خرید و دانلود کتاب هملت شکسپیر | نشر چشمه | بهترین ترجمه
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب هملت

کتاب هملت

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هملت

کتاب هملت نوشتهٔ ویلیام شکسپیر و ترجمهٔ علیرضا مهدی پور است. نشر چشمه این نمایشنامهٔ مشهور انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است؛ اثری که جزو فهرست برترین کتاب‌های تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ بوده است.

درباره کتاب هملت شکسپیر

کتاب هملت (Hamlet) حاوی یک نمایشنامهٔ انگلیسی بسیار مهم و مشهور در جهان است. تراژدی «هملت» که در پنج پرده نوشته شده، شما را با شخصیتی به همین نام آشنا و همراه می‌کند. این تراژدی که درون‌مایه‌های گوناگونی همچون انتقام، عشق، خیانت، شهوت قدرت، فلسفیدن و وجود و ماهیت نوع بشر را در بر گرفته، بارها بررسی شده و مورد برداشت و اقتباس قرار گرفته است. این نمایشنامه به ماجرای انتقام‌گیریِ هملت از قاتل پدرش (کلادیوس) می‌پردازد. «کلادیوس»، عموی هملت است که پس از ازدواج با مادر او بر تخت پادشاهی دانمارک تکیه زده است. بخش عمدهٔ جذابیت این اثر، از تردیدها و عدم قطعیت‌های هملت در آن ناشی می‌شود؛ ماهیت واقعی روحی که هملت می‌بیند، چیست؟ آیا آن روح، پدر هملت است که به‌دنبال عدالت آمده یا شیطانی وسوسه‌کننده و یا فرشته‌ای پیام‌آور؟ آیا هملت دیوانه می‌شود یا صرفاً تظاهر به دیوانگی می‌کند؟ چرا وقتی هملت به یقین می‌رسد که کلادیوس پدرش را کشته، بی‌درنگ اقدامی نمی‌کند؟ آیا مادر هملت (گرترود) به شوهر خود خیانت کرده یا در قتل او شریک بوده است؟ ویلیام شکسپیر، هملت را در سال ۱۶۰۲ میلادی نوشت. گفته شده است که شخصیت ِهملت در پی رام‌ساختن طبع وحشی انسان است، اما در عملی‌ساختن این هدف دچار تردید و وسوسه و از تردید و دودلی دچار افسردگی (سودازدگی) می‌شود. «بودن یا نبودن»، پرسش بزرگ هملت است. مبارزه علیه امواج دریای فتنه و ریا و ایستادگی در برابر شرارت و پلیدی باید انتخاب شود یا باید تسلیم خواریِ بخت شد و بزرگوارانه، تقدیر محتوم را پذیرفت و آنگاه در حضیض روزمرگی، عمر دوروزه را با ذلت گذراند؟ یکی از دلایل اهمیت این نمایشنامهٔ مشهور، امکانی است که برای انواع نقد و تحلیل فراهم کرده است. در این نمایشنامه می‌توان مفاهیم مربوط به روان‌شناسی، علوم سیاسی، تاریخ، فلسفه، اگزیستانسیالیسم، عشق، جنون و عقل و... را یافت و درمورد آرای ویلیام شکسپیر یا پرسش‌هایی که طرح کرده، گمانه‌زنی‌های گوناگون و بی‌شمار کرد.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خلاصه‌ی نمایشنامه‌ی هملت

تراژدی گونه‌ای از نمایشنامه است که در آن معمولاً، سرنوشت شخصیت اصلی از پیش نوشته شده است و او نمی‌تواند کار چندانی برای مبارزه با اتفاقات اطرافش انجام دهد. نمایشنامه‌ی هملت نیز یکی از معروف‌ترین تراژدی‌های تاریخ است و ما در آن با شخصیتی به نام «هملت» آشنا می‌شویم که شاهزاده‌ی دانمارک است و به‌تازگی پدر خود را از دست داده است. مادر هملت چندی پس از مرگ پدر او با کلادیوس، عموی هملت، ازدواج کرده است. یکی از شب‌ها که سربازان قصر بر سر جایگاه خود سرگرم نگهبانی هستند، روح پادشاه پیشین یا همان پدر هملت درست جلوی آن‌ها ظاهر می‌شود. آن‌ها ابتدا فکر می‌کنند که خیالاتی شده‌اند؛ ولی خیلی زود متوجه می‌شوند که چنین نیست و روح پادشاه واقعاً جلوی رویشان قرار دارد. هملت از طریق دوستش هوراشیو از این اتفاق عجیب باخبر می‌شود و تصمیم می‌گیرد تا با روح پدر مرحوم خود روبه‌رو شود. پادشاه مرحوم، هملت را از نقشه‌ی شومی مطلع می‌کند که برادرش برای به قتل رساندن او کشیده بود. او به هملت می‌گوید که کلادیوس درحقیقت به او سم داده و باعث‌وبانی مرگش است. او همچنین از هملت می‌خواهد که در برابر این بی‌عدالتی ساکت نماند و کاری انجام دهد. هملت که به‌شدت شوکه و ناراحت شده است، قسم می‌خورد که حرف‌های پدرش را فراموش نکند و انتقام او را از کلادیوس بگیرد. او همچنین نسبت به مادرش احساس خشم می‌کند که تن به ازدواج با قاتل پدرش داده است.

از آن نقطه به بعد، هملت دچار نوعی فروپاشی روانی می‌شود. او که تا پیش از آن جوان خامی بیش نبود، حال باید قدم در راه انتقام بگذارد و دست به کارهای وحشتناکی بزند که در حالت عادی هرگز انجام نمی‌داد. شخصیت او به دو نیم تقسیم می‌شود که بخشی از آن نسبت به انتقامی که باید بگیرد شکاک است و بخش دیگرش چنان خشمگین است که تنها به انتقام و قتل فکر می‌کند. به دلیل این آشفتگی‌های ذهنی و درگیری‌های روانی، هملت رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌دهد که موجب نگرانی اطرافیانش می‌شود. او همچنین بسیاری از افراد نزدیکش را با رفتارهای زشتی که نشان می‌دهد از خود می‌راند. به‌طور مثال، به افلیا، کسی که خالصانه دوستش دارد، می‌گوید که هیچ علاقه‌ای به او ندارد و باعث شکسته شدن قلبش می‌شود. هملت در ادامه‌ی داستان ترتیب اجرای نمایشی را می‌دهد که بر اساس خیانت کلادیوس و همچنین مرگ پدرش ساخته شده است. او کلادیوس، مادرش و افلیا را به دیدن این نمایش دعوت می‌کند. قصد او از این کار، دیدن واکنش کلادیوس به دیدن صحنه‌ی به قتل رسیدن پادشاه است. نقشه‌ی هملت با موفقیت به نتیجه می‌رسد و کلادیوس درست سر صحنه‌ای که قتل اتفاق می‌افتد با حالتی پریشان اتاق را ترک می‌کند و از آنجا می‌رود. هملت و هوراشیو به این نتیجه می‌رسند که همین واکنش برای انتقام گرفتن کافی است.

هشدار: پاراگراف بعدی بخش‌های مهمی از داستان را فاش می‌کند!

پس از نمایش، جنون بیشتری هملت را فرا می‌گیرد و اتفاقات ناگوارتری رخ می‌دهند. او به اشتباه پدر افلیا را به‌جای کلادیوس به قتل می‌رساند و باعث دیوانگی افلیا می‌شود. افلیا در ادامه خودش را در رودخانه غرق می‌کند. هملت نیز مجبور می‌شود تا دانمارک را ترک کند و پس از برگشت مجبور می‌شود با برادر افلیا که از مرگ خواهر و پدرش خشمگین است دوئل کند. آن‌ها هر دو با شمشیرهایی زهرآلود زخمی می‌شوند. از طرف دیگر، مادر هملت ناخواسته جام زهری را می‌نوشد که کلادیوس برای هملت آماده کرده بود. هملت در آخرین لحظات زندگی‌اش با همان شمشیر زهرآلود، کلادیوس را به قتل می‌رساند و خودش نیز می‌میرد.

تحلیل نمایشنامه هملت

نمایشنامه‌ی هملت سرشار از مفاهیم پیچیده‌ی فلسفی است. شکسپیر در این اثر به بررسی طبیعت انسان و بحران‌های روحی و روانی‌ای می‌پردازد که یک نفر در شرایط بحرانی با آن‌ها روبه‌رو می‌شود. شخصیت هملت پس از دیدار با روح پدرش، دچار بحران‌های اگزیستانسیالیستی می‌شود و مسائل اخلاقی را زیر سؤال می‌برد. تردیدهای روانی هملت زمانی که تک‌گویی مشهور خود، «بودن یا نبودن» را به زبان می‌آورد به اوج خود می‌رسند. تعلل هملت در گرفتن انتقام پدرش، نشان‌دهنده‌ی ضعف شخصیتی او نیست. او تعلل می‌کند چراکه هنوز به مسائل اخلاقی باور دارد و می‌داند که با تصمیمی اشتباه و گرفتن جان انسانی بی‌گناه به نهایت تاریکی سقوط خواهد کرد. او در طول نمایشنامه بارها دچار تردید می‌شود. شکسپیر با هنرمندی تمام پیچیدگی‌های اخلاقی و فلسفی را نشان داده و این پرسش را مطرح کرده است که آیا در برابر مشکلات و رنج‌ها مرگ بهتر است یا زندگی و ادامه دادن.

خواندن و دانلود کتاب هملت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

دانلود کتاب هملت را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۶ انگلستان و قالب نمایشنامه (تراژدی) پیشنهاد می‌کنیم.

بهترین ترجمه‌ی کتاب هملت

از نمایشنامه‌ی هملت ترجمه‌های مختلفی در بازار وجود دارد. اولین مترجمی که در ایران اقدام به ترجمه‌ی این اثر کرد، مسعود فرزاد بود. او ترجمه‌ی این اثر را در سال ۱۳۰۶ آغاز کرد و در سال ۱۳۱۰ به انتشار رساند. او سپس در سال ۱۳۳۶ نسخه‌ی ویرایش شده‌ای از این ترجمه منتشر کرد. از دیگر ترجمه‌های مهم هملت می‌توان به ترجمه‌ی محمود اعتمادزاده (م.ا.به‌آذین) اشاره کرد. این نسخه از ترجمه از روی نسخه‌ی فرانسوی به زبان فارسی برگردانده شده است. در طی این سال‌ها افراد دیگری نیز ترجمه‌های خود از این اثر را به انتشار رسانده‌اند که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: ابوالحسن تهامی (انتشارات نگاه)، رضا اسکندری آذر (انتشارات گوتنبرگ)، داریوش شاهین (بدرقه جاویدان)، ناهید طباطبایی (نشر نظر)، علاءالدین پازارگادی (انتشارات سروش)، علی اسلامی (انتشارات مهراندیش) و البته علیرضا مهدی‌پور (نشر چشمه).

از میان این ترجمه‌ها هریک ویژگی‌هایی دارند که با دیگری متفاوت است. ازآنجایی‌که نثر شکسپیر حتی برای خواننده‌ی انگلیسی‌زبان نیز سخت‌خوان و فهمش دشوار است، بسیاری از مترجمان سعی کرده‌اند در عین وفاداری به متن اصلی، متن را به‌گونه‌ای به فارسی برگرداندند که مخاطب فارسی‌زبان برای ارتباط گرفتن با آن راحت‌تر باشد. واضح است که اگر مترجمی در کار خود خبره نبوده باشد، با این کار تنها به متن اصلی اثر آسیب رسانده است. ترجمه‌های مسعود فرزاد و همچنین م.ا.به‌آذین از ترجمه‌های خوب این اثر به شمار می‌روند. بااین‌حال متن آن‌ها مقداری قدیمی‌ست و ممکن است خواندن آن برای همه‌ی افراد راحت نباشد. ازاین‌رو، اگر به دنبال خواندن ترجمه‌ای هستید که کمی جدیدتر از ترجمه‌های پیشین باشد و همچنان به متن اصلی وفادار مانده باشد، پیشنهاد ما به شما ترجمه‌ی علیرضا مهدی‌پور است.

کتاب هملت چند صفحه است؟

این نسخه از کتاب هملت شامل ۲۰۷ صفحه است.

درباره ویلیام شکسپیر؛ نویسنده کتاب هملت

ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامه‌نویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسندهٔ انگلیسی‌زبان تاریخ می‌دانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهان شهر بود و مادرش، دختر زارعی دولت‌مرد، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی به‌دلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او پنج سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که هشت سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر بود. در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانه‌ای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همان‌جا شروع به نمایشنامه‌نویسی کرد که به‌دلیل هوش و قریحهٔ فطری مورد استقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامه‌نویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیت‌های فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به سه دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شده‌اند. از نمایشنامه‌های معروف شکسپیر می‌توان به تراژدی‌های «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامه‌های بسیاری نوشته است. ویلیام شکسپیر در سال‌های پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و به‌ندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت. اگر به آثار شکسپیر علاقه دارید، می‌توانید «راهنمای خواندن آثار ویلیام شکسپیر» را در وبلاگ طاقچه مطالعه کنید.

نکوداشت‌های کتاب هملت

این نمایشنامه معروف به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین تراژدی‌های تاریخ به شمار می‌رود. زیگموند فروید، روان‌شناس مشهور، به هملت به چشم کاوشی عمیق در روان انسان نگاه می‌کرد و از آن به‌عنوان یکی از نمونه‌های «عقده‌ی ادیپ» استفاده کرد. هملت از نمایشنامه‌های محبوب گوته بود؛ او شخصیت هملت را روحی حساس و ظریف می‌دانست که توان برداشتن بار سنگین مسئولیتی را که بر دوش او نهاده شده بود، نداشت.

افتخارات و جوایز کتاب هملت

هملت از مشهورترین نمایشنامه‌های جهان است که با وجود گذشت قرن‌ها، همچنان روزانه مورد توجه بسیاری قرار می‌گیرد و خوانده می‌شود. مفاهیم این نمایشنامه در مدارس و همچنین دانشگاه‌های زیادی تدریس می‌شوند. هملت الهام‌بخش خلق بسیاری از آثار ادبی پس از خود شد. او همچنین بر ژانر ادبی گوتیک تأثیر بسیاری گذاشت؛ به‌طور مثال هوراس والپول اثر قلعه‌ی اوترانتو را با الهام از هملت و دیگر کارهای شکسپیر نوشت. نویسندگان بزرگی چون ویکتور هوگو، فیودور داستایفسکی، گوستاو فلوبرت و جیمز جویس از این نمایشنامه تأثیر بسیاری پذیرفتند. این نمایشنامه به بیش از ۱۰۰ زبان در دنیا ترجمه شده و همچنین اجراهای متعددی در تئاترهای سراسر جهان از آن به نمایش آمده است.

اقتباس‌های کتاب هملت شکسپیر

نمایشنامه‌ی «هملت» از پر اقتباس‌ترین آثار شکسپیر در سینما و تئاتر جهان است. از جمله مهم‌ترین نسخه‌ها می‌توان به هملت لارنس اولیویه (۱۹۴۸) اشاره کرد که با تمرکز بر جنبه‌های روان‌شناسی شخصیت هملت و فضای مالیخولیایی، برنده‌ی جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم شد. نسخه‌ی روسی ساخته‌ی گریگوری کوزینتسف (۱۹۶۴) نیز تحسین بین‌المللی را برانگیخت. هملت کنت برانا (۱۹۹۶) یکی از وفادارترین اقتباس‌ها به متن اصلی است و همه‌ی دیالوگ‌های نمایشنامه را به تصویر می‌کشد. در ایران، فیلم تردید (۱۳۸۷) ساخته‌ی واروژ کریم‌مسیحی، با نگاهی مدرن و اجتماعی، روایت تازه‌ای از هملت ارائه می‌دهد. همچنین نسخه‌های متعددی از این اثر در قالب فیلم‌های صامت، تئاترهای کلاسیک و مدرن، سریال‌ها و حتی آثار کودکانه ساخته شده است.

بخشی از متن داستان هملت

«اتاقی در قلعه: پادشاه، ملکه، روزِن‌کرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن وارد می‌شوند.

پادشاه: این آه کشیدن‌ها سببی دارد، این آه‌های عمیق که می‌کشید. باید بگویید. شایسته است که سبب آن‌ها را بدانیم. پسرتان کجاست؟

ملکه: ما را قدری این‌جا تنها بگذارید.

روزِن‌کرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن بیرون می‌روند.

آه، سرور گرامی، چه‌ها که امشب دیدم!

پادشاه: چه دیدی گرترود؟ هملت چه می‌کند؟

ملکه: دیوانه چون دریا و باد، هنگامی که با هم در کشاکش‌اند تا ببینند کدام‌یک زورمندتر است! در آن حالِ شوریده چون شنید که در پس پرده چیزی می‌جنبد، شمشیرش را کشید و فریاد زد: «موش! موش!» و به صرف حملهٔ جنون‌آمیز توهم پیرمرد گرامی را که دیده نمی‌شد کشت.

پادشاه: وای، چه کردار سنگینی! بر ما چنین رفته بود، اگر آن‌جا بودیم. آزاد گشتن او تماماً تهدیدی برای همه است. برای خود شما نیز، برای ما، و برای همه. افسوس! چگونه باید پاسخ‌گوی این کردار خونین باشیم! مسئولیتش به گردن ما خواهد افتاد، چرا که تدبیر ما زیر سؤال خواهد رفت، از آن‌جا که می‌بایست این مرد جوان مجنون را زیر نظر می‌گرفتیم و رفت‌وآمد آزادانه‌اش در جمع را محدود می‌کردیم. اما محبت ما چنان زیاد بود که کار درست را تشخیص نمی‌دادیم، بلکه مانند آن‌که بیماریِ پلید و چرکینی دارد، برای آن‌که دانسته نشود، گذاشتیم تا پیش رود و جان‌به‌لب‌مان کند. کجا رفته؟

ملکه: رفته تا جسدِ آن را که کشته به کنجی پنهان کند، و هم در این جنون همچون معدنی که فلزات پست و تیره و سُربین دارد رگه‌ای از زر درخشان نیز نمایان می‌شود، چرا که به سبب کاری که شده اشک می‌ریزد.(۱)

پادشاه: ای گرترود، بیا برویم! به محض این‌که آفتاب بر کوهسار بتابد، او را با کشتی روانه خواهیم کرد و خود ما باید در باب این کردار زشت با همهٔ شأن و اعتبار و مهارت خود، هم بیندیشیم و هم آن را توجیه نماییم. های، گیلدِنْسْتِرن!

روزِن‌کرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن وارد می‌شوند.

دوستان، شما دو نفر بروید و از چند تن دیگر کمک بگیرید. هملت از سر جنون پولونیوس را کشته و او را از اندرونیِ مادرش بیرون کشیده و برده. بروید و پیدایش کنید. با او به‌مدارا سخن بگویید و جسد را به نمازخانه ببرید. خواهش می‌کنم در این کار شتاب کنید.

روزِن‌کرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن بیرون می‌روند.

بیایید گرترود، ما خردمندترین دوستان‌مان را فراخواهیم خواند و آن‌ها را هم از قصدی که در پیش داریم آگاه خواهیم کرد و هم از این حادثهٔ نابهنگامی که پیش آمده. به این ترتیب شاید تیر زهرآگین تهمت، که زمزمه‌اش چون گلولهٔ توپ در اقطار جهان راست به هدف خود می‌خورد، به نام و اعتبار ما نخورد و در هوای زخم‌ناپذیر فرورود.

آه گرترود، بیا برویم. کاین روح پریشان منِ زار

گیج است ز نومیدی و آشفتگی و دهشت بسیار.

بیرون می‌روند.»

کاربر 8533969
۱۴۰۳/۰۱/۱۲

خیلی عالیه نیازی که به تعریف از نویسنده نیست از خرید پشیمون نمیشید اگر با سبک شکسپیر اشنا باشید این کتاب خیلی میتونه براتون جذاب باشه

Ros
۱۴۰۳/۰۵/۲۹

هم نویسنده فوق العاده هست ،هم نمایشنامه و‌ مترجم فوق العاده با سواد است

هملت: بودن یا نبودن، مسئله این است. آیا شریف‌تر در اندیشه آن است که سنگ‌بارانِ سنگ‌انداز و تیربارانِ بختِ ستم‌کار را تاب آوریم، یا بر دریایی از دشواری‌ها سلاح برکشیم و با پیکار به آنان پایان دهیم؟
Shahriar
پادشاه فربه و گدای لاغر فقط دو خورش متفاوت‌اند که بر سر یک سفره آورده می‌شوند. سرانجامِ همه همین است.
Shahriar
هملت: عجب، پس برای شما چنین نیست، زیرا هیچ‌چیز به‌خودی‌خود خوب یا بد نیست، بلکه اندیشیدن است که آن‌ها را چنین می‌نماید. برای من دانمارک زندان است.
Shahriar
به‌یقین، آن که ما را با چنین نیروی عظیم خردورزی‌ای آفریده که به پیش و پس کارها می‌نگریم و در علل و عواقب‌شان می‌اندیشیم این نیرو و خردمندی خداگونه را به ما نداده تا در وجودمان عاطل و باطل بماند و از به کار نگرفتن بپوسد. اکنون اما نمی‌دانم آیا از بی‌توجهی و غفلت حیوان‌صفتانه است یا بدگمانی و بیم که از تأمل بیش‌ازحد در باب عواقب کارها حاصل می‌شود؛ تأملی که تنها یک‌چهارم آن تعقل است و سه‌چهارم دیگر ترس.
Shahriar
زیرا کیست که تازیانهٔ توهین زمانه را تاب آورَد، و بیداد ستم‌کاران خودکامه و تحقیر گران‌سران خودپسند را، و درد عشق سرخورده و خوارداشته را، و تعلل قانون و اعادهٔ حق را و گستاخی مقامات را، و اهانت‌ها و خوار شمردن‌ها را، که شایستگان بردبار از فرومایگان مردم‌آزار پذیرا می‌شوند، حال آن‌که خود می‌توانست تنها با خنجری پروندهٔ خود را ببندد؟ چه کسی چنین باری را برمی‌تابد تا زیر بار زندگی توان‌فرسا ناله و شکوه کند و عرق بریزد؟
Masih Movahed

حجم

۱۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

حجم

۱۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان