دانلود و خرید کتاب اهانت به تماشاگر پتر هاندکه ترجمه علی اصغر حداد
تصویر جلد کتاب اهانت به تماشاگر

کتاب اهانت به تماشاگر

نویسنده:پتر هاندکه
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۳از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اهانت به تماشاگر

کتاب اهانت به تماشاگر، نوشته پتر هاندکه با ترجمه علی‌اصغر حداد، جلد پانزدهم مجموعه تجربه‌های کوتاه است. بیست سال پیش که مجموعه‌ تجربه‌های کوتاه زیر نظر حسن ملکی برای اولین‌بار منتشر شد، هدفش کمک به عاشقان کتاب بود که فرصت کمی برای مطالعه داشتند. این مجموعه را نشر چشمه دوباره منتشر کرده است.

درباره کتاب اهانت به تماشاگر

بسیاری از ما در زندگی فرصت خواندن یک رمان طولانی را نداریم، یا امکان حمل کتاب را هر روز تا محل کارمان نداریم و کتاب‌ها نیمه‌کاره می‌مانند. راه چاره پناه بردن به کتاب‌های کم‌حجم و کم‌ورقی است که می‌شود آن‌ها را به‌سادگی خواند. کتاب خواندن در یک نشست. بین دو ایستگاه مترو، بین محل کار تا خانه،در مسیر دانشگاه و ... مجموعه‌ی تجربه‌‌های کوتاه بهترین فرصت است برای خواندن در وقت‌های اندک، برای خواندن در ساعت‌هایی که فکر می‌کنیم هیچ‌کدام از کتاب‌های کتاب‌خانه‌مان را نمی‌توانیم بخوانیم. با مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان و تاریخ نمایش جهان در اختیار ما قرار می‌گیرد.

در کتاب اهانت به تماشاگر بازیگران هیچ نقشی بازی نمی کنند صحنه هیچ جایی را تداعی نمی کند زمان نمایشنامه مشخص نمی شود زمان همانند زمان واقعی می‌گذرد هیچ توهمی در کار نیست هیچ نمایشی در کار نیست. پرده باز می‌شود بازیگران بیرون می‌آیند به ما خیره می‌شوند و با ما سخن می‌گویند و به ما می‌گویند که نمایشی در کار نیست . آنها سپس درمورد رابطه مخاطب با صحنه صحبت می‌کنند و تماشاگاران را به خاطر بازی خوبشان ستایش می‌کنند. اهانت به تماشاگر اثری متفاوت است.

خواندن کتاب‌های مجموعه تجربه‌های کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر فکر می‌کنید فرصت‌تان برای کتاب خواندن کوتاه است اما عطش‌ خواندن و لذت بردن از دنیای کتاب شما را رها نمی‌کند، این مجموعه برای شما نوشته شده است.

بخشی از کتاب اهانت به تماشاگر

. کانون توجه شما یید. این‌جا ماجرائی اجرا نمی‌شود، این‌جا شما اجرا می‌شوید. این بازی با کلام نیست. این‌جا با شما به عنوان افراد رفتار نمی‌شود. این‌جا شما تبدیل به افراد نمی‌شوید. این‌جا شما علامت مشخصهٔ فردی‌ئی ندارید. این‌جا شما چهرهٔ ویژه‌ئی ندارید. این‌جا شما فرد نیستید. این‌جا شما ویژگی فردی‌ئی ندارید. این‌جا شما سرگذشت ندارید. این‌جا شما تاریخ ندارید. این‌جا شما گذشته ندارید. این‌جا شما جزو لیست اعدامی‌های اعلان دیواری نیستید. این‌جا شما تجربهٔ زندگی نیستید. این‌جا شما تجربهٔ تئاتر هستید. این‌جا شما آن «آن» را دارید. شما تئاتررو هستید. این‌جا شما به خاطر همهٔ خصلت‌های‌تان نیست که جالب اید. این‌جا شما فقط به خاطر همین خصلت تئاترروبودن‌تان جالب اید. این‌جا شما به عنوان یک‌مشت آدم تئاتررو یک الگو تشکیل داده‌اید. این‌جا شما فرد نیستید. شما مجموعه‌ئی از افراد هستید. این‌جا شما چهره‌های‌تان رو به یک سو دارند. این‌جا شما نظم و ترتیب خاصی گرفته‌اید. این‌جا شما گوش‌های‌تان چیز واحدی را می‌شنوند. این‌جا شما یک روی‌داد هستید. این‌جا شما آن روی‌داد هستید.

این‌جا شما در معرض دید ما یید. ولی تصویری تشکیل نمی‌دهید. این‌جا شما سمبولیک نیستید. این‌جا شما یک آذین هستید. یک الگو هستید. مشخصاتی دارید که این‌جا همه دارند. این‌جا شما یک سری مشخصات همگانی دارید. این‌جا شما برای خود یک نوع هستید. این‌جا شما یک الگو تشکیل می‌دهید. این‌جا شما همه یک کار را می‌کنید و همه یک کار را نمی‌کنید: این‌جا شما همه نشسته‌اید و یک جا را نگاه می‌کنید. این‌جا شما همه نایستاده‌اید و چند جا را نگاه نمی‌کنید. این‌جا شما همه یک الگو یید و یک الگو دارید. همه یک الگو دارید که بنا به آن به تئاتر آمده‌اید. این‌جا شما یک تصور الگویی دارید که بنا به آن، این‌جائی که ما ایستاده‌ایم بالا به حساب می‌آید و آن‌جائی که شما نشسته‌اید پایین. این‌جا بنا به تصور شما دو جهان وجود دارد. این‌جا شما تصور الگویی از جهان تئاتر دارید.

این‌جا شما دیگر به آن الگو نیاز ندارید. این‌جا شما نظاره‌گر نمایش‌نامه‌ئی نیستید که برای تئاتر باشد. این‌جا شما نظاره‌گر نیستید. این‌جا شما خود کانون توجه اید. این‌جا شما خود در نقطهٔ تلاقی شلیک‌ها هستید. این‌جا شما خود مشتعل می‌شوید. خود آتش می‌گیرید. این‌جا شما نیازی به الگو ندارید. این‌جا شما خود الگو یید. این‌جا شما کشف شده‌اید. شما کشف امشب اید. شما ما را مشتعل می‌کنید. کلام ما در شما شعله‌ور می‌شود. از شما به سوی ما جرقه می‌جهد.

maryam342
۱۳۹۹/۱۱/۱۰

بسیار جالبه‌. ولی دااستان خاصی نداره و صرفا فرضیاتیو راجع به نمایشی میگه و اخرش واقعا شوکه میشید😅🤐👍👍👍👍

Mohaddeseh Mohammadi
۱۴۰۱/۱۰/۳۰

تو این نمایشنامه دو صدای هم‌صدا میان با شما حرف می‌زنن‌؛ ریتمیک و پرتکرار (که اثرگذاری حرفاشون رو چند برابر می‌کنه). راجع به خودتون، افکار و رفتارتون. حرفاشون متناقضه، چون شما متناقضید. انسان متناقضه. فردیتتون رو زیر سوال می‌برن، چون

- بیشتر
نیلوفر
۱۴۰۰/۰۱/۰۹

سبک خاصی در نویسندگی دارد هاندکه هر جمله به سما ایده می دهد برای نویسندگان و خوانندگان حرفه ای و حتی خوانندگان مبتدی جالب است

کاربر ۳۱۴۰۸۷۰
۱۴۰۰/۰۳/۱۵

هیچ تلاشی برای جذب مخاطب نشده

mrb
۱۴۰۰/۰۲/۱۱

مزخرف محض. ۱۵ صفحه خوندم حالت تهوع گرفتم جملات متضاد هم؛ تکراری دریغ از یه ذره جذابیت برید دنبال یه کتاب دیگه کتاب اهانت به تماشاگر؛اهانت به خواننده بود

این نمایش‌نامه یک پیش‌گفتار است. این نمایش‌نامه پیش‌گفتار نمایش دیگری نیست، بل‌که پیش‌گفتاری است بر آن‌چه شما انجام داده‌اید، آن‌چه انجام می‌دهید، و آن‌چه انجام خواهید داد. موضوع شما یید. این نمایش‌نامه پیش‌گفتاری است بر این موضوع. پیش‌گفتاری است بر کارها و عادات شما.
Mohaddeseh Mohammadi

حجم

۳۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

حجم

۳۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
۷,۰۰۰
۵۰%
تومان