دانلود و خرید کتاب وقفه در مرگ ژوزه ساراماگو ترجمه حبیب گوهری‌راد
تصویر جلد کتاب وقفه در مرگ

کتاب وقفه در مرگ

ویراستار:آزاده زارع
امتیاز:
۳.۴از ۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب وقفه در مرگ

وقفه در مرگ رمان دیگری از ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی برنده نوبل ادبیات و خالق رمان‌های معروف کور و بینایی است. ساراماگو در این رمان یک وضعیت خارق العاده دیگر راب به تصویر کشیده است. وقفه در مرگ انسان‌ها. 

در داستان وقفه در مرگ روزی می‌رسد که دیگر کسی نمی‌میردسال به پایان می‌رسد، بی آن‌که هیچ گزارش ناگواری از وفات کسی به ثبت رسیده باشد، اما اتفاقی در جریان است که از مرگ ناگوارنتر است. انبوه زخمی‌ها و مجروحانی که در تصاوفات و اتفاقات گوناگون در حال خونریزی‌اند، بدن‌هایی که بر اساس تمام قوانین منطقی ریاضیات جهان، بدون هیچ تردیدی، می‌بایست مرده باشند؛ اما علی‌رغم جراحات عمیق و وضع ظاهری اسفناکشان، هنوز هم زنده‌اند. بیمارستان‌ها پر شده از آدم‌هایی با جراحات عمیق کشنده که نه می‌میرند و نه بهبود پیدا می‌کنند. 

در کم‌ترین زمان ممکن، این مسئله به روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون کشیده می‌شود و کشور در وضعیت بحرانی قرار می‌گیرد. مردم ابتدا از این اتفاق خوشحال می‌شوند اما در ادامه حوادثی پیش می‌آید که آذرزو می‌کنند زندگی به روال سابقش برگردد و به نوعی مرگ به آرزویی دست‌نیافتنی تبدیل می‌شود.

وقفه در مرگ هم مانند رمان‌های دیگر ساراماگو با یک اتفاق فراطبیعی آغاز می‌شود. ساراماگو این بار مرگ را به بازی می‌گرد. این که اگر مرگی در کار نبود چه اتفاق‌هایی در زندگی انسان می‌افتاد. او آینده جهان را به مرگ موجودات زنده به زوال عادی اش وابسته می‌داند. این اثر در عین داستانی بودن، بسیار فلسفی است. قوه تخیل ژوزه ساراماگو در کنار شناختش از رفترا انسانی این اثر را در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند. 

 خواندن کتاب وقفه در مرگ را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم.

علاقه‌مندان به رمان‌های اجماعی و سیاسی و آخرزمانی بویژه دوست‌داران آثار ساراماگو را به خواندن وقفه در مرگ دعوت می‌کنیم.

درباره ژوزه سارارماگو

ژوزه د سوسا ساراماگو، معروف به ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات، در روستایی در شمال لیسبون، پایتخت پرتغال زاده شد. زمانی که چهار سال داشت، خانواده‌اش به شهر لیسبون مهاجرت کرد و پدرش کارش را به عنوان یک پاسبان آغاز کرد. ژوزه در ۱۲ سالگی به یک مدرسه فنی رفت و پس از اتمام این دوره، به عنوان مکانیک خودرو، مشغول به کار شد. اما به تدریج توانست به شغل مترجمی و روزنامه‌نگاری روی بیاورد و این زمینه‌ای شد تا بتواند به عنوان یک نویسنده حرفه‌ای کار کند.

ساراماگو به سبب تنگناهای اقتصادی، زندگی دشواری را تجربه می‌کرد و این سختی جاری در زندگی وی، موجب پدید آمدن قلمی تلخ و زبانی گزنده و نترس از تعصبات مذهبی و نظام‌های سیاسی شد.

نخستین رمان او «سرزمین گناه» در سال ۱۹۴۷ منتشر شد، اما تا سال ۱۹۸۲ و کتاب «بالتازار و بلیموندا» چهره شناخته‌شده‌ای نبود.

مهمترین ناکامی زندگی ساراماگو، دیرهنگام بودن شهرت و موفقیت ادبی او بود که در حدود ۶۰ سالگی وی رخ داد. در این زمان بود که او به عنوان یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان پرتغالی‌زبان شناخته شد. ساراماگو با نقدهای تند و طنز نیشداری که در اظهار نظرها و نوشته‌هایش دنبال می‌کرد تبدیل به «پیرمرد بدبین و سرکش» ادبیات مدرن کلاسیک شد.

ساراماگو با دو رمان مشهور «کوری» و «بینایی» در میان فارسی‌زبانان شناخته شده است. کوری در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و شهرت جهانی و بی‌سابقه‌ای برای نویسنده‌اش پدید آورد. دو گانه کوری و بینایی، یکی از صریح‌ترین انتقادهای او به نظام‌های سیاسی را مطرح می‌کند. ساراماگو چند سال بعد از انتشار کوری در سال ۱۹۹۸، جایزه نوبل ادبیات را در سن ۷۶ سالگی از آن خود کرد.

رمان «انجیل به روایت عیسی مسیح» (۱۹۹۱) با اعتراض واتیکان رو‌به‌رو شد و دولت راستگرای پرتغال نامزدی ساراماگو در جایزه ادبی پرتغال را لغو کرد. او در انتقادهایش به عملکرد رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی نیز حمله کرده و این رژیم را با نازی‌ها مقایسه کرده است. ساراماگو همچنین از منتقدان جدایی پرتغال از اسپانیا نیز به شمار می‌رود. «خاطرات کوچک» (۲۰۰۶) زندگینامه او از تولد تا ۶ سالگی است و این نشان‌دهنده نگاه خاص ساراماگو به این دوران از زندگی‌اش است. دورانی که شرح آن را در سخنرانی دریافت جایزه نوبل ادبیات بیان کرد.

ساراماگو به سبب ناسازگاری همیشگی‌اش با دیدگاه‌های رایج و حاکم بر جامعه‌اش، در تبعیدی خودخواسته به جزیره‌ای آتشفشانی در مجموعه جزایر قناری مهاجرت کرد و تا واپسین روزهای زندگی در آنجا ماندگار شد. در همین زمان بود که وبلاگی راه‌اندازی کرد و کتاب «دفتر یادداشت» یا «نوت‌بوک» محصول همین نوشته‌های او در سن ۸۰ سالگی است.

ژوزه ساراماگو که از بیماری سرطان خون رنج می‌برد، در سن ۸۷ سالگی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰، درگذشت. پس از تشییع جنازه او در شهر لیسبون، یک سال بعد خاکستر او در زیر یک درخت زیتون در مقابل بنیاد ساراماگو دفن شد.

 



معرفی نویسنده
عکس ژوزه  ساراماگو
ژوزه ساراماگو

ژوزه ساراماگو با نام کامل ژوزه دو سوسا ساراماگو، نویسنده‌ی پرتغالی مشهور برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است. او در ۱۶ نوامبر ۱۹۲۳ در خانواده‌ای از دهقانان، در آزینهاگا، روستایی کوچک در حدود صد کیلومتری شمال شرقی لیسبون به دنیا آمد. زمان تولد ساراماگو، مسئول ثبت احوال تصمیم گرفت نام مستعار پدر او، یعنی «ساراماگو» را به نام ژوزه اضافه کند و خود ژوزه تا زمانی که برای نخستین بار به مدرسه رفت، نام کامل خود را نمی‌دانست.

ز. آروشا دهقان
۱۴۰۰/۰۵/۱۴

این کتاب برای من سه بخش بود. ☆ یک سوم ابتدایی: یک‌ونیم ستاره شروع قدرتمندی داشت و طرح کلی هم جذاب بود؛ کشوری که در اون، پس از یک روز خاص دیگه هیچ کس نمی‌میره. رفتار مردم، اشکالات فلسفی، اقدامات دولت و

- بیشتر
ParilovesBooks
۱۳۹۸/۱۱/۱۴

من قبلا زیر ترجمه دیگری از این اثر نظرم رو داده بودم. بنظرم کارهای ساراماگو فوق العاده هستند و بسیار زیبا... من کتاب رو با ترجمه این مترجم خوندم و خیلی راضی بودم.

حسن بابائی
۱۳۹۹/۰۳/۳۱

به نظرم اصلا خوب نبود. البته موضوعش خیلی جالب بود ولی قسمت دوم کتاب رو نتونسته بود خوب با قسمت اول مرتبط کنه. می تونست دوتا کتاب باشه، مثل کوری و بینایی

sabaa Fzz
۱۴۰۳/۰۲/۱۶

موضوعش جذاب بود اوایلشم خوب بود ولی از یک سوم ابتدایی ب بعد خیلی تکراری و بد شد اصلا نتونستم تحمل کنم نصفه ول کردم وقتتون و هدر ندین

s.h
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

کتاب عجیب غریبی بود و خاص البته.. یکبار خوندنش رو توصیه میکنم

Mahmoud nazerian
۱۳۹۹/۰۳/۲۲

من کتاب کوری این نویسنده روخوندم،عالی بود،ولی بنظرم این کتاب اصلاجالب نبودونظمی درنوشتارنداشت،موضوع پراکنده وبی سروته،شایدم این ترجمه بدین شکل بود،ولی درکل توصیه نمیکنم.

Hãdi
۱۴۰۰/۰۶/۳۱

من بعد از مدتهای طولانی به کتابخوانی برگشتم و دو تا کتاب کم حجم هم خوندم اینم بگم که من معروف‌ترین رمان ساراماگو یعنی کوری رو نخوندم و با دنیاش از قبل آشنا نبودم درباره این کتاب بگم که حدوداً یک سوم

- بیشتر
nafis
۱۴۰۰/۰۳/۰۸

من کتاب کوری این نویسنده رو خونده بودم،خیلی عالی بود،ولی این کتاب رو اصلا دوست نداشتم،اصلا یکپارچه و جذاب نبود

Dayan
۱۴۰۱/۰۱/۰۱

این کتاب هم مثل آثار دیگه‌ی آقای ساراماگو ایده‌ی بکر و جدیدی رو به خواننده نشون می‌ده. موضوع کتاب به شدت برای من جالب بود، اما ترجمه و نوع قلم مترجم برام خسته کننده بود و ادامه دادن این کتاب

- بیشتر
کاربر ۱۵۸۶۰۱۳
۱۴۰۰/۰۱/۲۹

جالب بود

زندگی مملو از اعتراض است. همواره یکی می‌گوید هیچ دلش نمی‌خواسته به دنیا بیاید، یا کسی می‌گوید مایل نیست از دنیا برود...
Dayan
زندگی همین است دیگر... انسان انتظار کسی را می‌کشد که هرگز نخواهد آمد... ابتدا تردید و سوءظن به جانش می‌افتد، سپس خشم جای آن را می‌گیرد، اما پس از مدتی اندیشیدن، آرام می‌گیرد. همواره به این صورت بوده که زنی حرفی می‌زند و مردی اشتباه برداشت می‌کند، سپس زن تنها راه چاره را در عذرخواهی می‌بیند و همه چیز رو به راه می‌شود. این اتفاق بارها و بارها تکرار می‌شود. گاهی حتی کار به گریه و زاری می‌کشد. اما خوب، زندگی همین است دیگر.
Poouria Mohgimy
برخی انسان‌ها همواره از کمبود خواب گلایه می‌کنند؛ از این رو هر زمان که فرصتی پیدا می‌کنند، به استراحت می‌پردازند. البته همه می‌دانند که مشکل این افراد کمبود خواب نیست، بلکه از نبود آرامش در عذاب هستند.
Reza Qas
از نظر مرگ همهٔ انسان‌ها زشت هستند، حتی اگر به نظر خودشان ملکهٔ زیبایی باشند، مرگ اهمیتی به آن نخواهد داد.
نسترن
نمی‌توان با استعمال واژه‌ای زیبا همه چیز را توجیه کرد. مگر واقف نیستی که واژه‌ها تنها برچسبهای نامگذاری اجسام هستند، نه خود آن‌ها؟! هرگز کسی به ماهیت و مفهوم واقعی اجسام واقف نخواهد شد؛ زیرا عنوانی که بر یک جسم یا پدیده تعلق می‌گیرد قراردادی است که ما بر آن توافق می‌کنیم.
شراره
نباید برای یک ناشناس بی‌ارزش خود را ناراحت کرد.»
پویا پانا
لحظه‌هایی که فرد احساس ناتوانی می‌کند، در زندگی هر کسی دیده می‌شود. اگر کسی تا امروز را بدون این احساس زندگی کرده باشد، مطمئنآ فردا روزی آن را تجربه خواهد کرد،
پویا پانا
ببین چه زود بهار جوانی‌مان به خزان تبدیل می‌شود، اما ما ناامید نمی‌شویم... تو نیز به زمان حال بیاندیش و گذشته را به گذشته واگذار کن... تو هم به این وقایع عادت خواهی کرد و خیلی زودتر از آن‌چه تصور کنی با همان قصاوت سابق به فعالیت‌های خود ادامه خواهی داد و آنان را که واجد شرایط زندگی در این دنیا نیستند، از میان برخواهی داشت...»
پویا پانا
در سراسر تاریخ فیلسوفان در دو دستهٔ اصلی از قبل تقسیم بوده‌اند: خوش‌بین‌ها و بدبین‌ها... و یا به عبارتی سرخوش‌ها و اخموها
پویا پانا
زندگی نیز همچون ارکستری است که همواره در حال نواختن است؛ گاه هماهنگ و گاه ناهماهنگ.
شراره
"فلسفه‌بافی همان آموزش مردن است."
شراره
در صورت پایان مرگ، همه چیز مجاز می‌شود!
شراره
بدون وجود مرگ رستاخیزی وجود نخواهد داشت و بدون رستاخیز هم دیگر نیازی به کلیسا نخواهد بود!
شراره
زندگی همین است دیگر... انسان انتظار کسی را می‌کشد که هرگز نخواهد آمد... ابتدا تردید و سوءظن به جانش می‌افتد، سپس خشم جای آن را می‌گیرد، اما پس از مدتی اندیشیدن، آرام می‌گیرد. همواره به این صورت بوده که زنی حرفی می‌زند و مردی اشتباه برداشت می‌کند، سپس زن تنها راه چاره را در عذرخواهی می‌بیند و همه چیز رو به راه می‌شود. این اتفاق بارها و بارها تکرار می‌شود. گاهی حتی کار به گریه و زاری می‌کشد. اما خوب، زندگی همین است دیگر.
پویا پانا
از نظر مرگ همهٔ انسان‌ها زشت هستند، حتی اگر به نظر خودشان ملکهٔ زیبایی باشند، مرگ اهمیتی به آن نخواهد داد.
پویا پانا
زندگی نیز همچون ارکستری است که همواره در حال نواختن است؛ گاه هماهنگ و گاه ناهماهنگ. در دوران زندگی، هر اتفاقی ممکن است روی دهد. مثلا کشتی تایتانیک لازم است به آب انداخته و غرق شود. اگر پری دریاها و ایزد آب‌ها اراده کنند، بزرگ‌ترین و مقاوم‌ترین شناورها نیز قادر به گریختن از سرنوشت نیست.
پویا پانا
زندگی مملو از اعتراض است. همواره یکی می‌گوید هیچ دلش نمی‌خواسته به دنیا بیاید، یا کسی می‌گوید مایل نیست از دنیا برود...
پویا پانا
ما انسان‌ها کاری جز حرف زدن از دستمان ساخته نیست.
پویا پانا
در مثل‌ها آمده، " بر هر ملتی کسانی حکومت می‌کنند که لیاقت آن‌هاست
پویا پانا
آن‌چه این بیچاره‌ها را به اسارت گرفته بود، زندگی بود.»
پویا پانا

حجم

۱۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۱ صفحه

حجم

۱۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۱ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان