با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کوچه پسکوچههای کودکی
۳٫۸
(۲۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب کوچه پسکوچههای کودکی
«کوچه پسکوچههای کودکی» نوشته انی ارنو(-۱۹۴۰)، نویسنده فرانسوی است. این کتاب برنده جایزه ادبی رنودو شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پدرو مادرم همیشه با لحنی پرخاشگر و شکایت آمیز با هم صحبت میکردند، حتی وقتی نگران حال همدیگر بودند. «داری میری بیرون، شال گردنت را بردار!» یا «خب، دو دقیقه بنشین دیگه!» انگار دارند به همدیگر بدوبیراه میگویند. مدام سر اینکه چه کسی فاکتور لیموناد را گم کرده یا چه کسی فراموش کرده چراغ زیرزمین را خاموش کند، جر و بحث میکردند. همیشه صدای مادرم بلند بود چون کوچکترین چیزی اعصابش را بهم میریخت، تأخیردر تحویل اجناس، سشوار زیادی داغ آرایشگر، قوانین و مشتریها. بعضی اوقات میگفت: «تو اصلاً برای کسب و کار ساخته نشدهای»
(منظورش این بود: باید همان کارگر میماندی). گاهی که دیگر این توهینها زیادی به پدرم فشار میآورد و آرامش همیشگیاش را از دست میداد:
«بدبخت بیچاره! باید میگذاشتم همانجایی که بودی میماندی.»
همان بده بستان هفتگی:
- روانی! خل و چل!
- بدبخت فلک زده!
- زنیکهی خرپیره!
وغیره. بدون کوچکترین اهمیتی.
انگار بلد نبودیم جوردیگری غیر از این لحن توهینآمیز با هم حرف بزنیم. لحن مؤدب و محترمانه صرفاً برای دیگران بود. آنقدر به این حالت خو گرفته بودیم که در جمع که باید جلوی دیگران آبروی خودمان را حفظ میکردیم، پدرم اگر میخواست مرا بهخاطر بالا رفتن از تل شن و سنگریزه سرزنش کند، ناگهان لحن تند و زنندهای به خود میگرفت و تمام آن تأثیر خوبی که میخواستیم روی دیگران بگذاریم، از بین میبرد. یاد نگرفته بود چطور با وقار و متانت مرا تنبیه کند و من هم ناخودآگاه اگر با صدای بلند سرم داد نمیکشید و توهین نمیکرد، تهدیدش را جدی نمیگرفتم.
احترام بین والدین و فرزندان تا مدتها برای من مثل یک راز بود و سالها طول کشید تا این محبت بیحدومرزی را که در یک سلام و احوالپرسی سادهی آدمهای تحصیلکرده بود درک کنم.
خورشید خانواده اسکورتا
لوران گوده
بوی خوش عشقنیازی کلوش
آوای لطیف اهریمننادین گوردیمر
رختکن کودکیپاتریک مودیانو
مادام دولاشانتریانوره دوبالزاک
مربای انجیریعسوب محسنی
جوانی بدون جوانیمیرچا الیاده
میرامارنجیب محفوظ
طوطی فلوبرعرفان مجیب
از قصر تا قصرنجیب محفوظ
آشپزخانهجواد ذوالفقاری
در انتظار تاریکی، در انتظار نورایوان کلیما
زیر سایباننجیب محفوظ
آسمان تغییر میکندزو ینی
ماه عسلنجیب محفوظ
داستان یک اسم جدیدالنا فرانته
حس یک پایانجولیان بارنز
زن آندروستورنتون وایلدر
زنی به سرخی شقایقنوئل شاتله
پشت درخت توتاحمد پوری
کتابخانه نیمه شبمت هیگ
مغازه خودکشیژان تولی
آبنبات هل دارمهرداد صدقی
رویای نیمهشبمظفر سالاری
آبنبات پستهایمهرداد صدقی
دختری که رهایش کردیجوجو مویز
پنج قدم فاصلهریچل لیپینکات
مغازه خودکشیژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)الیف شافاک
بیمار خاموشالکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگانبهار برادران
یک عاشقانه آرامنادر ابراهیمی
کیمیاگرپائولو کوئیلو
مردی به نام اوهفردریک بکمن
جزء از کلاستیو تولتز
سمفونی مردگانعباس معروفی
آبنبات هلدارمهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادوجی.کی. رولینگ
سایه بادکارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین میکنمزهرا بلنددوست
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۲۳)حجم
۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
حجم
۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب پنجاه و هشتم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی کتاب خوبی بود ، خاطرات یک دختر خانم از پدر و مادر و روابط بین آنها. حذفیات هم خیلی کم داشت و فرهنگ غرب رو خیلی خوب نشون داده بود و در
این کتاب رو یه دهه شصتی که کودکیش تو دوران جنگ و کوپن گذشته به شدت درک میکنه و حس هم ذات پنداری با راوی پیدا میکنه کتاب کوتاه و قشنگی از جنگیدن آبرومند برای زندگی بهتر بود
کتاب درباره ی دختری هست که داستان زندگی پدرش رو بیان میکنه و چگونگی زندگیش و سختهایی که برای داشتن یه زندگی خوب و در آرامش کشیده... ✧✧✧ کتاب خوبی بود من دوسش داشتم ترجمه هم خوب بود👌
خیلی قَشنگ بود🫠🌱
خوب و دوست داشتنی بود. البته ساختار یه رمان معمولی رو که داستان پیوسته ای داشته باشه نداشت, تکه هایی از خاطرات یک دختر از پدرش بود. اختلاف فرهنگیشونو نشون میداد
خیلیییی خوبه واقعا لذت بردم 😍😍😍 صادقانه و دلنشین...
گزینشی از یک نظر در سایت گودریدز: «نویسنده بدون احساس و سرد می نویسد و طول می کشد به آن عادت کنید. میتواند خشن و همچنین افادهای به نظر برسد، اما حداقل صادقانه می نویسد. کتاب از پاراگرافهای کوتاهی تشکیل
کتاب مطالب کاملا گسسته و بی نظم و ربطی داره، با اینکه کتاب کوتاهیه اما مطالعه ش انرژی زیادی میبره... از نظر محتوا هم بشدت تلخ و گزنده ست، یه دختر تمام زندگی پدرش رو زیر ذره بین قرار میده
نمی دانم چرا داستان زیبایی که می توانست بازگو کننده خاطرات یک دختر از پدرش باشد، مبدل شده بود به تنفرنامه دختر از پدری که تمام تلاشش تغییر طبقه خانوادگی و ساختن آینده بهتر برای دخترش بود. ترجمه کتاب بسیار خوب