کتاب گل‌ها را بچین کودکان را بکش حبیب گوهری‌راد + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

معرفی کتاب گل‌ها را بچین کودکان را بکش

«گل‌ها را بچین کودکان را بکش» رمانی از نویسنده ژاپنی، کنزابورو اوئه (-۱۹۳۵) است که نوبل ادبی ۱۹۴۴، جایزه اکوتاگاوا و عنوان برترین رمان سال ژاپن ۱۹۵۸ را در کارنامه خود دارد. او در دهه پنجاه شروع به نوشتن داستان‌هایی نمود که به زندگی کودکان روستایی می‌پرداخت. آثار او در این دوره، بازتاب زندگی کودکی او در روستای شیکوکو است. سپس در فاصله سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ آثاری را منتشر کرد که در آنها اشغال ژاپن را با زبانی استعاری به تصویر کشیده بود. موضوع این داستان‌ها به گفته خود اوئه، غالباً رابطه میان یک خارجی قدرتمند، یک ژاپنی کم‌وبیش تحقیرشده و شخص سومی است که میان این دو قرار گرفته است. تصویرسازی‌های قوی این نویسنده از جهان و عناصر آن، نکته بارز آثار اوئه است؛ جهانی که در آن زندگی و افسانه با هم درمی‌آمیزند و تصویری نگران‌کننده از شرایط اسفبار زندگی انسان‌ها در عصر حاضر ارایه می‌دهند. وی بعد از این‌که متوجه شد برنده جایزه ادبی نوبل شده گفت: «من درباره منزلت بشریت می‌نویسم».

بخشی از داستان را می‌خوانیم:

در حالی که پلیس گشت و رئیس زندان مشغول صحبت بودند، ما دور تا دور دو فراری شجاعمان که به طرز فلاکت‌باری شکست خورده به نظر می‌رسیدند نشستیم. دور چشمان‌شان کبود و در لب‌های شکاف‌خورده‌شان اثرات خون خشک شده وجود داشت. موهایشان هم آغشته به خون بود. از کیسه‌ام شیشه‌ی الکل را بیرون آوردم و زخم‌هایشان را شستم و به آن‌ها محلول ید مالیدم. پسر تنومند بزرگ‌تر یک کبودی در قسمت میانی رانش داشت؛ اما زمانی که شلوارش را بالا کشید هیچ نظرمشخصی برای درمان آن نداشتیم. او با اندوه گفت: «در طول شب از میان جنگل شروع به حرکت به سوی بندر کردم... قصد داشتم کشتی سوار شوم و به جنوب بروم...»

همه با صدای بلند خندیدیم، اما هنوز هم عصبانی بودیم. او همیشه علاقه‌ی فراوانی به جنوب داشت و پیوسته درباره‌ی آن‌جا صحبت می‌کرد، از این‌رو ما او را ماینمی صدا می‌کردیم...

نظرات کاربران

Pari
۱۴۰۴/۰۴/۰۳

به خاطر ادبیات ژاپن شروع کردم و تلخی تاریخ رو درش به خوبی مشاهده کردم؛ به خصوص اینکه این موضوع رو در کتاب‌های زیادی نمیشه مشاهده کرد و دغدغه‌ای متمایز بود. اما ترجمه متاسفانه خیلی روان نبود و تصمیم گرفتم که

- بیشتر
الهه
۱۳۹۸/۱۰/۲۳

نثر جذاب ولی داستان تلخ

کاربر 7824795
۱۴۰۴/۰۴/۱۶

ترجمه میتوانست بهتر باشد و جمله بندی ها روان تر نوشته شود.در کل محتوای غمناکی داشت و داستان خوبی بود. اینکه پایان کتاب نه تلخ بود نه شیرین، نه امیدوارانه نه ناامیدکننده، برای من جذاب بود.

ایران آزاد
۱۴۰۴/۰۳/۱۴

ترجمه خیلی بد بود. بی‌دقت و ناشیانه.

سوکورو تازاکی
۱۴۰۳/۰۴/۰۸

بسیار زیبا

سیمین
۱۳۹۸/۱۰/۲۰

تا صفحه ی 95 کتاب رو خوندم خیلی تلخ بود اصلا دوست نداشتم ادامه بدم.

بریده‌هایی از کتاب

نیمه‌های همان شب رفیق رنج کشیده‌ی ما تمام کرد... در آن هنگام همگی ناگهان بیدار شدیم. این‌طور نبود که صدای ناگواری یا احساس حضورناگهانی فردی بر ما تاثیر گذاشته باشد؛ دقیقا برعکس آن بود. در خواب سطحی ما یک صدای بسیار آرام ناپدید شده و یک نفر جانش را از دست داده بود.
کاربر ۱۲۶۰۰۹۱

حجم

۱۱۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۱۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان