کتاب حریر غزاله

کتاب حریر غزاله نوشته‌ی جوخه الحارثی و با ترجمه‌ی معانی شعبانی، اثری در حوزه‌ی رمان و ادبیات جهان است که گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. این رمان با نگاهی چندلایه و روایی به زندگی زنان و مردان عمانی، به‌ویژه در بستر تحولات اجتماعی و خانوادگی، می‌پردازد. روایت کتاب از دل روستایی کوچک آغاز می‌شود و با عبور از خاطرات، روابط خانوادگی، عشق، فقدان و مهاجرت، تصویری از زیست زنان و مردان در جامعه‌ای در حال گذار ارائه می‌دهد. نویسنده با زبانی دقیق و جزئی‌نگر، زندگی شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که هر یک با چالش‌ها و آرزوهای خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب حریر غزاله

حریر غزاله رمانی است که جوخه الحارثی در آن با نگاهی موشکافانه به زندگی زنان و مردان عمانی، به‌ویژه در بستر روستایی و شهری، می‌پردازد. داستان در روستای شعرات باط آغاز می‌شود و با تغییر نام روستا به واحه، نشانه‌هایی از دگرگونی‌های اجتماعی و فرهنگی را به تصویر می‌کشد. روایت کتاب چندصدایی و چندنسلی است؛ از کودکی و نوجوانی شخصیت‌ها تا بزرگسالی و مهاجرت، از عشق‌های پرشور تا فقدان و سوگواری، و از سنت‌های ریشه‌دار تا مواجهه با مدرنیته. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی، مناسبات اجتماعی و دغدغه‌های زنان، تصویری زنده و ملموس از جامعه عمان ارائه داده است. ساختار رمان مبتنی بر روایت‌های پیوسته و گاه موازی است که هرکدام بخشی از پازل هویت و سرگذشت شخصیت‌ها را کامل می‌کند. جوخه الحارثی در این اثر، با بهره‌گیری از خاطرات، نامه‌ها، گفت‌وگوها و روایت‌های ذهنی، مرز میان گذشته و حال را درهم می‌آمیزد و خواننده را به سفری درونی و بیرونی میان نسل‌ها و جغرافیاها می‌برد.

خلاصه داستان حریر غزاله

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان حریر غزاله با مرگ پدر فتحیه و تولد دختری به نام لیلا (که بعدها غزاله نامیده می‌شود) آغاز می‌شود. غزاله در کودکی میان دو خانواده و دو مادر (فتحیه و سعده) بزرگ می‌شود و هویت او در سایه‌ی این دوگانگی شکل می‌گیرد. روایت با بازگویی خاطرات کودکی، بازی‌ها، روابط خواهرانه با آسیه و زندگی در روستای شعرات باط پیش می‌رود. مرگ، سوگواری، فقر، مهاجرت و تغییرات اجتماعی، زندگی شخصیت‌ها را دستخوش دگرگونی می‌کند. غزاله در نوجوانی عاشق نوازنده‌ای می‌شود و برای عشقش از خانه می‌گریزد. ازدواج، تولد دوقلوها و سپس ترک شدن توسط همسر، او را با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌کند. در کنار روایت زندگی غزاله، سرگذشت آسیه، ملیحه، سعده و دیگر زنان روستا نیز روایت می‌شود؛ زنانی که هرکدام با رنج‌ها، آرزوها و انتخاب‌های خود، بخشی از تاریخ ناگفته‌ی جامعه را بازتاب می‌دهند. مهاجرت، تحصیل، بیماری، عشق‌های مجازی و روابط خانوادگی، خطوط اصلی داستان را شکل می‌دهند. روایت‌هایی از زندگی دانشجویی، خوابگاه، روابط دوستانه و مواجهه با سنت و مدرنیته، لایه‌های دیگری به داستان می‌افزاید. در نهایت، کتاب با بازگویی خاطرات، جست‌وجوی هویت و پیوندهای عاطفی میان شخصیت‌ها، تصویری چندوجهی از زیست زنان و مردان عمانی ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب حریر غزاله را بخوانیم؟

حریر غزاله با روایت چندنسلی و چندصدایی، تصویری زنده و ملموس از زندگی زنان و مردان در جامعه‌ای در حال گذار ارائه می‌دهد. این کتاب با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی، عشق، فقدان، مهاجرت و مواجهه با سنت و مدرنیته، تجربه‌ای متفاوت از ادبیات معاصر عربی را پیش روی خواننده می‌گذارد. روایت‌های موازی و شخصیت‌پردازی دقیق، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها و درک عمیق‌تری از دغدغه‌ها و آرزوهای آنان را فراهم می‌کند. همچنین، کتاب با طرح مسائلی چون هویت، نقش زنان، سوگواری و امید، فرصتی برای تأمل درباره تحولات اجتماعی و فردی فراهم می‌آورد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان رمان‌های اجتماعی، دوستداران ادبیات معاصر عربی، پژوهشگران حوزه زنان و کسانی که به موضوعاتی چون هویت، مهاجرت، روابط خانوادگی و تحولات اجتماعی علاقه دارند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب حریر غزاله

«در دنیا آدم‌هایی وجود دارند که می‌توانند بی‌عشق زنده بمانند و زندگی کنند، اما قطعاً غزاله یکی از آن‌ها نبود. او در شانزده‌سالگی عاشق همسایه‌شان، همان نوازنده ویلن، شد. عاشقی غزاله این‌گونه بود که روحش از تنش به پرواز درمی‌آمد و جانش بی‌قرارِ یکی شدن با جان نوازنده می‌شد. تار و پود روح ابریشمین دختر در آتش عشق می‌سوخت و هر دودی که از آتش روحش برمی‌خاست نام نوازنده را تحریر می‌کرد و اگر به غزاله می‌گفتند قرار است در این دنیا فقط یکی از آرزوهایش برآورده شود، بی‌شک عشق آن مرد را آرزو می‌کرد. غزاله برای ازدواج با او از خانه فرار کرد. ویولنیست با انگشتان ظریف خیال‌انگیزش او را در دشت عشق به پرواز درآورد. به او آموخت که چطور در خلسه عشق با نُتی شفابخش به اوج برسد و چگونه مانند تار مشتاقانه به لرزه دربیاید. نوازنده خیلی زود او را به سوی عشق سوق داد و آرام هدایتش کرد. گرمای وحشی اعماق وجود غزاله بالا می‌آمد و با خودش فکر می‌کرد که به آخرین درجه لذت رسیده. اما خیلی بعدتر این واقعیت بر او آشکار شد که لذت انتهایی ندارد و آرام نمی‌گیرد.»