کتاب قانون جاذبه ژان تولی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب قانون جاذبه

کتاب قانون جاذبه

نویسنده:ژان تولی
انتشارات:نشر چشمه
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب قانون جاذبه

کتاب قانون جاذبه نوشته‌ی ژان تولی با ترجمه‌ی زهرا قدیمی اثری از نشر چشمه است که در قالب یک نوولا، داستانی کوتاه اما پرکشش را روایت می‌کند. این کتاب بخشی از مجموعه‌ی برج بابل است که به معرفی آثار ادبی مدرن جهان در قالب داستان‌های بلند می‌پردازد. قانون جاذبه با محوریت زنی که پس از سال‌ها به قتل همسرش اعتراف می‌کند، خواننده را به دنیایی از تردید، قضاوت و وجدان می‌برد. روایت داستان در فضایی شهری و صنعتی شکل می‌گیرد و با نگاهی موشکافانه به روابط انسانی، خشونت خانگی و پیچیدگی‌های عدالت اجتماعی می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب قانون جاذبه

کتاب قانون جاذبه اثر ژان تولی، داستانی است که در قالب یک نوولا و با نثری موجز و دقیق، به بررسی مرزهای قانون، اخلاق و وجدان فردی می‌پردازد. داستان حول محور زنی می‌چرخد که پس از سال‌ها زندگی در سایه‌ی خشونت و تهدید، یک شب به کلانتری می‌رود و به قتل همسرش اعتراف می‌کند. روایت در فضای شهری شمال فرانسه، میان کارخانه‌ها و آپارتمان‌های بلند، شکل می‌گیرد و با جزئیات دقیق، زندگی روزمره و ذهنیات شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. ژان تولی با خلق موقعیتی ساده اما پرتنش، تقابل میان قوانین خشک جامعه و احساسات انسانی را به چالش می‌کشد. در این اثر، پلیس و زن هر دو درگیر پرسش‌هایی درباره‌ی عدالت، مسئولیت و معنای واقعی جرم و مجازات می‌شوند. قانون جاذبه با تمرکز بر گفت‌وگوهای طولانی و صحنه‌های بازجویی، فضای بسته و پراضطرابی را می‌سازد که در آن، حقیقت و دروغ، پشیمانی و رهایی، به‌هم گره می‌خورند.

خلاصه داستان قانون جاذبه

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با زنی آغاز می‌شود که نیمه‌شب خانه‌اش را ترک می‌کند و با چمدانی کوچک به کلانتری می‌رود. او به افسر کشیک می‌گوید که شوهرش را از طبقه‌ی یازدهم ساختمان به پایین هل داده و حالا آمده تا اعتراف کند. پلیس ابتدا با تردید به حرف‌های زن گوش می‌دهد و در جریان بازجویی، زن از سال‌ها زندگی مشترک پر از خشونت، تهدید و تحقیر سخن می‌گوید. شوهرش مردی افسرده و پرخاشگر بوده که بارها قصد خودکشی داشته و زن بارها قربانی خشونت او شده است. زن پس از قتل، دچار عذاب وجدان و مشکلات جسمی و روانی می‌شود و سال‌ها راز خود را پنهان می‌کند. حالا، در آستانه‌ی پایان مهلت قانونی پیگرد جرم، تصمیم گرفته خود را تسلیم کند. افسر پلیس که خود نیز با فشارهای شغلی و اخلاقی دست‌وپنجه نرم می‌کند، میان اجرای قانون و همدلی انسانی مردد می‌ماند. در نهایت، گفت‌وگوهای میان زن و پلیس به پرسش‌هایی درباره‌ی معنای عدالت، مسئولیت فردی و نقش قانون در زندگی انسان‌ها می‌انجامد. داستان با پایانی باز و تأمل‌برانگیز، خواننده را با سؤالاتی درباره‌ی گناه، بخشش و امکان رهایی تنها می‌گذارد.

چرا باید کتاب قانون جاذبه را بخوانیم؟

قانون جاذبه با روایتی موجز و صحنه‌پردازی‌های دقیق، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با مفاهیم عدالت، گناه و وجدان را ارائه می‌دهد. این کتاب با تمرکز بر یک موقعیت ساده اما پیچیده، به لایه‌های پنهان روابط انسانی و تأثیر خشونت خانگی بر روان فرد می‌پردازد. گفت‌وگوهای عمیق میان زن و پلیس، فضای داستان را از یک روایت جنایی صرف فراتر می‌برد و آن را به تأملی درباره‌ی مسئولیت، پشیمانی و معنای قانون تبدیل می‌کند. خواندن این کتاب فرصتی است برای مواجهه با پرسش‌هایی که پاسخ قطعی ندارند و هر خواننده را به بازنگری در قضاوت‌های خود وامی‌دارد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که به داستان‌های روان‌شناختی، موضوعات اجتماعی و اخلاقی، و روایت‌هایی درباره‌ی خشونت خانگی و عدالت علاقه دارند. همچنین برای علاقه‌مندان به نوولاهای مدرن و داستان‌هایی با محوریت گفت‌وگو و کشمکش‌های درونی مناسب است.

بخشی از کتاب قانون جاذبه

«زن، همان‌طور که سرپا ایستاده، پشت گل‌ها دنبال افسر پلیس می‌گردد. اما هر چه چشم می‌گرداند، به خاطر آن مرده‌نور عمودی که روی صورت افسر افتاده، فقط ریش‌های بورش را می‌تواند ببیند که مثل رگه‌های طلا در تاریکی می‌درخشند. خط‌ریش مرد از کنار گوش‌هایی نوک‌تیز و بدون نرمه شروع شده و تا پره‌های بینی و فکِ کشیده‌اش ادامه دارد. اطراف و پشت گردن پهنش پر از موهایی است که از زیر یقهٔ لباس‌فرم آبی‌اش بیرون زده‌اند. مژه‌های بلندی دارد که تا زیر ابروهای پرپشتش فر خورده‌اند. موهای کرکی و مجعد قهوه‌ای روشنش را به عقب شانه زده است. ریش‌های دو سه‌روزهٔ دور چانه‌اش، که آدم را یاد فک پستان‌داران گوشت‌خوار می‌اندازند، برق می‌زنند و تا گره کراواتش رشد کرده‌اند. ریش نصفه‌نیمهٔ دو طرف صورت از فک به پایین پیچ‌درپیچ و براق است. یک خروار مو از زیر آستین کت کتان سرمه‌ای‌اش بیرون زده است. رشته‌های مو عین گدازه‌هایی از طلا تا دور مچ جلو آمده و تا دست‌های پهنش پیش‌رَوی کرده‌اند و از بندهای انگشتش تا رستنگاه ناخن‌ها تابیده‌اند. زن در خیالش او را به شکل گرگی می‌بیند که لباس‌فرم پوشیده و زیر مهتاب لای برگ‌ها کمین کرده است. از این خیال‌پردازی ترس برش می‌دارد و قدری می‌لرزد، اما به خودش مسلط می‌شود، چون عزمش را جزم کرده تا این‌جا آمده و شق‌ورق روبه‌روی افسر پلیس ایستاده. خوب می‌داند برای چه این‌جاست. مرد خیلی تحویلش نمی‌گیرد. «خب، خانم؟» آب دهانش را قورت می‌دهد و با شجاعت رو به جلو خم می‌شود و می‌گوید: «چند سال پیش پلیس اومد خونهٔ من تا در مورد پروندهٔ مرگ همسرم تحقیق کنه. آخرش به این نتیجه رسیدند که خودکشی بوده. ام‌م‌م… خب، این‌طوری نبود. من بودم که از طبقهٔ یازدهم هلش دادم پایین.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۱ صفحه

حجم

۱۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۱ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۹۰,۰۰۰
۲۵%
تومان