر انزجارآور است و مادرم او را آرام می‌کرد و بعدش باز هم بیشتر از او منزجر می‌شد. مادر ککش هم نمی‌گزید از اینکه با هم پیر شده‌اند، اما از بیرون که نگاه می‌کردی، آرامش‌بخش بود چون شوهرش کتک زدن را کنار گذاشته بود و دیگر سربه‌سرش نمی‌گذاشت.
Amir Reza Rashidfarokhi

حجم

۸۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۸۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۲۱,۷۰۰
۳۰%
تومان