دانلود و خرید کتاب فروشنده‌ دوره گرد پتر هاندکه ترجمه آرزو اقبالی
تصویر جلد کتاب فروشنده‌ دوره گرد

کتاب فروشنده‌ دوره گرد

نویسنده:پتر هاندکه
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۶از ۳۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فروشنده‌ دوره گرد

کتاب فروشنده‌ دوره‌گرد نوشتهٔ پتر هاندکه، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۹ و ترجمهٔ آرزو اقبالی است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتابْ یک رمان جنایی با تمام قواعد این ژانر است، یک «داستان قتل». هر جمله، خود یک داستان است. قهرمان کتاب «فروشنده‌ٔ دوره‌گرد» است. او همه چیز را رصد می‌کند، کوچک‌ترین اتفاقات را ثبت می‌کند، او شاهدی است که همه‌جا حضور دارد.

درباره کتاب فروشنده‌ دوره‌گرد

فروشنده دوره‌گرد رمان سوم نویسندهٔ اتریشی، پتر هاندکه است که پس از «زنبورها» منتشر شد. این اثر، داستانی جنایی است؛ داستان قتلی که عناصر تمام داستان‌های جنایی ممکن را در خود جای داده است. هر جمله این کتاب یک داستان است. قهرمان داستان، فروشنده‌ای دوره‌گرد است. او همه‌چیز را مشاهده و کوچک‌ترین اتفاقات را ثبت می‌کند. او شاهدی است که در همه‌جا حضور دارد.

هاندکه در ابتدای هر فصل داستان توضیحی دربارهٔ روند ماجرا دارد. توضیحی که شاید به ظاهر خشک و گزارش‌گونه برسد؛ اما او با مهارت زیادی شما را از این گزارش به درون داستان می‌کشاند و گرفتارتان می‌کند: «غریبه است، اما نه به معنای مثبتِ آن: غریبه‌ای است که مثل بلا بر سر آن‌ها نازل می‌شود. وقتی حرف می‌زند، فقط در زمان حال و از زمان حال حرف می‌زند؛ مثلاً چیزی برای نوشیدن سفارش می‌دهد یا سلام می‌کند. صحبت کردنش فقط بخشی از پیش‌رَوی‌اش به جلوست. معلوم است که چیزی می‌خواهد. مثل فروشنده‌های دوره‌گرد رفتار می‌کند. شاید فروشندهٔ دوره‌گرد است. وقتی داستان آغاز می‌شود برای کسی که وارد شده است همه‌چیز، هر چیزی که خودش را در دیدرسِ او قرار می‌دهد، در نهایتِ نظم است. این نظم آن‌قدر توی چشم می‌خورد که تک‌تک شمرده می‌شود. نظمی در نهایتِ وسواس.»

خوانندهٔ این داستانِ پُرماجرا نباید از چیزی غفلت کند. او نمی‌تواند به جوابی قطعی برسد، چون جواب قطعی‌ای وجود ندارد.

خواندن فروشنده دوره‌گرد هاندکه تنها آشنایی و علاقه به ادبیات و روشنفکری نمی‌خواهد. نباید به دنبال «ادبیات فاخر» یا مفاهیم عجیب‌وغریب بود؛ یا سیر مرتب و سهل‌الهضم اتفاقات و جملات؛ یا سعی در مرتبط کردن دو جمله در یک پاراگراف تا بشود به‌آسانی از آن گذشت. باید اهل درست کردن پازل بود وقتی قطعات آن نه در قالبی معمول، که اینجا و آنجا به طرف شما پرتاب می‌شوند.

ابتدای هر فصل یک متنِ خشک و گزارش‌گونه هست و بعد روایت داستانی. نوشتن هاندکه یک نوع سناریونویسی است. مثلاً فلاش‌بک می‌زند. مثلاً در اول متن داستانی با یک جمله، دریچهٔ دوربین را باز می‌کند و در جریان داستان معمولاً شیشهٔ گرد جلوی دوربین کلمات، صحنه‌ها را به تصویر می‌کشد. کار دیگری که دوست داشته این است که معمایی را جایی مطرح کند و کلید حل آن را صفحاتی قبل یا بعد از آن برای خواننده جا بگذارد.

حتی فقط برای توصیف یک موقعیت و نه برای اسرارآمیز کردن آن، جملات و عبارات مربوط را مثل اینکه توپ‌خانه‌ای داشته در دورونزدیک پراکنده کرده. موقعیت‌ها از زبان اشیا و پدیده‌ها تعریف می‌شوند. و اشیا و پدیده‌ها نه با اسم بلکه با عبارات و جملاتی معرفی می‌شوند که نمایندهٔ دید خاص هاندکه به کلمات و ادبیات است.

هاندکه مرتب از طنز و کنایه استفاده می‌کند حتی وقتی صحبت از جسدی است. درحقیقت، هاندکه به سبک خود کدگذاری و معمانویسی و تصویرپردازی و پیچیدگی با ساده‌ترین کلمات و موقعیت‌ها وفادار است.

خواندن کتاب فروشنده‌ دوره‌گرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های معماگونه و شاهکارهای ادبی دنیا پیشنهاد می‌کنیم.

درباره پتر هاندکه

پیتر هاندکه در ۶ دسامبر ۱۹۴۲ در گریفن (کارینتیا) به دنیا آمد. خانوادهٔ مادری او به اقلیت اسلوونیایی در اتریش تعلق دارند. پدرِ آلمانی پیتر هم در نتیجهٔ جنگ جهانی دوم به کارینتیا آمده بود. بین سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۹ هاندکه به دبیرستانی در کارینتیا که یک مدرسهٔ شبانه‌روزی بود، رفت. پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان در سال ۱۹۶۱، در گراتس به تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت. در مارس ۱۹۶۶، پیتر هاندکه قبل از آخرین و آخرین امتحان، تحصیلات خود را قطع کرد و اولین رمان او زنبورها منتشر شد. در همان سال ۱۹۶۶، نمایشنامه افسانه‌ای او، تماشاگران شرمنده، به کارگردانی کلاوس پیمان در فرانکفورت به روی صحنه رفت.

از آن زمان تا کنون بیش از سی داستان کوتاه و اثر منثور نوشته است، مانند: ترس دروازه‌بان از ضربه پنالتی (۱۹۷۰)، بدبختی ناخواسته (۱۹۷۲)، نامه‌ای کوتاه برای یک خداحافظی طولانی (۱۹۷۲)، زن چپ‌دست. (۱۹۷۶).

بخشی از کتاب فروشنده‌ دوره‌گرد

توصیفِ نظم فقط به این درد می‌خورد که بشود بی‌نظمی‌ای را توصیف کرد که با اولین جنایت به وجود می‌آید. در همان توصیفِ نظم، جمله‌هایی هست که به‌رغم هماهنگیِ واضح با جمله‌های دیگر، بعداً به همان خوبی با بی‌نظمیِ آینده همخوانی دارند.

نظم مثل فنری تا لحظهٔ از جا دررفتن پیش می‌رود. توصیف همهٔ اشیا چنان رنگ‌وبوی روزمرگی دارد که به‌ضرورت خودبه‌خود این پرسش پیش می‌آید که این روزمرگی تا کی بنا دارد دوام بیاورد. واقعیت روزمره آن‌قدر بی‌نقص است که بالاخره جایی از هم خواهد پاشید.

اکنون قتلْ این واقعیت را درهم می‌شکند. قتل در زمان و مکانی اتفاق می‌افتد که ظاهراً همه‌چیز روند عادی خود را طی می‌کرده است.

برای این‌که اثرِ ازهم‌پاشیدگی بیشتر شود آن اتفاق نقاب واقعه‌ای طبیعی را بر چهره نمی‌زند، بلکه در همان لحظهٔ وقوع عملی غیرطبیعی، وحشیانه، از بیرون تحمیل‌شده و عمدی به نظر می‌آید.

شاهدانِ عینی که در آن لحظه هنوز غرق در واقعیتِ روزمره بوده‌اند متوجه قتل می‌شوند.

بااین‌حال فعلْ نظرها را به خود جلب می‌کند، نه فاعل.

تازه این‌جاست که واقعیتِ توصیف‌شده به واسطهٔ این عمل تبدیل می‌شود به داستانی با زمانی خاص، مکانی خاص و افرادی خاص. و تازه بعد از جنایت است که توصیفِ پیش‌تر اشیا توجیه پیدا می‌کند.

جنایت سبب می‌شود روابطی به وجود بیایند یا روابطی به‌وضوح مسکوت گذاشته شوند که باید در وقایع آیندهٔ داستان کشف شوند. فقط یک جمله از قلم می‌افتد. داستان از همین جمله به وجود می‌آید. آن اتفاق بر سرِ همین جمله می‌افتد.

فصلی که جنایت در آن اتفاق می‌افتد قاعدتاً با توصیفِ شیئی فرعی آغاز می‌شود که در محل آیندهٔ وقوعِ اتفاق قرار دارد. مرگی که در آینده اتفاق می‌افتد، از روی حالت و موقعیتِ این شی پیش‌بینی می‌شود.

اگر در فصلِ قبلی همه‌چیز معیّن و آشنا به نظر می‌رسید، حالا همه‌چیز نامعیّن به نظر می‌رسد.

اولین کسی که پا به داستان می‌گذارد، گذرا توصیف می‌شود، اما اسمش گفته نمی‌شود.

این‌که این شخص از پشت‌سر توصیف شود، قاعدتاً به این معنی است که توصیف‌کننده قاتلِ آیندهٔ داستان است و شخصِ از پشت توصیف‌شده مقتول آینده.

شخصی که از جلوِ توصیف می‌شود می‌تواند هم قاتلِ آینده باشد، هم مقتولِ آینده، هم شاهد.

اگر کسی میانِ جمعی توصیف شود، نتیجه می‌گیریم مقتولِ آینده اوست.

اگر حین توصیفِ جمعی، شخصی از خارج به آن نزدیک شود، قاعدتاً قاتلِ آینده خواهد بود.

taymaz
۱۳۹۸/۱۲/۰۷

کتاب نسخه چاپی ۱۵ تومن نسخه الکترونیک ۹ تومن. مشخص نیست این چه سیاست مسخره‌ای هست که ناشرین در قبال کتب الکترونیکی در نظر گرفتن

ヽ( ´¬`)ノپری
۱۳۹۹/۰۲/۱۵

وقتی مابخاطره ترجمه های ضعیف کتابا حتی نمیتونیم کتابو بیشتر از چند صفحشو بخونیم اینکه جایزه نوبل رو کلا ببریم زیر سوال کار درستی نیست کسی میتونه قضاوت کنه راجع به جایزه که تونسته باشه متن اصلی کتاب رو خونده باشه

- بیشتر
しᝪᐯᗴ ᗰᗴᗩᑎᔑ ᖴᏆᏀᕼᎢᏆᑎᏀ
۱۳۹۹/۰۱/۲۰

داستان پوچ و بی محتوا فقط میتوانم بگویم،فریب نوبل بردن نویسنده را نخورید. اصلا توقع اتفاق خارق العاده ای از کتاب نداشته باشید یا بهتر بگویم،هیچ توقعی نداشته باشید. هرچه بیشتر مطالعه کنید بیشتر به پوچی آن پی میبرید.

شهاب
۱۳۹۹/۰۲/۲۳

سلام واقعا متاسفم که تو برنامه ای به این خوبی مث طاقچه اینجور ترجمه هایی میزارنم که فقط میپیچونن اصلا داستان برات پوچ میشه خواهش میکنم از ترجمه افراد بهتری بزارید

کیمی
۱۳۹۸/۰۷/۲۱

معمولا کتابای نشرچشمه رو آدم جون میکنه برا خوندنشون😐

Amir Hasany
۱۳۹۹/۱۲/۱۰

من این کتاب رو خوندم. کتاب گنگ و نامفهومی هست. با اینکه حجم زیادی نداره اما تا نیمه‌های کتاب معلوم نیست چی به چیه و نویسنده به دنبال چی هست. کلا خوندن اون رو توصیه نمیکنم

Deer
۱۳۹۹/۰۲/۱۲

بد

ارمین عبدلی
۱۳۹۹/۰۶/۲۹

سلام ببخشید کسی کد تخفیف نداره ؟؟؟

کاربر ۱۴۵۷۱۴
۱۳۹۹/۰۲/۲۸

چه عرض کنم اصلامعلوم‌ نیست چی به چیه

atena
۱۴۰۰/۰۶/۱۷

این کتاب یکی از بدترین ترجمه‌هایی هست که خوندم البته ترجمه به تنهایی نمیتونه باعث این حجم از گنگی بشه نباید گول جایزه نوبل رو خورد... در اصل خود کتاب کم یا زیاد گنگ بوده که با یه ترجمه‌ی فاجعه

- بیشتر
نظم به این دلیل نمایش داده می‌شود که شکی نیست حادثه‌ای در راه است، چیزی تغییر خواهد کرد یا تغییر داده خواهد شد؛ نظمی که نمی‌شود مدت زیادی تحملش کرد. این نظمِ نفسِ حبس‌شده است قبل از فریاد.
پریوش
نظم مثل فنری تا لحظهٔ از جا دررفتن پیش می‌رود.
Mohamadreza

حجم

۱۶۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان