
کتاب تاکسی سواری
معرفی کتاب تاکسی سواری
سروش صحت در کتاب «تاکسی سواری» خرده روایتهایی از زندگی جاری در میان رانندگان تاکسی و سرنشینان را تعریف میکند. این کتاب به قلم کارگردان، نویسنده و فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون، سروش صحت، شامل ۱۲۱ داستانک نگاشته شده است. هر یک از این داستانکها تجربهی زیستهی راننده و مسافران تاکسی را با تلنگری کوچک و ناگهانی برای خواننده تعریف میکند؛ گفتوگوهایی که حس غم، شادی، حیرت و خشم را در مخاطب برمیانگیزاند. نشر چشمه این کتاب را در قالب میکروفیکشن در سال ۱۴۰۳ و در دستهی ادبیات داستانی منتشر کرده است. کتاب الکترونیکی «تاکسی سواری» از سروش صحت توسط نشر چشمه به چاپ رسیدهاست. این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تاکسی سواری نوشته سروش صحت
تفاوت ندارد؛ مادر خانهدار یک خانواده پنجنفره باشید، در جایگاه کارمند بانک کار کنید یا در یکی از مشاغل آزاد روزگار خود را بگذرانید، به هر حال از تاکسی برای رفتوآمد خود در شهر استفاده کردهاید. مقصد هر کجا باشد، تاکسیها خالی از ماجرا، قصه و تجربه نیستند. در واقع سرنشینان هر تاکسی، همسفر مسیرهای کوتاه و بلند یکدیگر به حساب میآیند، برخی از آنها شما را تا مقصد همراهی میکنند و برخی در میانه راه پیاده میشوند؛ به هر حال با هر یک از آنان حرفهایی مشترک خواهید داشت.
سروش صحت این گفتوگوهای آمیخته با زندگی روزمره سرنشینان تاکسی را با ضربههای ناگهانی و یکباره تعریف میکند. راوی، مسافر همیشگی تاکسی است. او در جایگاه مسافر اتفاقات روزانه و دیالوگهای جاری در میان مسافران و رانندگان را بازگو میکند. برخی از داستانکها زاییدهی خیال نویسنده است و خواننده را در دنیای فانتزی قرار میدهد. داستانهای این کتاب ما بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ اتفاق میافتد و تداعیگر برخی از اتفاقات واقعی آن دوران و بحثهای باب آن روزها برای خواننده است. بهعنوان مثال گرانی، جدایی، ترامپ، سیاست، خودکشی و ازدواج برخی از محورهای این ۱۲۱ داستانک را شکل میدهد.
نوع روایت کتاب تاکسی سواری در زمره روایتهای میکروفیکشن قرار میگیرد. روایت میکروفیکشن نه اجزا، عناصر و اطناب داستانهای بلند و رمان را در بر میگیرد و نه با استفادهی حسابشده از عناصر مهم و کاربردی اتفاقات را مثل داستان کوتاه رقم میزند. ایجاز، خلاصهگویی و دوری از هرگونه اضافهنویسی ساختار اصلی میکروفیکشن یا داستانک را میسازند. در واقع در این نوع داستان خبری از تعلیق و گرهافکنیهای عمیق نیست بلکه سرشار از غافلگیری و ضربهزدنهای ناگهانی است.
سروش صحت، در جایگاه نویسنده و کارگردان، با دقت در جزئیات و مشاهده آنچه که دیگران به آن توجه نمیکنند، این کتاب را به رشتهی تحریر درآورده است. مثلاً در یکی از داستانکها مردی قصهای را برای راوی روایت میکند:
«مرد گفت: من یهبار عقب نشسته بودم، یه آقایی هم کنارم نشسته بود داشت از خودش و زنوبچهش و کنکور بچهش حرف میزد، بعد یهدفعه وسط حرف زدنش یه مکثی کرد و مرد.» مرگ ناگهانی گوینده همان نوع غافلگیری و نقطه اوج داستانک است که ناگهان خواننده را میخکوب میکند. تمام این کتاب سرشار از این لحظههای غافلگیرکننده است که هماهنگی نزدیک با سبک فیلمسازی نویسنده دارد.
خلاصه کتاب تاکسی سواری
کتاب تاکسی سواری نوشتهی سروش صحت زندگی جاری در تاکسیهای شهری را برای خواننده تعریف میکند. قصه از نگاه دانای کل است و گاهی به اول شخص مفرد نیز تغییر میکند. راوی سوار بر تاکسی، اتفاقی عادی را در میان مسافران همراه با تلنگرهای غافلگیرکننده بهعنوان خاطرات روزانهی خود یادداشت کرده است. در واقع آن چیزی که مقابل خواننده قرار میگیرد، خاطرات روزانه راوی در تاکسی است که تعداد کلمات آن به صد کلمه یا کمتر میرسد. مرگ مارادونا، خودکشی یک جوان، دعوای زن و شوهر، گردوغبار هوا، سیاست و.. غافلگیریهای این ۱۲۱ داستانک را میسازد.
چرا باید کتاب تاکسی سواری را بخوانیم؟
کتاب تاکسی سواری، کتاب فهم و درک عادتها و اتفاقات روزمره در جامعه است. اتفاقاتی که در طول روز کمترین انرژی و توجهای را از ما به خود اختصاص میدهد و جایی در حافظهی بلندمدتمان ندارد. با این حال، این کتاب کمک میکند که نگرانیها، دغدغهها، اتفاقات و رویکردهای موجود در ذهن و اندیشهی مسافران را بشناسیم. این کتاب ضمن جایدادن اتفاقات مهم جامعه در خود، غم، شادی و خنده را با نقطههای اوج ناگهانی در مخاطب پدید میآورد.
همچنین با ایجاد لحظههایی غریبْ خواننده را به فکر وادار میکند تا لحظهای نسبت به همزمانی تلخی زندگی یک نفر و عجلهی فرد دیگر برای انجام کارهایش تعلل کند: «اگه میخواد خودش رو بندازه پایین کاش بندازه خیابون باز شه. هزارتا کار داریم.» تامل و تفکر در دنیای پیرامونیمان سبب شناخت بیشتر و عمیقتر جامعه میشود و همچنین میتوانیم جایگاه خود را در جهان بهتر کشف کنیم.
خواندن کتاب تاکسی سواری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر به دنبال مطالعهی کتابی در صف مترو یا درمانگاه هستید یا دوست دارید که بعد از یک روز کاری به ذهن خود استراحت دهید و غافلگیر شوید، مطالعهی کتاب تاکسی سواری را پیشنهاد میکنیم. همچنین این کتاب، مناسب کسانی است که کنجکاوی ذاتی نسبت به دنیای اطراف خود دارند و خواهان دانستن جزئیات روزمرهی زندگی سرنشینان تاکسی هستند.
درباره سروش صحت، نویسنده کتاب تاکسی سواری
سروش صحت کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر سینما و تلویزیون است. او سال ۱۳۴۴ در شهر نایین اصفهان به دنیا آمد و در خانوادهای فرهنگی بزرگ شد. جالب است بدانید که تحصیلات آکادمیک او هیچ ارتباطی با شغل و شهرتش در جامعه ندارد. او کاردانی را در رشتهی رادیولوژی گذراند. بعد از آن تحصیلاتش را در رشتهی شیمی کاربردی و آلودگی و حفاظت محیط زیست دریا در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ادامه داد.
او در سال ۱۳۷۷ نویسندگی و بازیگری را در جنگ ۷۷ مهران مدیری تجربه کرد و در واقع این تجربه برای او آغاز ورود به دنیای هنر بود. پس از آن تجربههای کوتاه، بلند و ماندگار بسیاری در سینما و تلویزیون به دست آورد. با این حال، اهالی دنیای کتاب، سروش صحت را با برنامه «کتابباز» میشناسند؛ برنامهای که حوالی سال ۱۳۹۵ از شبکه نسیم پخش میشد و معرفی کتابْ محور برنامه بود. صحت در سال ۱۴۰۳ نویسندگی را به دنیای تجربههای خود اضافه کرد و کتاب تاکسی سواری را با ۱۲۱ داستانک به رشته تحریر درآورد.
در بخشی از تاکسی سواری میخوانیم
پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۱
راننده گفت: «شلوغی این خیابونها داره ما رو میکشه.» دختربچهی سه چهارسالهای که عقب روی پای مادرش نشسته بود گفت: «مامان، گشنهمه.» پیرمردی که جلو نشسته بود پرسید: «پول تلفن خارج زیاد شده؟» دختر دانشجویی که عقب نشسته بود با موبایلش شمارهای گرفت و گفت: «الو، سلام. ببین، من امروز نمیرسم بیام.» زنی که دخترش روی پایش نشسته بود گفت «یهدفعه هوا چهقدر سرد شد.» دختربچه دوباره گفت: «مامان، گشنهمه.» مرد میانسالی که کنار زن نشسته بود گفت: «دو سه روزه خبری از بازار سکه و دلار نیست.» دختربچه گفت: «مامان، گشنهمه.» راننده گفت: «کاش یه چیزی به این بچه بدید که هی نگه گشنهمه.» پیرمردی که جلو نشسته بود گفت «مثل اینکه پول تلفن خارج زیاد شده.» دختر دانشجو خداحافظی کرد و موبایلش را توی کیفش انداخت. زن چیزی نگفت. مرد میانسال پرسید: «میدونید دلار امروز چند بوده؟»
عقب نشسته بودم و روزنامه ورق میزدم. مردی که کنارم نشسته بود گفت: «من نوشتههات رو میخونم.» گفتم: «ممنون.» مرد پرسید: «چرا همهش تو تاکسیه؟» گفتم: «همینجوری.» مرد گفت: «واقعیه یا تخیلی؟» گفتم: «واقعیه.» مرد گفت: «من یه داستان واقعی تو تاکسی برات تعریف کنم، مینویسی؟» گفتم: «اگه جالب باشه، آره.» مرد پرسید: «جالب یعنی چی؟» گفتم: «یعنی یه نکتهای، حرفی، چیزی داشته باشه.» مرد گفت: «داره، خیلی نکته و حرف داره.» گفتم: «بفرمایید.» مرد گفت: «من یهبار عقب نشسته بودم، یه آقایی هم کنارم نشسته بود داشت از خودش و زنوبچهش و کنکور بچهش حرف میزد، بعد یهدفعه وسط حرف زدنش یه مکثی کرد و مرد.» گفتم: «چی شد؟» مرد گفت: «همینجوری که داشت حرف میزد مرد.»
یک لحظه گیج شدم و گفتم: «یعنی چی؟ این چه نکتهای داشت؟» مرد گفت: «پر از نکته بود… یه آدم یه لحظه بود، لحظهی بعد نبود… داشت از نگرانیش برای بچهش میگفت، بعد اصلاً نبود، تموم شد.» گفتم: «داستانتون یه جوری بود.» مرد پرسید: «چهجوری؟» گفتم: «عجیب بود.» مرد گفت: «زندگی همینه دیگه… عجیبه.» گفتم: «ببخشید، این داستان رو نمینویسم.» مرد پرسید: «چرا؟» گفتم: «به نظرم واقعی نبود.» مرد گفت: «تو از کجا میدونی چی واقعیه، چی غیرواقعی؟» بعد به راننده گفت: «آقا، من پیاده میشم.» راننده نشنید. مرد دوباره گفت: «من پیاده میشم.» راننده باز نشنید. به راننده گفتم: «آقا، ایشون پیاده میشن.» راننده پرسید: «کی؟» کسی کنارم نبود.
حجم
۱۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
حجم
۱۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
نظرات کاربران
با احترام به هنرمند عزیز و دوست داشتنی جناب آقای سروش صحت بیشتر شبیه وقایع نگاری بود و اصلا منو جذب نکرد . با اینکه گاها داستانها کوتاه کوتاه بود ولی یه وقت هایی حوصله آدم سر می زفت .
شاهکاری دیگر از آقای صحت مثل خودش ساده شیرین دوست داشتنی والبته بسیاار عمیق بزرگ
تعدادی داستان کوتاه گزارش گونه از اتفاقات هنگام تاکسی سواری ، به کسایی که داستان کوتاه میخونند پیشنهاد میکنم برای من لذت بخش نبود متاسفانه
این کتاب ترکیبی از واقعگرایی و خیالپردازیه. روزمرگیهایی رو داره که شاید اکثر ماها تجربه کردیم ولی جایی که توقع نداری داستان دچار چرخشهای غیرمنتظره و فراطبیعی میشه. در واقع خواننده وارد فضایی میشه که اولش میدونسته چیه ولی بعدش
دوست داشتمش. گرچه یک موقع هایی حوصلهسربر و تکراری بود اما نگاه های متفاوتی داشت.
یه دور چند ماه پیشها اومده بودم این کتاب رو بخرم نظرات رو دیده بودم پشیمون شده بودم. ولی چه کتابی بود! نمیتونم چیزی بنویسم جز اینکه چه کتابی بود. توی نظرات به عنوان ویژگی منفی خونده بودم که تکراری
اگر آقای صحت نویسنده اش نبودن،نمیخریدمش.
کتابی هست که شما رو با خودش می بره به حال و هوای تاکسی های ایران و گفت و گو های روزمره ای که در تاکسی ها شکل می گیره... گاهی داستان کمی جذاب می شه، گاهی حوصلهسربر و زیادی غیرقابل
من این کتاب رو دوست داشتم چون کلا روزمره نویسی رو دوست دارم و آقای صحت هم عالی می نویسند .
واقعا" و به درستی شاهکار، طنزی واقعی یاوقایعی طنزمانند، ازجناب آقای صحت عزیز و دوست داشتنی، وقایعی از دل جامعه،وچه انتخابی! تاکسی سواری، عالی بود،ارزش بارها خواندن دارد ، ساده وروان وخواندنی وآموختنی.