
کتاب دختری که سوار باد شد
معرفی کتاب دختری که سوار باد شد
کتاب دختری که سوار باد شد (The Girl Who Rode the Wind) نوشته استیسی گرگ و ترجمه معصومه رستم زاد توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این اثر از کشور انگلستان، رمانی برای کودکان و نوجوانان است که با محوریت دختری ۱۲ساله به نام لولا کمپیون، ماجراهای او را در دو سرزمین متفاوت (آمریکا و ایتالیا) روایت میکند. کتاب با نگاهی به دنیای اسبسواری، خانواده، مهاجرت و هویت، به دغدغههای نوجوانان و چالشهای رشد و بلوغ میپردازد. داستان از زبان لولا و با لحنی صمیمی و پر از جزئیات زندگی روزمره، خواننده را به دل ماجراهای خانوادگی، رقابتهای سوارکاری و سفرهای هیجانانگیز میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دختری که سوار باد شد اثر استیسی گرگ
کتاب دختری که سوار باد شد اثری از کشور انگلستان به قلم استیسی گرگ است که با محوریت کودکان و نوجوانان و دغدغههایشان، داستانی پرکشش و چندلایه را روایت میکند. رمان حاضر که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده، با تمرکز بر زندگی لولا کمپیون، دختری اهل نیویورک، به موضوعاتی همچون مهاجرت، هویت، خانواده و رقابتهای سوارکاری پرداخته است. داستان در دو بستر جغرافیایی و فرهنگی متفاوت، یعنی آمریکا و ایتالیا شکل میگیرد و بهواسطهی سفر لولا و مادربزرگش به سرزمین مادری، لایههایی از گذشته و ریشههای خانوادگی را آشکار میکند. ساختار کتاب بهگونهای است که همزمان با پیشبرد داستان اصلی، خاطرات و روایتهای خانوادگی نیز در دل روایت جاری میشود و بهتدریج شخصیتها و انگیزههای آنها را روشنتر میکنند. استیسی گرگ در این رمان با بهرهگیری از عناصری مانند مسابقه، اسبسواری و روابط میاننسلی، تصویری زنده و ملموس از چالشهای نوجوانی و جستوجوی هویت ارائه داده است.
خلاصه داستان دختری که سوار باد شد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با لولا کمپیون، دختری ۱۲ساله از خانوادهای سوارکار در نیویورک آغاز میشود. لولا در مدرسه با مشکلاتی مثل قلدری و احساس بیگانگی دستوپنجه نرم میکند و پس از درگیری با یکی از همکلاسیها، از مدرسه تعلیق میشود. در خانه، روابط خانوادگی و قوانین سختگیرانه دربارهی شرطبندی و صداقت، فضای خاصی ایجاد کرده است. مادربزرگ لولا، نونا که سالها پیش از ایتالیا مهاجرت کرده، تصمیم میگیرد همراه لولا به زادگاهش در سیینا بازگردد. این سفر نقطهی عطفی در زندگی لولا است؛ او با گذشتهی خانوادگی، ریشههای خود و فرهنگ متفاوتی روبهرو میشود. لولا در ایتالیا وارد دنیای مسابقات سنتی اسبسواری پالیو میشود؛ جایی که رقابت، افتخار و آیینهای قدیم با زندگی روزمره گره خوردهاند. لولا باید با چالشهای جدید، انتظارات اهالی محله و مسئولیت سنگین سوارکاری بر اسب خاصی به نام نیکو روبهرو شود. او در این مسیر نهتنها با ترسها و تردیدهایش مواجه میشود، بلکه پیوند عمیقتری با مادربزرگ و گذشتهی خانوادگیاش برقرار میکند. رمان همزمان با پیشرفت داستان لولا، خاطرات و روایتهای نونا را بازگو میکند و به این ترتیب، دو نسل و دو سرزمین را به هم پیوند میزند. لولا با عبور از موانع و پذیرش هویت خود، معنای واقعی شجاعت و تعلق را درمییابد.
چرا باید کتاب دختری که سوار باد شد را بخوانیم؟
این رمان، تصویری از دغدغههای نوجوانی، مهاجرت و جستوجوی هویت ارائه داده است. ترکیب فضای خانوادگی، رقابتهای هیجانانگیز اسبسواری و سفر به سرزمین مادری، داستان را برای کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان جذاب و ملموس میکند. شخصیتپردازی دقیق و پرداختن به روابط میاننسلی، بهویژه پیوند میان لولا و مادربزرگش از نقاط قوت اثر است. همچنین این کتاب به موضوعاتی چون قلدری، شجاعت، وفاداری و اهمیت ریشهها میپردازد و نشان میدهد چگونه میتوان با عبور از بحرانها، به خودباوری و رشد رسید. این رمان میتواند برای علاقهمندان به داستانهایی با محوریت خانواده، سفر و اسبسواری، خواندنی و آموزنده باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب از کشور انگلستان به کودکان و نوجوانان و کسانی که با چالشهای هویتی، مهاجرت یا مشکلات مدرسه روبهرو هستند، پیشنهاد میشود. همچنین این رمان برای علاقهمندان به اسبسواری و کسانی که بهدنبال روایتهایی دربارهی رشد و بلوغ شخصی هستند، مناسب است.
درباره استیسی گرگ
استیسی گرگ (Stacy Gregg) زادهی ۱۹۶۸ و نویسندهای اهل نیوزیلند و از تبار نژادهای ناتـی ماهوتا، ناتی پوککو و ناتی مارو است. او در شهر کوچک اما فرهنگی نِگاروواهیا بزرگ شده است؛ شهری که داستان رمان چندجایزهای او، Nine Girls در آن جریان دارد. این کتاب، نخستین اثر استیسی گرگ با انتشارات پنگوئن رندم هاوس بریتانیا و نیوزیلند بوده و در فضای اجتماعی پرتلاطم دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی در نیوزیلند میگذرد. Nine Girls در سال ۲۰۲۴ میلادی موفق به دریافت جایزهی کتاب سال مارگارت ماهی و جایزهی استر گلن برای داستان نوجوان، در جوایز کتاب نیوزیلند برای کودکان و نوجوانان شد. پیش از این، استیسی گرگ ۳۲ رمان میانرده با انتشارات هارپرکالینز منتشر کرده و سومین نویسندهی پرفروش تاریخ بخش کودکان هارپرکالینز نیوزیلند پس از دیوید والیمز و دکتر سوس به شمار رفته است. مجموعهی محبوب او رازهای باشگاه اسبسواری (Pony Club Secrets) بیش از ۱.۵ میلیون نسخه به زبان انگلیسی در سراسر جهان فروخته و بعدها الهامبخش ساخت سریال تلویزیونی Mystic در شبکهی CBBC شد که سه فصل ادامه یافت. مجموعهی بعدی او، Pony Club Rivals نیز به محبوبیت آثار پیشینش افزود و سپس به نگارش رمانهای مستقل روی آورد. نخستین کتاب مستقل او، شاهزاده و کرهاسب (The Princess and the Foal) در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و براساس زندگی واقعی شاهدخت حیا از اردن نوشته شد؛ استیسی گرگ برای نگارش آن به کاخها و اصطبلهای سلطنتی اردن سفر کرد و پس از آن برای پژوهش آثارش به کشورهای اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، آلمان، روسیه و ایسلند نیز سفر کرده است. او هشت بار نامزد جوایز ملی کتاب نیوزیلند و سه بار پیاپی برندهی جایزهی انتخاب کودکان شده و همچنین دو بار جایزهی تلویزیونی WhatNow Children’s Choice Award را برای داستانهای میانرده به دست آورده است. از دیگر آثار او برای کودکان میتوان به مجموعههای Spellbound Ponies، Mini Whinny و کتابهای تصویری In or Out و The Easter Bunny Hunt اشاره کرد. استیسی گرگ افزون بر نویسندگی در نگارش فیلمنامه نیز فعالیت داشته و ازجمله آثار او میتوان به سریالهای تلویزیونی Mystic و My Life Is Murder با بازی لوسی لاولس اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
استیسی گرگ جوایز و افتخارات متعددی کسب کرده است. رمان او، Nine Girls در سال ۲۰۲۴ میلادی موفق به دریافت جایزهی کتاب سال مارگارت ماهی و جایزهی استر گلن برای داستان نوجوان در جوایز کتاب نیوزیلند برای کودکان و نوجوانان شد. او همچنین هشت بار نامزد جوایز ملی کتاب نیوزیلند بوده و سه بار پیاپی برندهی جایزهی انتخاب کودکان شده است. افزونبراین استیسی گرگ دو بار جایزهی تلویزیونی WhatNow Children’s Choice Award را برای آثار میانردهی خود به دست آورده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
در سایت booksellersnz.wordpress.com نوشته شده که استیسی گرگ سالها است که داستانهایی با محوریت اسبها مینویسد و همواره راههایی مییابد تا ماجراجوییها و رویدادهای پرهیجان و دراماتیکی از سراسر جهان را در آثارش بگنجاند. او پس از مصاحبه با روزانا بونلی، یکی از تنها دو زنی که در مسابقهی پالیو شرکت کردهاند، الهام گرفت تا این کتاب را بنویسد.
بخشی از کتاب دختری که سوار باد شد
«بیمارستان سنت ماریا ساختمان سنگی قدیمیای است که دورتادورش را باغهای سرسبز احاطه کردهاند. اما داخل بیمارستان اتاقها امروزیاند، پرستارها با لباسهای سفید یکشکل و اتوکشیده آنطور که دوروبر آدم میچرخند و پرستاری میکنند خیلی دوستداشتنی میشوند و وقتی به آنها میگویی «گراتسیه» لبخند میزنند.
تا روزی که فرنّی از بیمارستان مرخص شد هر روز میرفتم عیادتش. خیلی احساس گناه میکردم، ولی فرنّی میگفت تقصیر من نبوده. «من باید ازت معذرتخواهی کنم که صاف از رویت رد شدم. خیلی شانس آوردیم نکشتمت.»
وقتی خودم را از روی نیکو انداخته بودم، فرنّی پشت سرم بود. اسبش از روی من پریده و موقع فرود پایش پیچ خورده بود. فرنّی هم معلق زده و افتاده بود سر راه اسب خودش.
گفت: «حس کردم سُمش خورد به دندههایم و فهمیدم اوضاع بیریخت است.»
فرنّی را گذاشته بودند توی آمبولانس. به بیمارستان که رسیدم داشتند او را از اتاق عمل میآوردند بیرون و دکترها به ویولتا میگفتند حالش خوب میشود. طحالش را درآورده و پهلویش را بخیه زده بودند و رد زخم بزرگی در پهلوی چپش دیده میشد.»
حجم
۲۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۲۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه