
کتاب گیلدا
معرفی کتاب گیلدا
کتاب گیلدا نوشته مرجان شیرمحمدی توسط نشر چشمه در مجموعهی کتابهای قفسه آبی منتشر شده است (چاپ دوم: ۱۴۰۴). این رمان ایرانی در باب زندگی شهری و روابط پیچیده میان گروهی از دوستان و آشنایان است. داستان با محوریت شخصیت گیلدا، زنی پرشور و بیپروا و اهل رشت پیش میرود و در بستر مهمانیها، معاشرتها و خاطرات، لایههای مختلف شخصیتها و مناسبات اجتماعی را باز میکند. اثر، فضای معاصر تهران و رشت را ترسیم و دغدغههایی چون تنهایی، دوستی، عشق، خانواده و هویت را در دل ماجراهای روزمره و گاه طنزآمیز دنبال کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گیلدا اثر مرجان شیرمحمدی
کتاب گیلدا به قلم مرجان شیرمحمدی، تصویری زنده از زندگی طبقهی متوسط شهری در ایران امروز ارائه میدهد. داستان حول محور مهرشید، مترجم و زنی مستقل و حلقهی دوستان و آشنایان او شکل میگیرد. گیلدا، شخصیتی پررنگ و غیرقابل پیشبینی، با ورودش به جمع دوستانْ جریانی از اتفاقات، گفتوگوها و کشمکشها را به راه میاندازد. داستان در بستر مهمانیها، معاشرتهای خانوادگی، سفرها و خاطرات مشترک پیش میرود و هر بار بخشی از گذشته و حال شخصیتها را آشکار میکند. ساختار کتاب مبتنیبر روایت اولشخص است و با دیالوگهای فراوان و توصیفهای دقیق، فضای معاصر تهران و رشت را بازسازی میکند. دغدغههای شخصیتها از مسائل خانوادگی و عاطفی تا بحرانهای هویتی و اجتماعی گسترده است و نویسنده با نگاهی جزئینگرانه روابط میانفردی، خاطرات جمعی و تأثیر گذشته بر اکنون را به تصویر میکشد. شخصیت گیلدا با حضور پررنگش، نقش کاتالیزور را در جمع ایفا میکند و باعث میشود لایههای پنهان شخصیتها و روابطشان آشکار شود. در کنار داستان اصلی، خردهداستانهایی دربارهی خانواده، مهاجرت، عشقهای نافرجام و خاطرات کودکی روایت میشود که به غنای اثر میافزاید.
خلاصه داستان گیلدا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با ورود راوی به خانهی سالار و شرکت در یک مهمانی آغاز میشود. جمعی از دوستان و آشنایان با پیشینههای متفاوت در مهمانی حضور دارند و هرکدام داستان و دغدغهی خاص خود را دارند. گیلدا با رفتارهای غیرمنتظره و شوخطبعی خاصش توجه همه را جلب میکند و بهتدریج در مرکز اتفاقات قرار میگیرد. اثر با رفتوآمد میان گذشته و حال، خاطرات مشترک، روابط خانوادگی و دوستیها لایههای مختلف شخصیتها را باز میکند. مهرشید راوی رمان و مترجمی است که با دغدغههای شغلی، روابط خانوادگی و دوستیهای قدیم دستوپنجه نرم میکند. گیلدا با پیشینهای از حضور در رشت و خاطراتی از خانواده و عمهاش به تهران آمده و با حضورش جمع دوستان را دچار تغییر میکند. داستان با جزئیات فراوان از مهمانیها، گفتوگوها، سفرها و خاطراتْ تصویری از زندگی شهری و روابط پیچیدهی انسانی ارائه میدهد. در این میان موضوعاتی چون عشق، تنهایی، مرگ، خاطرات کودکی، مهاجرت و هویت در دل ماجراهای روزمره و گاه طنزآمیز بازتاب مییابد. رمان با ریتمی آرام و توصیفهایی دقیق بهتدریج شخصیتها و روابطشان را عمیقتر و خواننده را با فرازونشیبهای زندگی آنها همراه میکند.
چرا باید کتاب گیلدا را بخوانیم؟
رمان ایرانیِ گیلدا تجربهی زیستن در شهرهای معاصر ایران، تهران و رشت را به تصویر میکشد. این کتاب خواننده را به دل مهمانیها، خانههای قدیم، خیابانهای تهران و رشت میبرد و روابط انسانی را با همهی پیچیدگیها و تناقضهای آن نشان میدهد. حضور شخصیتهایی با پیشینهها و دغدغههای متفاوت، امکان همذاتپنداری با بخشهای مختلف اثر را فراهم میکند. این کتاب برای کسانی که بهدنبال شناخت لایههای پنهان روابط انسانی و تجربهی زیستن در فضای معاصر ایران هستند، خواندنی است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب گیلدا به علاقهمندان ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان، کسانی که در باب روابط انسانی، دوستی، خانواده و هویت میاندیشند و افرادی که به مطالعهی روایتهایی درمورد زندگی روزمره و فضای معاصر ایران علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود. همچنین این رمان ایرانی برای کسانی که بهدنبال داستانهای دیالوگمحور هستند، انتخاب مناسبی است.
درباره مرجان شیرمحمدی
مرجان شیرمحمدی زادهی ۲۲ آذر ۱۳۵۲ در تهران، بازیگر، نویسنده، طراح صحنه و لباس در حوزهی سینما و تلویزیون بوده است. او از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۱ زیر نظر آیدین آغداشلو نقاشی آموخت؛ سپس در سال ۱۳۷۴ وارد کارگاه آزاد بازیگری شد و آموزش خود را در آموزشگاه تئاتر سمندریان ادامه داد و از سال ۱۳۷۵ فعالیت حرفهای در بازیگری را آغاز کرد. از مرجان شیرمحمدی چند رمان و مجموعه داستان منتشر شده است. نخستین کتاب او موفق به دریافت جایزهی کتاب سال بنیاد هوشنگ گلشیری شد. دو فیلم بلند سینمایی براساس داستانهای این نویسنده ساخته شده و آثار او مورد توجه نهادهای فرهنگی ازجمله خانهی فرهنگهای جهان در آلمان قرار گرفته است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
داستان سانس آخر در مجموعه داستان بعد از آن شب بهعنوان اثر برگزیدهی داوران در دورهی دوم جایزهی هوشنگ گلشیری انتخاب شد؛ همچنین داستان کافه در کتاب یک جای امن، داستان برگزیدهی داوران در دورهی پنجم جایزهی هوشنگ گلشیری بوده است.
بخشی از کتاب گیلدا
«علی انگار که مویش را آتش زده باشند آمد توی آشپزخانه. گفت باید برود. بیشتر از این نمیتواند مادرش را تنها بگذارد. قرار شد فردا ناهار برویم رستوران شورکولی تا اسد باختش را سر شرطبندی با علی بدهد. اسد و گیلدا رفتند علی را بدرقه کنند. نوظهور برای عمو شجاع آب برد تا قرصش را بخورد و من رفتم کنار درخت ازگیل خانمبزرگ. هوا حسابی خنک بود. فانوس همچنان میسوخت و اطرافش را روشن میکرد. از توی باغچه صدایی شنیدم. انگار کسی لای بوتهها راه میرفت. نوظهور برگشت توی آشپزخانه. «مهرشیدخانوم، نچایید! هوا سرده.»
«یه صدایی میآد اینجا.»
نوظهور آمد توی باغچه. «زنجرهست.»
«غیر اون. قبل تو بود. انگار یکی لای بوتهها راه میرفت.»
گوش تیز کرد. غیر صدای زنجرهها صدایی نبود، بعد دوباره صدای راه رفتن لای بوتهها. «ها این تشیه.»
«تشی چیه؟»»
حجم
۱۹۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
حجم
۱۹۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه