دانلود کتاب صوتی زمین پست با صدای عاطفه اسفندیاری + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی زمین پست اثر هرتا مولر

دانلود و خرید کتاب صوتی زمین پست

نویسنده:هرتا مولر
مترجم:رباب محب
انتشارات:واوخوان
امتیاز:
۲.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی زمین پست

کتاب صوتی زمین پست نوشتهٔ هرتا مولر و ترجمهٔ رباب محب است. عاطفه اسفندیاری گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و واوخوان آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی، ۱۹ داستان جداگانه اما به‌هم پیوسته را دربردارد.

درباره کتاب صوتی زمین پست

کتاب صوتی زمین پست از ۱۹ داستان به‌هم پیوسته تشکیل شده است. این داستان‌ها، در کنار هم، برشی از زندگی شخصیت‌های داستانی را روایت می‌کنند. عناوین برخی از این داستان‌ها عبارت‌اند از: خطابه مراسم خاکسپاری، خانواده من، زمین پست، گلابی گندیده، تانگوی آتشین، پنجره، مرد و قوطی کبریت، وقایع یک روستا، فرق سر آلمانی و سبیل‌های آلمانی، اتوبوس بین راه، آن روز ماه ماه می، سپورهای خیابان، عقیده‌ها، این‌گه، آقای وولت اشمان، پارک سیاه و روز کار.

کتاب صوتی زمین پست، از زبان سوئدی به فارسی برگردانده شده است. داستان‌های این کتاب صوتی را مترجم از کتابی نوشتهٔ هرتا مولر که در سال ۱۹۸۲ منتشر شده بود، گزینش و ترجمه کرده است.

شنیدن کتاب صوتی زمین پست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هرتا مولر

هرتا مولر در سال ۱۹۵۳ در رومانی به دنیا آمد. وی نویسندهٔ رومانیایی‌تبار آلمانی و سیزدهمین نویسندهٔ آلمانی است که توانسته در سال ۲۰۰۹، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات بشود.

آثار مولر، در رومانی، با منع انتشار روبه‌رو شدند؛ ازاین‌رو او زادگاهش را ترک کرد و به آلمان غربی رفت. در بسیاری از آثار او می‌توان نشان‌هایی از حکومت سوسیالیستی سابق کشور رومانی را مشاهده کرد.

«قرار ملاقات»، «گذرنامه»، «مسافر یک لنگه پا»، «زمین پست» و «سرزمین گوجه‌های سبز» (با ۶ ترجمهٔ مختلف در ایران) از جمله آثار مکتوب هرتا مولر هستند.

بخش‌هایی از کتاب صوتی زمین پست

«با گذشت زمان بازوی گچی مادربزرگ کثیف شد. صورت دکتر شهر که این بازوی گچی را برای مادربزرگ ساخته بود، بادکرده بود و خیلی رنگ‌پریده. تا چشمش به بازوی گچی مادربزرگ افتاد صورتش بزرگ‌تر شد. بر روی بازوی گچی او هر چیزی یافت می‌شد: پشنگه‌های مدفوع گاو، لکه‌های سبز باقی‌مانده از گوجه‌فرنگی، یک عالمه الکه آلو و چند لکه چرب. تمامی تابستان آن‌جا بود، بر روی بازوی گچی مادربزرگ، و انگار دکتر مخالف بود با این تابستان. او یک بازوی گچی دیگر برای مادربزرگ ساخت. اولین بازوی گچی زیباترین بازوی گچی بود. من این بازوی گچی نو را اصلا دوست نداشتم. این دومی سفید بود مثل برف، و مادربزرگ کمی زمخت و بدترکیب شد با این بازوی گچی تازه. آن روز مادربزرگ مرا با خود به شهر برد. با آن بازوی گچی نو به پارک رفتیم.»

***

«عصر روز شنبه است. آتش در دل بخاری حمام می سوزد. دریچه ی هواگیری کاملاً بسته است. آرنی دوساله هفته ی گذشته از این هوای سرد دچار ذکام شد. مادر دارد پشت آرنی کوچولو را لیف می زند، با شورت های شسته. آرنی کوچولو دارد به سر و روی خود مشت می زند. مادر آرنی کوچولو را از وان حمام بیرون می آورد. مادر می گوید: « آهان، که این طور بچه های کوچولو نباید حمام کنند، هان. » مادر وارد وان می شود. آب هنوز گرم است. صابون هنوز دارد کف می کند. مادر پوسته های چرک گردن را می ساید. پوسته ها روی آب شناور می شوند. لبه ی وان زرد رنگ است. مادر از وان بیرون می رود. مادر با صدای بلند به پدر می گوید: « آب هنوز گرم است. » پدر وارد وان حمام می شود. آب هنوز گرم است. صابون هنوز دارد کف می کند. پدر پوسته های چرک سینه را می ساید. پوسته های چرک پدر همراه با پوسته های چرک مادر روی آب شناور می شوند. لبه ی وان حمام قهوه ای رنگ است. پدر از وان حمام بیرون می رود. پدر با صدای بلند به مادربزرگ می گوید: « آب هنوز گرم است. » مادربزرگ وارد وان حمام می شود. آب هنوز ولرم است. صابون هنوز دارد کف می کند. مادربزرگ پوسته های چرک شانه ها را می ساید. پوسته های چرک مادربزرگ همراه با پوسته های چرک مادر و پدر روی آب شناور می شوند. مادربزرگ از وان حمام بیرون می رود. مادربزرگ با صدای بلند به پدربزرگ می گوید: « آب هنوز گرم است. » پدربزرگ وارد وان حمام می شود. آب مثل یخ سرد است. صابون هنوز دارد کف می کند. پدر بزرگ پوسته های چرک آرنج ها را می ساید. پوسته های چرک پدربزرگ همراه با پوسته های چرک مادر و پدر و مادربزرگ روی آب شناور می شوند. مادربزرگ در حمام را بازمی کند. مادربزرگ از دور به طرف وان حمام نگاه می کند. مادربزرگ نمی تواند پدربزرگ را ببیند. آب سیاه رنگ شلپ شلپ می کند بر لبه ی سیاه وان حمام. مادربزرگ با خود فکر می کند؛ پدربزرگ حتماً در وان حمام نشسته است. مادربزرگ در حمام را پشت سر خود می بندد. پدربزرگ آب وان حمام را خالی می کند. پوسته های چرک مادر، پدر، مادربزرگ و پدربزرگ برگرد فاضلاب می چرخند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۲ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۱۶۲٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۱۶۲٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۵۹,۵۰۰
تومان