کوبو آبه
درباره زندگی و کتابهای کوبو آبه
کیمیفوسا آبه که به نام کوبو آبه شناخته میشود نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس، موسیقیدان و عکاس ژاپنی است. کوبو آبه در هفتم مارس ۱۹۲۴ در توکیو متولد شد و در ۲۲ ژانویه ۱۹۹۳ درگذشت. مهمترین اثر ادبی کوبو آبه رمان «زن در ریگ روان» است که در سال ۱۹۶۲ نگاشته شده است. کوبو آبه به دلیل سبک سورئال آثارش به کافکای ژاپنی معروف است.
زندگی کوبو آبه
کیمیفوسا آبه که نامش در زبان چینی کوبو خوانده میشود و بعدتر به همین نام شهرت یافت نویسندهی سرشناس ژاپنی است. کوبو آبه در مارس ۱۹۲۴ در توکیو متولد شد. خانوادهی کوبو آبه که به اقتضای شغل پدرش در زمان تولد کوبو در توکیو ساکن بودند بعدتر به همین دلیل به شهر موکدن در ایالت منچوری مهاجرت کردند و کوبو در این شهر بزرگ شد. این تفاوت محل تولد و محل گذراندن کودکی و همچنین این نکته که مادرش متولد هوکایدو بود باعث شد تا کوبو آبه خود را مردی بدون زادگاه بداند. کوبو آبه در کودکی علاقهی زیادی به ریاضیات، جمعآوری حشرات و مطالعه داشت.
داستایفسکی، ادگار آلنپو، کافکا و نیچه از نویسندگان مورد علاقهی کوبو آبه بودهاند. کوبو آبه که در سال ۱۹۴۰ برای گذراندن دوران دبیرستان به توکیو مهاجرت کرد ولی به دلیل مشکلات تنفسی مجبور به بازگشت به منچوری شد، بار دیگر در سال ۱۹۴۳ به درخواست پدرش و همچنین به این علت که دانشجویان پزشکی از شرکت در جنگ معاف بودند به توکیو بازگشت و وارد دانشکده پزشکی شد. اما یک سال بعد از دانشگاه انصراف داد و به نزد پدرش در موکدن بازگشت. در زمستان همان سال (زمستان ۱۹۴۴) پدر کوبو درگذشت و کوبو بار دیگر به توکیو بازگشت و تحصیلات پزشکی خود را از سر گرفت. یک سال بعد کوبو آبه با یک کارگردان تئاتر به نام ماچی یامادا ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری با نام نری بود که در سال ۱۹۵۴ متولد شد. کوبو در این ایام از راه دستفروشی مخارج زندگیشان را تامین میکرد. سر انجام پس از چند سال کوبو آبه در حالی در سال ۱۹۴۸ با مدرک پزشکی فارغالتحصیل شد که در یک سال پایانی تحصیلات خود به نوشتن رمان و داستانهای کوتاه پرداخته بود. اولین اثر وی با نام «اشعار بینام» نیز در همین سال (سال ۱۹۴۷) منتشر شد.
پس از گذشت دوران جنگ کوبو آبه به حزب کمونیست متمایل شد. پس از مدتی کوبو که سایهی سنگین قوانین و محدودیتهای کمونیست را بر آثار و نوشتههای خود حس میکرد دچار تردید دربارهی فعالیتهای این حزب شد. این تردیدها و انتقادات کوبو آبه به حزب کمونیست در سال ۱۹۵۶ روشنتر شد. در سال ۱۹۵۶ کوبو آبه به نوشتن کتابی در مورد اعتراضات کارگران لهستانی به حزب کمونیست پرداخت که باعث خشم حزب شد. حملهی شوروی به مجارستان در همین سال کار را یکسره کرد و کوبو تصمیم به انصراف از حزب کمونیست گرفت اما این انصراف از طرف حزب پذیرفته نشد. فعالیتهای انتقادی کوبو آبه در سالهای پس از این واقعه تا جایی ادامه یافت که ۵ سال بعد در سال ۱۹۶۲ وی را از حزب کمونیست اخراج کردند.
آخرین فعالیت سیاسی او انتشار بیانیهای به همراه برخی هنرمندان دیگر در اعتراض به برخورد چین کمونیستی با هنرمندان در سال ۱۹۶۷ بود. در سال ۱۹۶۹ کوبو آبه برای اولین بار به کارگردانی اثری به نام «مردی که به عصا شد» پرداخت. دو سال بعد در سال ۱۹۷۱ یک استودیوی بازیگری در توکیو راه انداخت و تا سال ۱۹۷۹ چهارده اثر در این استودیو نوشت، و کارگردانی و تهیه کرد. کوبو آبه در سال ۱۹۹۳ چشم از جهان فروبست.
معرفی بهترین کتابهای کوبو آبه
کوبو آبه انتشار آثار خود را با منتشر کردن مجموعهی شعر «اشعار بینام» و با هزینهی شخصی در سال ۱۹۴۷ آغاز کرد. یک سال پس از این، به عنوان یک نویسنده اولین رمان خود با نام «تابلوی راهنمایی در انتهای جاده» را منتشر کرد. پس از آن، کوبو آبه به گروهی از نویسندگان و هنرمندان سورئالیسم پیوست و به سینما و تئاتر آوانگارد متمایل شد. نتیجهی این فعالیتها این بود که در سال ۱۹۵۱ کوبو آبه با نوشتن رمان «جنایات آقای اس. کارما» جایزهی آکوتاگاوا (مهمترین جایزهی ادبی ژاپن) را از آن خود کرد.
در سالیان بعد، کوبو به نگارش بیش از بیست اثر دیگر پرداخت تا سرانجام در سال ۱۹۶۲ با نگارش مهمترین اثر خود یعنی «زن در ریگ روان» توانست توجه گستردهی بینالمللی کسب کند. این کتاب که به کتاب «مسخ» کافکا شبیه است داستان معلمی به نام نیکی جامپی را نقل میکند که برای جمعآوری حشرات به دهکدهای رفته است و پس از گذراندن یک شب در یک خانه در تپههای شنی که روستاییان وی را به آنجا هدایت کردهاند متوجه میشود که به همراه زن عجیبی که در آن خانه زندگی میکند در آنجا به دام افتاده است و باید به همراه آن زن شن و ماسهای را که در حال پیشروی به روستا است، با پارو زدن از روستا دور کند. این اثر که باعث شهرت جهانی کوبو آبه شد در سال ۱۹۶۴ برای اولین بار به انگلیسی ترجمه شد و در حال حاضر به بیش از بیست زبان از جمله زبان فارسی برگردانده شده است.
گفته میشود که کوبو آبه علاوه بر سبک سورئالیسمی که در آثار خود به کار برده است، در هنگام نگارش آثار به شدت تحت تاثیر دوران زندگی خود در موکدن بوده است. علاوه بر این اثرپذیری، نگاه فلسفی کوبو آبه باعث شده است که آثار وی حاوی مفاهیم اجتماعی و اگزیستانسیالی باشد.
کوبو آبه در همین دهه به همکاری هیروشی تشیگاهارا برای کارگردانی اقتباسهای سینمایی از برخی آثار خود مانند «زن در ریگ روان» پرداخت. پس از موفقیت «زن در ریگ روان» کوبو شش سال صرف نوشتن کتاب بعدی خود با نام «آدم جعبهای» کرد و این اثر در سال ۱۹۶۷ منتشر شد. این کتاب که جزء پیچیدهترین آثار کوبو آبه است دربارهی افرادی است که در یک کارتن زندگی میکنند. هرچند موضوع کتاب در مورد معضلی واقعی است ولی داستان کتاب همچنان در سبک سورئالیسم نوشته شده است. گفته میشود کوبو برای جمعآوری تجربهی مشابه با تجربیات افراد کارتنخواب مدتی در میان آنها زندگی کرده است.
دو سال بعد در سال ۱۹۶۹ کوبو به همراه همسرش اولین نمایشنامهی خود با نام «مردی که به عصا تبدیل شد» را به روی صحنه برد. این اثر که به زبان فارسی نیز برگردانده شده است در واقع نمایشنامهای دربارهی مراحل مختلف زندگی است. این نمایشنامه مکالمات یک دختر و پسر و زن و مرد جهنمی به همراه مردی که تازه به عصا تبدیل شده دربارهی تولد، زندگی و مرگ و سرگذشت هر یک از حاضران در نمایش است.
از جمله دیگر کتابهای مهم کوبو که در دستهی آخرین آثار او نیز قرار میگیرد مجموعهی داستان کوتاه «تجاوز قانونی» است که در سال ۱۹۹۱ نگاشته شده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه از افراد معمولی است که دچار وقایع و حوادث غیرمعمولی میشوند و هر یک به نوعی برای گذراندن شرایط غیرمعمولی که به آن دچار شدهاند تلاش میکنند. آخرین اثر کوبو آبه با نام «مرد پرنده» که در سال پایانی زندگی خود (۱۹۹۳) مشغول به نگارش آن بود، با مرگ وی ناتمام ماند.
جوایز کوبو آبه
هرچند مرگ کوبو آبه در سال ۱۹۹۳ مانع از رسیدن کوبو آبه به جایزه نوبل که به گفتهی بسیاری یکی از شایستهترین نویسندگان برای دریافت آن بود، شد ولی کوبو در طول ۶۹ سال زندگی خود جوایز متعددی برای آثار خود دریافت کرد. علاوه بر جایزهی آکوتاگاوا که در سال ۱۹۵۱ دریافت کرد، در سال ۱۹۶۲ برای کتاب «زن در ریگ روان» برندهی جایزهی یومیوری شد و در سال ۱۹۶۷ برای نمایشنامه «دوستان» جایزهی تاتیزاکی را دریافت کرد.