دانلود کتاب پیکر فرهاد عباس معروفی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پیکر فرهاد

کتاب پیکر فرهاد

نویسنده:عباس معروفی
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۳از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پیکر فرهاد

کتاب پیکر فرهاد، رمانی از عباس معروفی است که با بهره‌گیری از مؤلفه‌های پست‌مدرنیسم، مانند بینامتنیت و دور باطل، خواننده را به دنیایی میان واقعیت و خیال می‌برد. این کتاب با الهام از یکی از شخصیت‌های بوف کور صادق هدایت شکل گرفته و داستان از زبان زنی نقاشی‌شده روی قلمدان بوف کور بازگو می‌شود. این زن که از دنیای نقاشی پا به جهان واقعی گذاشته است، به زمان‌های مختلف سفر می‌کند و هر بار در قالب شخصیت‌های متفاوتی ظاهر می‌شود؛ برای مثال، زنی از دوران ساسانیان، یک دختر عینکی مدرن، یا یک مدل برای نقاشی. این اثر روایتی از سرنوشت چند زن است که هر کدام در دوره‌ای متفاوت زندگی می‌کنند، اما در واقع در قالب روحی در کالبدهای گوناگون، رنج مشترک زنان را در طول تاریخ به تصویر می‌کشند. انتشارات ققنوس این کتاب را در سال ۱۳۸۱ منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پیکر فرهاد عباس معروفی

پیکر فرهاد نه صرفاً یک رمان، بلکه تجربه‌ای عمیق از کندوکاو در زوایای پنهان ذهن و بازتابی از جایگاه زن در تاریخ ایران است. این اثر در دسته‌ی رمان‌های مدرن و پست‌مدرن قرار می‌گیرد که با شکستن چارچوب‌های روایی سنتی و آمیزش ماهرانه‌ی واقعیت با وهم، مخاطب را به سفری شگفت‌انگیز در دنیای درونی شخصیت‌ها می‌برد. عباس معروفی در این اثر، با زبانی شیوا و مملو از استعاره، به کاوش در مفاهیم پیچیده‌ای چون زمان، هویت و جبر سرنوشت می‌پردازد.

روایت داستان از زبان یک زن نقاشی‌شده روی قلمدان مشهور بوف کور صادق هدایت بازگو می‌شود. این راوی نامتعارف، از قید زمان رها شده و در کالبد زنان گوناگون در طول تاریخ ظاهر می‌گردد. این زنان، گرچه در دوره‌های مختلف تاریخی زندگی می‌کنند، اما در حقیقت تجلی‌بخش یک روح واحد زنانه هستند که در گذر سالیان، با ستم‌ها، آرزوها و شورش‌های خاموش مواجه شده‌اند. رمان با فضایی سراسر سوررئال و هذیان‌گونه، مرز میان بیداری و رؤیا را محو می‌کند. این کتاب درون‌مایه‌ای روان‌کاوانه دارد و با استفاده از شخصیت‌پردازی‌های قوی، چنان فضایی خلق می‌کند که خواننده را وامی‌دارد تا پا به دنیای ذهنی و ناخودآگاه آن‌ها بگذارند و گاه با آن‌ها همذات‌پنداری کند.

برای مثال، در بخشی از این کتاب زندگی را از نگاه پیرمرد قوزی می‌بینیم که به نقاشی چشم دوخته است؛ با نگاهی سرشار از خستگی و افسردگی که نیازی عمیق به بازگشت به فرصت‌ها، شور و جوانی ازدست‌رفته را به تصویر می‌کشد. در بخشی از کتاب راوی در توصیف او می‌گوید: «پیرمرد قوزی چشم‌هاش را درانده بود و موهام را در پنجه‌اش می‌فشرد... آن چشم‌های سیاه و نافذی که خستگی و افسردگی در آن موج می‌زد و نشان می‌داد که او با همه آدم‌ها فرق دارد، برای دریدن نگاه نمی‌کند. نشان می‌داد که او در طلب چیزی است که شاید در وجود من است. از من استمداد می‌کرد، به لباس، مو، چشم و همه اجزای بدن من نیاز داشت. انگار می‌خواست به نوجوانی، کودکی، و نوزادی‌اش برگردد.»

از دیگر ویژگی‌های بارز کتاب پیکر فرهاد، استفاده‌ی استادانه‌ی عباس معروفی از شیوه‌ی جریان سیال ذهن و تک‌گویی درونی است. داستان خط سیر مشخصی ندارد و روایت‌ها در هم تنیده می‌شوند، گویی تکه‌های خاطرات و افکار راوی را می‌خوانیم. همچنین، زبان شعرگونه و پر از تخیل نویسنده، به عمق و پیچیدگی اثر می‌افزاید. در مجموع، قلم روان و توصیفات بی‌نظیر معروفی، کتاب پیکر فرهاد را به اثری ماندگار و برجسته در ادبیات معاصر ایران بدل کرده است. علی‌رغم این‌که این رمان توسط یک مرد نوشته شده است، بزرگ‌ترین رنج‌های زنانه را در بستر جوامع سنتی و مدرن در گذر تاریخ به تصویر می‌کشد و جایگاه ویژه‌ای در میان آثاری دارد که به موضوع زنان و کشف جنبه‌های پنهان ذهن انسان می‌پردازند.

معروفی در پیکر فرهاد، علاوه‌بر بوف کور به آثار دیگری نیز ارجاع می‌دهد. از این میان می‌توان به داستان‌های کلاسیک ایرانی مانند شیرین و فرهاد و لیلی و مجنون از نظامی گنجوی اشاره کرد که غنای بینامتنی این اثر را دوچندان می‌کند.

درباره‌ی نویسنده‌ی پیکر فرهاد

عباس معروفی، نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر برجسته‌ی ایرانی، در سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیل در رشته‌ی ادبیات دراماتیک، بیش از یک دهه به تدریس ادبیات پرداخت و هم‌زمان نوشتن را آغاز کرد. معروفی با انتشار رمان تحسین‌شده‌ی سمفونی مردگان در سال ۱۳۶۸ به شهرت رسید. از دیگر آثار برجسته‌ی او می‌توان به سال بلوا و فریدون سه پسر داشت اشاره کرد. از جمله مضامین مشترک در آثار او می‌توان سرکوب فردیت، عشق ناکام، فشار اجتماعی، جست‌وجوی هویت و تنهایی انسان در جهان را نام برد که در کتاب پیکر فرهاد نیز به‌ضوح دیده می‌شوند.

معروفی در سال ۱۳۶۹ مجله‌ی ادبی-فرهنگی گردون را بنیان نهاد، اما در نهایت به‌دلیل فشارهای سیاسی و توقیف مجله، در دهه‌ی هفتاد به آلمان مهاجرت کرد. او فعالیت فرهنگی خود را در آلمان از سر گرفت و با تأسیس خانه‌ی ادبیات هدایت به ترویج ادبیات فارسی در خارج از ایران ادامه داد. عباس معروفی در شهریور ۱۴۰۱ در برلین چشم از جهان فروبست، اما صدای او همچنان در ادبیات معاصر ایران شنیده می‌شود.

چرا باید کتاب پیکر فرهاد را بخوانیم؟

پیکر فرهاد اثری است که ذهن خواننده را به چالش می‌کشد و افق‌های فکری‌اش را گسترش می‌دهد. این کتاب فراتر از یک روایت داستانی‌ است. ورود به جهانی پرپیچ‌وخم و تأثیرگذار که نویسنده در آن با هر جمله، لایه‌ای تازه از معنا و احساس را آشکار می‌کند. خواندن پیکر فرهاد فرصتی‌ است برای مواجهه با یکی از درخشان‌ترین نمونه‌های رمان پست‌مدرن در ادبیات فارسی؛ اثری که مرز میان واقعیت و خیال را در هم می‌شکند و با بهره‌گیری از تکنیک‌هایی چون روایت غیرخطی، سیال ذهن و تک‌گویی درونی، تجربه‌ای متفاوت و چندلایه از خواندن ارائه می‌دهد. این رمان ذهن را با پرسش‌هایی بنیادین درباره‌ی هستی، زمان، هویت و رنج تاریخی زنان روبه‌رو می‌کند. اگر به‌دنبال اثری هستید که علاوه‌بر سرگرمی، شما را به تأملی عمیق و سفری درونی به مرزهای ذهن و زبان بکشاند، پیکر فرهاد انتخابی مناسب است.

خواندن و دانلود کتاب پیکر فرهاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن پیکر فرهاد را به طیف وسیعی از خوانندگان پیشنهاد می‌کنیم که به‌دنبال تجربه‌ای متفاوت و عمیق از ادبیات هستید. این اثر انتخابی عالی است برای:

  • خوانندگان رمان و ادبیات مدرن و پست‌مدرن
  • طرف‌داران آثار صادق هدایت و بوف کور
  • علاقه‌مندان به مسائل زنان و تاریخ اجتماعی ایران
  • پژوهشگران و دانشجویان ادبیات
  • علاقه‌مندان به روان‌کاوی، روان‌شناسی و کاوش در ذهن انسان

نظرات افراد مشهور درباره‌ی این کتاب

رمان پیکر فرهاد از زمان انتشار مورد توجه منتقدان و دوستداران ادبیات قرار گرفته است. رالف اشپنلر از نشریه‌ی تاگ اشپیگل، این رمان را اثری می‌داند که «صدا، پیکر، عاطفه و مقام زن را به او بازمی‌گرداند.» این دیدگاه، به‌خوبی جنبه‌های مهمی از این کتاب را در پرداختن به جایگاه زن و بازنمایی عمیق آن در ادبیات نشان می‌دهد. این استقبال تنها به منتقدان محدود نمی‌شود و خوانندگان نیز شور و علاقه‌ی زیادی به این رمان نشان داده‌اند و آن را اثری عمیق و تأثیرگذار دانسته‌اند.

جوایز کتاب پیکر فرهاد

پیکر فرهاد، از آثار شاخص عباس معروفی، توانسته است جایگاه بین‌المللی خود را در عرصه‌ی ادبیات تثبیت کند. این رمان در سال ۲۰۰۲ میلادی، افتخار کسب جایزه‌ی بنیاد ادبی آرنولد تسوایگ را به‌ دست آورد. این جایزه که نشانه‌ای از ارزش و عمق ادبی این اثر است، اهمیت و تأثیرگذاری کتاب پیکر فرهاد را فراتر از مرزهای ایران اثبات می‌کند و آن را به‌عنوان یک رمان ارزشمند در ادبیات جهانی، علاوه‌بر اثری ماندگار در ادبیات معاصر فارسی معرفی می‌کند.

بخشی از کتاب پیکر فرهاد

قد راست کردم که او را واضح ببینم، اما دریچه را بسته و رفته بود، و پیرمرد هنوز می‌خندید. نقاش قلم‌مویش را رها کرد و گفت که مسخره است. من سعی کردم به حالت اولم برگردم، اما گل نیلوفر از دستم افتاده بود و با آب رفته بود. هراسان بودم، نمی‌دانم چرا می‌لرزیدم. انگار که از خوابی طولانی پریده بودم و چیزی را به خاطر نمی‌آوردم. پیرمرد قوزی چشم‌هاش را درانده بود و موهام را در پنجه‌اش می‌فشرد. نمی‌دانم چه مدت به آن حالت بودم، فقط به یاد دارم که هوا تاریک شد و من به او فکر می‌کردم، به آن چشم‌های سیاه و نافذی که خستگی و افسردگی در آن موج می‌زد و نشان می‌داد که او با همه آدم‌ها فرق دارد، برای دریدن نگاه نمی‌کند. نشان می‌داد که او در طلب چیزی است که شاید در وجود من است. از من استمداد می‌کرد، به لباس، مو، چشم و همه اجزای بدن من نیاز داشت. انگار می‌خواست به نوجوانی، کودکی، و نوزادی‌اش برگردد.

نیازش را به مهر مادرانه‌ام می‌فهمیدم. انگار که بخواهد به بطن من برگردد، به درون من، به گرمای رحِم من؛ جایی که انسان چمبره می‌زند و در خون خود دایره‌وار می‌چرخد، و این چرخه بی‌سرانجام زندگی در این خواسته او خلاصه می‌شد. با دو دست گرد و خاک را پس می‌زد که تصویری روشن ببیند اما هر ثانیه که می‌گذشت تصویر تیره می‌شد و او عاصی‌تر و ناتوان‌تر، در حیرت بیش‌تری فرو می‌رفت. من چه می‌توانستم بکنم؟

نظرات کاربران

کاربر ۲۳۶۵۲۱۸
۱۴۰۰/۰۹/۱۶

کاش نسخه صوتیش را هم داشتید

نیلوفر معتبر
۱۴۰۱/۰۴/۱۰

اگه به سبک کتاب های صادق هدایت علاقمندید، بخونید!

AS4438
۱۴۰۱/۰۹/۲۲

اقتباسی ازکتاب صادق هدایت وشاهکاری ازنویسنده، بوف کور وچندین داستان دیگررا بااستادی هرچه تمامتردریک شاهکارگنجاند،عالی وکم نظیر.

امیرحسین ابراهیمی
۱۴۰۱/۱۱/۰۷

بهترین اثر مرحوم معروفی است. بازافرینی هنرمندانه بوف کور که عمیق است و جاندار. از دستش ندهید اور از خواندن رمان های سخت و پیچیذه نمی هراسید

Mohhamad201
۱۴۰۱/۰۷/۲۸

آقای معروفی نویسنده بزرگ معاصر خدایت بیامرزد

دیبا
۱۴۰۳/۰۸/۱۷

با سلام..من این کتاب رو به کسانی پیشنهاد میکنم که آثار صادق هدایت رو دوست دارند چون این کتاب از زبان دختر اثیری داستان بوف کور صادق هدایت هستش،داستانی بی نظیر که باید درش غرق بشی،داستانی با جسارت وکمال وبا

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۲/۰۸/۰۶

اگه داستانهای سبک صادق هدایتو دوست دارین از این کتابم خوشتون میاد،واقعیتش من نصف کتابو بیشتر نخوندم شاید مشکل من باشه ارتباط نمیگرفتم باهاش.

فتاحی
۱۴۰۴/۰۴/۰۲

هر چه از عباس معروفی دیدید ، بخونید

بریده‌هایی از کتاب

انگار آدمی را از تگرگ ساخته‌اند، ویرانگر و سرد و بی‌رحم! چه می‌توانستم بکنم.
effat
مسخره‌ترین چیز دنیا اتفاق افتاده بود؛ شما نمرده بودید، اما زندگی هم نمی‌کردید، فقط زنده بودید. آدمی که فقط می‌شنود، به سختی حرف می‌زند، می‌خندد، می‌گرید، اما اصلاً نمی‌تواند سرپا بایستد، نمی‌تواند قلم به دست بگیرد. فقط هست که بگوید من هنوز نمرده‌ام. متأسفم.
نیلوفر معتبر
در یک لحظه احساس کردم تمام هراس من از تنهایی است. از تنها مردن نمی‌ترسیدم، از این که تنها زنده بمانم می‌ترسیدم.
نیلوفر معتبر
بغض کرده بود و به زندگی نیشخند می‌زد. بی‌آن که آرزویی در سر داشته باشد. می‌رفت که بر مقدار تریاک و مشروب خود بیفزاید، هر چند که نه تریاک، و نه مشروب، هیچ کدام توفیری با هم نداشتند، زندگی بی‌معنا شده بود و این تکرار روزمرّگی، زندگی دستمالی‌شده دمِ‌دستی، کاروان مسخره شب و روز که زنجیرشده از پس همدیگر می‌رفت و می‌رفت، اما هیچ وقت تمامی نداشت، گله‌های عظیم گاو و گوسفند که به مسلخ برده می‌شدند و جوی خون، یا نه، رودخانه خون در خاک غرق می‌شد تا زمین جان بگیرد، همه و همه به این خاطر بود که آدمی کمی بیش‌تر عمر کند تا شاید در بقیه زندگی‌اش یک گاو بیش‌تر بخورد؟
نیلوفر معتبر
همه درد این بود که یا می‌خواستند آدم را بپوشانند و پنهان کنند، و یا تلاش می‌کردند لباس را بر تن آدم جر بدهند، و ما یاد گرفتیم که بگریزیم. اما به کجا؟ مرز بین این دو کجا بود؟ کجا باید می‌ایستادیم که نه اسیر منادیان اخلاق باشیم و نه پرپرشده دست درندگان بی‌اخلاق؟
نیلوفر معتبر
حتی بعد از مرگش هم انتظار می‌کشیدم. انتظار که چیز بدی نیست، روزنه امیدی است در ناامیدی مطلق. من انتظار را از خبر بد بیش‌تر دوست دارم.
نیلوفر معتبر
او در طلب چیزی است که شاید در وجود من است. از من استمداد می‌کرد، به لباس، مو، چشم و همه اجزای بدن من نیاز داشت. انگار می‌خواست به نوجوانی، کودکی، و نوزادی‌اش برگردد. نیازش را به مهر مادرانه‌ام می‌فهمیدم. انگار که بخواهد به بطن من برگردد، به درون من، به گرمای رحِم من؛ جایی که انسان چمبره می‌زند و در خون خود دایره‌وار می‌چرخد، و این چرخه بی‌سرانجام زندگی در این خواسته او خلاصه می‌شد.
نیلوفر معتبر
بعضی وقت‌ها برای این که چیزی باقی بماند باید فداکاری کرد.
نیلوفر معتبر
نه تنها او را می‌خواستید بلکه تمام ذرات تنتان ذرات تن او را لازم داشت.
نیلوفر معتبر
دانستم که خیلی چیزها به اختیار آدم نیست، زندگی خواب‌های گذشته است که تعبیر می‌شود. زندگی تاب خوردن خیال در روزهایی است که هرگز عمرمان به آن نمی‌رسد. زندگی آغاز ماجراست.
AS4438

حجم

۱۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۱۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۹,۴۰۰
۴۰%
تومان