دانلود و خرید کتاب حکم در برابر حکم ویلیام شکسپیر ترجمه علیرضا مهدی‌پور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب حکم در برابر حکم

کتاب حکم در برابر حکم

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حکم در برابر حکم

شکسپیر را به‌حق بزرگ‌ترین نویسنده در زبان انگلیسی و بزرگ‌ترین نمایش‌نامه‌نویس در جهان می‌دانند. شکسپیر در زمان خودش شاعر و نمایش‌نامه‌نویسی محبوب بود، اما دو قرن پس از مرگش بود که به شهرت فزاینده و جهانی دست یافت، یعنی با آغاز قرن نوزده و نهضت رُمانتیسم، و سپس در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم، دورهٔ ویکتوریا، این شهرت و محبوبیت بیشتر شد و در قرن بیستم، با آغاز مکاتب ادبی جدید، آثار شکسپیر مورد ارزیابی‌های جدید قرار گرفت و روزبه‌روز جنبه‌های تازه‌ای در آن‌ها کشف شد و تا به امروز هم این آثار منبع و محرک مطالعات و پژوهش‌های ادبی و فرهنگی در سراسر جهان است. شکسپیر علاوه‌بر صد و پنجاه و چهار غزل و دو شعر بلند روایی و چندین شعر دیگر، حدود سی و هشت نمایش‌نامه نوشته که بیشتر آن‌ها و یا بخش بزرگ‌تر هر یک از آن‌ها نیز طبق سُنت رایج آن زمان به شعرند. اهمیت شکسپیر هم به خاطر همین نمایش‌نامه‌ها است. نمایش‌نامهٔ «حکم در برابر حکم» اواخر سال ۱۶۰۴ میلادی در دربار انگلستان به اجرا درآمد و سال ۱۶۲۳، یعنی هفت سال پس از مرگ شکسپیر، چاپ شد. این نمایش‌نامه به موضوعات رحمت، عدالت و حقیقت و رابطهٔ آن‌ها با مسئلهٔ تکبر و تواضع و به‌ویژه افراط‌گرایی دینی، قشری‌گری و خشکه‌مقدس بودن حاکمان و لغزش آنها در مسایل اخلاقی، سوء استفاده از ابزار قدرت و.. می‌پردازد. آنجلو پارسا که تلاش می‌کند مردی شریف باشد وقتی چشمش به ایزابلای زیبا و خوش‌بیان می‌افتد، برخلاف حکم سخت‌گیرانه‌ای که علیه کلادیو در باب رابطهٔ نامشروع داده، خود نیز دل‌ودینش را یک‌جا می‌بازد و به سوءاستفاده از قدرت و ریاکاری کشیده می‌شود.از سوی دیگر میخانه خانم اُوردان هم منبع فساد است، اما در این میان کسانی که مجازات می‌شوند انسان‌هایی معمولی هستند که گناهشان در برابر گناهان این فاسدان، چیزی شمرده نمی‌شود. اگرچه «حکم در برابر حکم» به مضامین عدالت و رحمت می‌پردازد، پرداخت آشکار آن با مسئلهٔ جنسیت و مرگ لحنی جدی‌تر به آن می‌دهد و آن را از حد کمدی رُمانتیک فراتر برده و بیشتر به تراژدی ـ کمدی شبیه می‌کند.
Mohammad
۱۴۰۱/۰۴/۰۹

(۴-۱۲-[۵۳]) کنایه های خوبی به افراطی گرایی دینی و خشکه مقدس بودن زده، به افرادی که از دین صرفا استفاده ی ابزاری می کنند و احکامش رو تا جایی که در تضاد با منافع خودشون نباشه قبول دارند و اجرای این

- بیشتر
Dana far
۱۳۹۸/۰۸/۰۷

عالی بود و همچنین پانوشت‌های مترجم که راهنمای خوبی برای ادامه کتاب بود.

در این زندگی هزاران مرگ نهفته و باز ما از مرگ می‌ترسیم، مرگی که همهٔ این ناگواری‌ها را هموار و بالا و پستی‌ها را برابر می‌کند.
Mohammad
تو چیزی جز بازیچهٔ مرگ نیستی که در گریز خود برای دوری از آن، برای آن می‌کوشی و هر چه از آن می‌گریزی، به آن نزدیک‌تر می‌شوی.
Mohammad
آه ای عشق ستمکار که به من مهلتی برای زنده ماندن می‌دهی، چه زنده ماندنی، که همهٔ آسایش آن هراس همیشگی از مرگ است!
محمدحسین
عدالت با مواردی سروکار دارد که برایش مبرهن باشد. قانون از کجا بداند که دزدان، دزدان را داوری می‌کنند؟
محمدحسین
تردیدهای ما خائنین مایند. و ترس از اقدام سبب می‌شود چیزی را که شاید به چنگ آوریم، از دست بدهیم.
محمدحسین
چگونه ممکن است که حجب و حیای زن بیشتر از هرزگی‌اش امیال ما را برانگیزد؟ مگر مزبله و زمین هرز کم است که مایل‌ایم معابد مقدس را با خاک یکسان کنیم و بنای پلیدی‌های خود را روی آن‌ها برپا کنیم؟
محمدحسین
گناه را محکوم کنیم؟ و نه گناهکار را؟ ولی، هر گناهی پیش از ارتکاب محکوم شده. اگر گناهانی را که کیفرشان را قانون مقرر کرده، مجازات کنم و گناهکار را رها کنم، مقام و منصبم هیچ‌وپوچ می‌شود.
محمدحسین
برادری دارم که به اعدام محکوم شده. از شما تمنا دارم که گناه برادرم را محکوم کنید و نه خود برادرم را.
محمدحسین
اگر تا ده سال متوالی هر کسی را که این گناه کرده گردن بزنید یا دار بزنید، در کمال سُرور باید سفارش سرهای جدید بدهید.
محمدحسین
همانند پدران ابله که ترکه‌های تهدیدآمیز را دسته می‌کنند تا آن‌ها را مقابل چشمان فرزندان‌شان قرار دهند نه برای این‌که به کارشان گیرند، بلکه تنها برای ترساندن و تا با گذشت زمان، این ترکه‌ها به جای ترساندن اسباب تمسخر آنان می‌شوند. احکام ما نیز این‌چنین شده‌اند.
محمدحسین
فرمان‌های خداوند بر هر که بخواهند جاری می‌شوند و بر هر که نخواهند، نمی‌شوند. و بااین‌حال، این عین عدالت است.
محمدحسین
طبیعت هرگز ذره‌ای از گوهر کمال خود را به ما وام نمی‌دهد مگر این‌که همچون الهه‌ای دوراندیش و حسابگر خود را در مقام بستانکار پُرافتخار قرار دهد تا هم ممنون او باشیم و هم مدیون او.
محمدحسین
هر چه می‌خواهی بگو در دشمنی با آنجلو باطل من چون که می‌چربد یقین بر حق تو
محمدحسین
چه کسی باورت می‌کند ایزابل؟ نام پاک و نامخدوش من، زندگی زاهدانه‌ام اظهارنامهٔ رسمی من علیه تو، و مقام من در دولت، چنان بر اتهام تو می‌چربند که تو خود در شکایت خود و بوی بُهتان آن خفه می‌شوی. من به میدان آمده‌ام، و حال دیگر عنان خود را به توسن نفس می‌سپارم تا بتازد. بر تمایل سوزان و تیز من تمکین کن، حجب‌وحیا را کنار بگذار، و سرخی شدید صورت را که آن‌چه را تمنا می‌کند، می‌راند
محمدحسین
آنجلو: ولی زنان نیز ضعیف و شکننده‌اند. ایزابلا: آری، همچون آینه‌ای که خود را در آن می‌بینند، که به همان راحتی می‌شکنند که تصویر می‌سازند
محمدحسین
اگر محکوم به مرگ می‌شدم، به جای این‌که تنم را تسلیم ننگ کنم، زخم خونین تازیانه را چون لعل بر تن می‌کردم و ترجیح می‌دادم خود را برای مرگ عریان کنم، تا این‌که در بستری عریان شوم که میل و هوی‌هوای آن را کرده. آنجلو: پس برادرتان باید بمیرد. ایزابلا: و این راه به‌صرفه‌تر است. چه بهتر که برادری به‌دفعات بمیرد تا این‌که خواهری برای نجات او دایماً بمیرد.
محمدحسین
وقتی عقل خود را عتاب می‌کند، می‌خواهد خود را زیرک‌تر نشان دهد، همچنان که نقاب سیاه جمال محفوظ در پس حجاب را از نمایش خودِ زیبایی ده برابر بیشتر در بوق و کرنا می‌کند.
محمدحسین
عفو کسی که انسانی تمام‌عیار را از طبیعت ربوده، همانند عفو گناه هرزه و شهوت‌آلودشان است، گناهی که خدا را بر زهدانی نامشروع قلب کند. جان کسی را به ناحق گرفتن، به همان درجه آسان است که فلز را در قالب ممنوعه بریزند و سکه‌ای قلب بسازند.
محمدحسین
آنجلو: شما چنین می‌پندارید؟ پس شما را به چالش می‌کشم؛ کدام‌یک را ترجیح می‌دهید: این‌که قانون عدالت جان برادرتان را بگیرد، یا برای نجات او جسم‌تان را تسلیم آن ناپاکی لذت‌بخش کنید که برادرتان آن زن را بدان آلوده است؟ ایزابلا: آقا، باور کنید ترجیح می‌دهم جسمم را تسلیم کنم و نه روحم را. آنجلو: کاری با روح شما ندارم. گناهی که از روی ناچاری می‌کنیم، گناه نیست. به حساب می‌آید، اما نه به عتاب. ثبت می‌شود، اما نه بازخواست.
محمدحسین
امیر: این برازنده است دخترم. اما مبادا پشیمانی‌ات از گناهی که تو را به این شرمساری کشانده از این باشد که غم خود را بخوری و نه غم خدا را، چرا که این نشان می‌دهد که خدادوستی ما از خداترسی ماست. جولیت: پشیمانی‌ام از این است که کار زشتی بوده و شرم آن را با شادی می‌پذیرم.
محمدحسین

حجم

۱۵۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

حجم

۱۵۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان