دانلود و خرید کتاب کیوتو یاسوناری کاواباتا ترجمه مهدیه عباس‌پور

معرفی کتاب کیوتو

کتاب کیوتو نوشتۀ یاسوناری کاواباتا سنتی‌ترین و ژاپنی‌ترین نویسندهٔ ژاپنی است که با ترجمۀ مهدیه عباس‌پور است. نشر چشمه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. در این اثر، دو داستان را در یک کتاب می‌خوانید. حال‌وهوای کتاب‌های یاسوناری کاواباتا به‌شدت با نوشته‌های غربی متفاوت است. او این کتاب را به شیوه‌ای استادانه در صد قسمت نوشته است، به‌طوری‌که نقاط شکست و پیوست قسمت‌های مختلف در این کتاب حس نمی‌شود.

درباره کتاب کیوتو

کیوتو، اثرِ یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های ژاپنی است. او کم‌وبیش و البته نه آن‌طور که شایستهٔ استادی چون اوست، در ایران شناخته شده است.

این اثر از تکه‌هایی کوتاه تشکیل شده و داستان دختری به نام «چیه‌کو» را روایت می‌کند که برای کشف رازهایی از گذشتۀ خود، ناگزیر به کشف دنیای باستانی ژاپن در کیوتو می‌شود. کاواباتا در این رمان، دختر جست‌وجوگر را بهانه‌ای کرده تا ما را با فرهنگ و رسوم کهن ژاپن و میراث ماندگار این سرزمین کهن شرق دور آشنا کند.

رمان پر از تصویرپردازی‌های شگفت‌انگیز کاواباتا است که تلاش چیه‌کو را در جست‌وجوی هویت خود و تقابل او را با طبیعتی مرموز و زیبا و شاید بی‌رحم نشان می‌دهد. یک ساختار تصویری عجیب که روح ژاپن را احضار می‌کند و آن را در مقابل مدرنیته دنیای امروز قرارمی‌دهد

کاواباتا خواننده را با ریتم آهستهٔ کلماتش به آرامش دعوت می‌کند و بدون هیچ عجله‌ای او را به تماشای شهری آرام و زیبا می‌برد که قدمت و تاریخی طولانی دارد: کیوتو (پایتخت قدیم).

کتاب کیوتو، درواقع، دو داستان در یک کتاب است: ماجرای دختر جوانی که به جست‌وجوی گذشتهٔ خود می‌رود و داستان شهری (کیوتو) که در حال برداشتن اولین گام‌های خود از سنت به سوی مدرنیته است.

از این کتاب برای ساخت و تولید دو فیلم اقتباس و برداشت شده است:

سال ۱۹۶۳: «خواهران دوقلوی کیوتو» («کیوتو») به کارگردانی نوبورو ناکامورا که نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلم خارجی شد؛

سال ۱۹۸۰: «کوتو» به کارگردانی کن ایچیکاوا

در مقدمۀ کتاب حاضر آمده است که: «این رمان، به‌گونه‌ای گریزناپذیر، کنایه‌دار و گاه گمراه‌کننده، رابطهٔ سنت و نوآوری را کشف و رابطهٔ متقابل انفعال و سرزندگی را در ذات و تلاش انسان‌ها تأیید می‌کند.»

کتاب کیوتو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوست‌داران ادبیات ژاپن، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره یاسوناری کاواباتا

یاسوناری کاواباتا در آخرین سال قرن نوزدهم به دنیا آمد. وی یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است. او همچنین یکی از مدرن‌ترین نویسندگان ژاپنی است که در سال ۱۹۶۸ جایزۀ نوبل ادبیات را به‌دست آورد.

کاواباتا رمان «کیوتو» یا «پایتخت قدیم»اش را «اثر استثنائی» خود خوانده است. این اثر، درون‌مایه‌های آشنایی است: بازشناسی فاصلۀ بین جنسیت‌ها و اضطراب‌های آن، اشتیاق برای ایده‌های بکر، پیوندِ طبیعت و انسان، صحنه و شخصیت‌ها.

بیشترِ ژاپنی‌ها، کاواباتا را نویسنده‌ای مدرن می‌دانند که آثارش بیشتر شامل سنت‌های ژاپن است. شاید بتوان این نویسنده را ژاپنی‌ترین نویسنده در میان نویسنده‌های مدرن ژاپن دانست. بسیاری از تکنیک‌ها و تصاویر او آن‌قدر آوانگارد بوده‌اند که حتی به خواننده‌های ژاپنی دوران خودش هم شوک وارد می‌کردند.

کاواباتا پس از شکست ژاپن در جنگ اعلام کرد که دیگر چیزی نخواهد نوشت و باقی‌ماندهٔ عمرش را به مرثیه‌سرایی خواهد پرداخت. رمان «کیوتو (پایتخت قدیم)» بیانگر تأسف او از انحطاط کیوتویِ قدیم است و از شدت سوگ، نوایی غمگین دارد.

برخی از شاهکارهای دیگر این نویسنده ژاپنی عبارتند از «آوای کوهستان»،«خانه خوبرویان خفته» و «هزار درنا».

یاسوناری کاواباتا در ۱۹۷۲ درگذشت.

بخشی از کتاب کیوتو

«یکی از آخرین چیزهایی که در کیوتو از دورهٔ تمدن و غرب‌زدگی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باقی مانده بود و در نهایت باید برچیده می‌شد، تراموا بود که در خط هوریکاوا کیتانو کار می‌کرد و قدیمی‌ترین قطار برقی ژاپن به شمار می‌رفت.

پایتخت قدیم، به عنوان مکانی در ژاپن معروف شده بود که بسیاری از اختراعات غرب را قبل از هر جای دیگری به کار می‌برد. این ویژگی در بین بسیاری از مردم کیوتو هم مشهود بود.

شاید هنوز چیزی از پایتخت قدیم در شهر وجود داشت که تراموا را این‌همه مدت مشغول به کار نگه داشته بود.

خود تراموا کوچک بود. زانوی آدم تقریباً به زانوی مسافران صندلی روبه‌رویی می‌خورد.

حالا که تراموا باید از رده خارج می‌شد، انگار هیچ‌کس دلش نمی‌خواست از آن جدا شود. مردم آن را با گُل مصنوعی تزیین کردند و اسمش را گذاشتند «قطار گُل». خیلی‌ها با لباس‌هایی به سبک دوران میجی برای تراموا تبلیغ می‌کردند. آیا این هم یکی دیگر از جشنواره‌های کیوتو بود؟

تراموا چندین روز دیگر هم با مسافرانی که دلیلی برای سوار شدن نداشتند، به کارش ادامه داد. ماه جولای بود و حتا بعضی‌ها با خودشان چتر آفتابی می‌آوردند.

خورشید تابستان در کیوتو، شدیدتر از توکیو است، جایی که امروزه به‌ندرت کسی از چتر آفتابی استفاده می‌کند.

همین که تاکی‌چیرو داشت آماده می‌شد تا جلوِ ایستگاه کیوتو سوار قطار گُل بشود، زنی میان‌سال که سعی می‌کرد جلوِ خنده‌اش را بگیرد، پشت‌سر او ایستاد. تاکی‌چیرو چیزی از حال‌وهوای دوران میجی داشت که او را وادار می‌کرد سوار تراموای قدیمی بشود.

وقتی تاکی‌چیرو داشت سوار تراموا می‌شد، متوجه زن شد. با کمی ناراحتی گفت «چرا می‌خندین؟ حرمتی برای میجی قایل نیستین!»

زن جواب داد «خیلی وقت نیست که اون دوره رو از ذهنم پاک کردم. در ضمن، کنار خط کیتانو زندگی می‌کنم.»

تاکی‌چیرو گفت «جداً؟ آهان! آره اون‌جا بود!»

«اون‌جا بود؟ چه جملهٔ بی‌مزه‌ای انتخاب کردین؛ اما به‌هرحال خیلی لطف دارین که یادتون مونده.»

«اون دخترکوچولوی خوشگل که همراه‌تون بود رو کجا قایمش کردین؟»

«پیرمرد ساده! این‌که بچهٔ من نیست. فکر کردم می‌دونین.»

«خُب نمی‌دونستم. زن‌ها کلاً عجیب‌وغریبن.»

«منظورتون چیه؟... مردها هم همین‌طورن.»

دختر حدوداً چهارده پانزده‌ساله، دوست‌داشتنی و خجالتی بود و پوست روشنی داشت. روی کیمونو نازک تابستانی‌اش کمربند قرمز باریکی بسته بود. لب‌هایش را غنچه کرده و طوری به زن چسبیده بود تا از تاکی‌چیرو فاصله داشته باشد.

Mehdi Kazemi
۱۳۹۹/۰۷/۰۶

بیشتر انگار دارید مطالعه ای روی جشنها و آیین های ژاپن خاصه کیوتو در قالب یک داستان خوب میکنید ، مترجم اطلاعات و توضیحات خیلی خوبی جهت آشنایی با این آیین ها ارایه داده که جای تشکر ویژه داره .

بیژن دوران
۱۳۹۷/۱۱/۲۱

بسیار زیبا و قشنگ بود. واقعا لذت کامل بردم. داستان زیبا بود. توصیفات خوب و اطلاعات بسیار زیادی راجع به ژاپن می داد. خصوصا بخش توضیحات آخر کتاب که مترجم محترم برخی مفاهیم کتاب رو به نحو خوبی توضیح میده.

- بیشتر
صاد
۱۳۹۹/۰۶/۲۰

داستان جذابی داره. شهر کیوتو به یکی از شخصیت‌های کتاب تبدیل شده. طبیعت و جشن‌های سنتی این شهر توصیف شده. اگر به ژاپن و سنت‌هاش علاقه دارید، مترجم توضیحات تکمیلی خوبی رو ضمیمه کرده ولی اگر علاقه ندارید شاید لغات پرشمار

- بیشتر
جمشید سعیدی
۱۴۰۲/۱۰/۲۶

اولین کتابی که از کاواباتا خوندم و به راستی تجربه خاص و لذتبخشی بود. کتاب ریتم کند و طمأنینه خاصی داره که متناسب با فضا و حال داستانه. اگر مثل من به ژاپن سنتی به خصوص به کیوتوی(پایتخت قدیم ژاپن) قرن

- بیشتر
arash47
۱۴۰۰/۱۰/۰۶

من راجع به ژاپن پراکنده میخوندم و از فیلماشون دیدم و کلی انیمه. ولی فهم این کتاب سخته. باید اطلاعات خوبی از فرهنگ، تاریخ ژاپن داشت تا لذت بیشتری برد.

شهر همان‌طور بود که باید می‌بود... ساکت و هنوز در خواب.
صاد
البته جیرجیرک‌ها برای انکار جهان وارد شیشه نشده بودند. شاید نمی‌دانستند کجا هستند و همین‌طور به زندگی ادامه می‌دادند.
Khorshid Sani
می‌خواست عرق سردی را که داشت روی پیشانی و گردنش می‌نشست، پاک کند. دستش را در جیبش فرو برد و متوجه دستمال نائه‌کو شد. نفس چیه‌کو در سینه‌اش حبس شد. دستمال از اشک‌های نائه‌کو مرطوب بود. نمی‌دانست باید چه‌کار کند. باید آن را بیرون می‌انداخت یا نه؟ دستمال را کف دستش مچاله و با آن پیشانی‌اش را پاک کرد. حس کرد اشک‌های نائه‌کو، به سمت چشم‌های او سرازیر شده‌اند.
شهرام صفاری زاده
هیدئو دلش می‌خواست نائه‌کو حوله را از روی سرش بردارد تا او یک‌بار دیگر موهایش را که روی پشتش ریخته ببیند؛ اما رویش نمی‌شد این را به نائه‌کو بگوید. کوه‌های سمت غربی درهٔ باریک، کم‌کم داشتند تاریک می‌شدند.
شهرام صفاری زاده
گونه‌های نائه‌کو یک لحظه سرخ شد و بعد به نشانهٔ تأیید سرش را محکم تکان داد. درخت کوچکی آن‌طرف، لب آب بود. انعکاس برگ‌های قرمزش در جریان آب رود می‌لرزید.
شهرام صفاری زاده
چیه‌کو، افسانهٔ چینی دنیای درون شیشه را شنیده بود.
Khorshid Sani
گاهی از زندگی بنفشه‌ها در عجب بود و گاهی از تنهایی‌شان غمگین. «توی همچین جایی به دنیا بیای و زندگی کنی...»
کاربر حسن ملائی شاعر
شین ئی‌چی به بنفشه‌ها اشاره کرد؛ «ریوسوکه! اون بنفشه‌های روی تنهٔ افرا رو ببین. دوتا بنفشه هستن. چند سال پیش، چیه‌کو می‌گفت که این دوتا بنفشه مثل دوتا عاشق هستن. هر چند به‌هم نزدیکن، اما نمی‌تونن همدیگه رو ببینن.»
کاربر حسن ملائی شاعر

حجم

۲۲۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۲۲۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۴۷,۵۰۰
۲۳,۷۵۰
۵۰%
تومان