دانلود و خرید کتاب مده‌آ اوریپید ترجمه غلامرضا شهبازی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مده‌آ اثر اوریپید

کتاب مده‌آ

نویسنده:اوریپید
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۴.۰از ۴۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مده‌آ

کتاب مده‌آ نوشته اوریپید است که با ترجمه غلامرضا شهبازی منتشر شده است. این کتاب نمایشنامه‌ای مشهور است که به یکی از داستان‌های اساطیری می‌پردازد. 

درباره کتاب مده‌آ

جیسون مامور می‌شود برای پس گرفتن پشم زرین به سرزمین کلخیس برود، در آن‌جا زنی را می‌بیند و هر دو به هم علاقه‌مند می‌شوند. مده‌آ برای رسیدن به جیسون به پدر و برادر خودش خیانت می‌کند و همراه جیسون بازمی‌گردد. اما مده‌آ جادوگری ماهر است و او را نمی‌پذیرند و از طرفی جیسون برای رسیدن به پادشاهی باید با زنی دیگر ازدواج کند، همین موضوع باعث انتقامی بزرگ می‌شود. نمایشنامه مده‌آ داستان انتقام این زن است.

مجموعه‌نمایشنامه‌های بیدگل، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از نمایشنامه‌هایی است که تابه‌حال به فارسی ترجمه نشده‌اند و یا ترجمهٔ مجددی از نمایشنامه‌هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمهٔ مجدد آن‌ها حس می‌گردد. این مجموعه تا حد امکان می‌کوشد تا تأکید خود را به جای ادبیات متن نمایشی، بر ویژگی اجرایی آن بگذارد و بدین ترتیب به نیازهای اجرایی متون نمایشی پاسخ گوید.

خواندن نمایشنامه مده‌آ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مده‌آ

دایه: به درون رَوید، کودکان، به درون رَوید. همه‌چیز درست می‌شود. (به استاد) و تو تا آنجا که می‌توانی آن‌ها را دور نگاه دار و آن‌گاه که مادرشان اسیر سوداست نگذار به او نزدیک شوند. پیش از این دیده‌ام که به آنان نگاهی شوم می‌اندازد گویی از زخم‌زدن بِدانان شادمان می‌شود. من خوب می‌دانم تا برق خشمش کسی را خاکستر نکند، آتش غضبش فرونمی‌نشیند. باشد که دشمنانش طعمهٔ این خشم گردند، نه آنانی که دوستشان می‌دارد!

مده‌آ: (از درون) آه از این شرم و درد! آه از این تیره‌بختی! از این زندگی‌ام بیزارم. چرا جان نمی‌دهم؟

دایه: کودکان دلبند، به شما چه گفتم؟ دل مادرتان پُرآشوب است و اژدهای خشمش بیدار شده است. تند به درون رَوید. از چشمان او دوری کنید و به او نزدیک نشوید. از خوی وحشی‌اش برحذر باشید. اکنون به‌تَگ به درون رَوید. دیری نمی‌گذرد که اندوهش همچون ابری تیره به طوفانی از خشم می‌انجامد. آن‌گاه او که بیدادْ دلِ سنگ و کم‌طاقتش را زهرآگین ساخته، چه خواهد کرد؟

(کودکان با استاد بیرون می‌روند.)

مده‌آ: (از درون) آه تیره‌روزی! دردهایی که کشیده‌ام این مویه‌ها را می‌طلبد! آه ای پسران نفرین‌شدهٔ مادری نفرت‌انگیز، لعنت بر شما! و بر پدر شما! این خانه خراب باد!

دایه: آه من، من بدبخت! چرا پسرانت را در گناه پدرشان انباز می‌کنی؟ چرا از آنان بیزاری؟ آه کودکان، برای شما ترس به جانم افتاده است. روان‌های خاندانِ شاهیْ کینه‌توزند؛ آن‌ها آزردگی‌شان را آسان از یاد نمی‌برند، شاید چون فرمان‌دادن خوی‌شان شده، کم بر روان‌هاشان مهار می‌زنند. آدمی بهتر است میان همتایان خویش بزید. 

نظرات کاربران

علی دائمی
۱۴۰۰/۰۷/۰۹

اوریپید انسان عجیبیه؛ انگار هزاران سال از زمانهٔ خودش جلوتره. زمانی که تمام آثار ادبی یونان در مدح جنگاوری و ستیزه‌جویی پهلوانان یونانی نوشته میشد، اوریپید نمایشنامهٔ «زنان تروا» رو نوشت که از اولین نمونه‌های درام ضدجنگه! در این نمایشنامه

- بیشتر
Zohreh Abbasi Far
۱۳۹۹/۱۲/۰۶

باورنکردنیه که تو زمان یونان باستان همچنین نمایشنامه‌ی حیرت انگیزی رو اجرا کردن

کاربر ۱۲۲۸۶۱۷
۱۴۰۰/۰۳/۱۰

یونانیان در خلق نمایش 2500سال پیش تا کنون افتخار میکنند.این در صورتی است که ایرانیان هم به خلق شعر از 2000سال پیش افتخار میکنند. نمایش مده آ بسیار جذاب و خواندنی است. یکی از نکات قوت این اثر ،نداشتن توضیح صحنه ها

- بیشتر
Narjes
۱۴۰۱/۱۲/۲۷

کشمکش های مدهآ و گفتارهایی که با خودش دارد ، برای انتقامی که زخمی عمیق بر جان و تنش گذاشته برای من جای شگفتی دارد ، هر آن چیزی که خواندیم همانیست که اکنون در این دوران می بینیم ،

- بیشتر
Farzaneh
۱۴۰۲/۰۳/۲۱

یکی از بهترین نمایشنامه هایی هست که مطالعه کردم.

terme toranj
۱۴۰۳/۰۳/۲۰

کتابی با روایت زیبا و ضرب آهنگ نفس گیر که تا پایان آدمو مشتاق نگه میداره. من که یک نفس خوندمش👍❤

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۶۴)
شما زنان بر این باورید که اگر در عشقْ بختْ یارتان باشد، در همه‌چیز یارتان است؛ اما اگر در آن عشقْ بد آورید، زیباترین چیزها را زشت می‌بینید.
mehrnaz
استاد: عشق‌های کهنه سست‌تر از عشق‌های نواَند
mehrnaz
آه زئوس، چرا، آه، چرا به میرایان آموختی که زر را از مس جدا سازند، اما در تن مردان نشانه‌ای نیست که بدان از دلِ پوسیده‌شان خبردار شویم؟
آروین
زن در بسیار جاها آفریده‌ای ترسوست، که دلِ ستیزه ندارد و چشمش بر رویینه خیره می‌ماند؛ اما اگر در عشق بر او ستم کنند، دلی مرگ‌آورتر از دل او نیست.
samarium
می‌دانم که فخرفروشیْ بُهتانی معمول است که به‌یکسان به گوشه‌گیر و پُرکار می‌زنند. و گوشه‌گیر که زندگی آرام را برمی‌گزیند، بدنام‌تر می‌شود
نورا
من خوب می‌دانم تا برق خشمش کسی را خاکستر نکند، آتش غضبش فرونمی‌نشیند. باشد که دشمنانش طعمهٔ این خشم گردند، نه آنانی که دوستشان می‌دارد!
مرضیه
در چشم من، جنگیدن در سه میدان نبرد از زادن یک فرزند خوشایندتر است.
نورا
من در دوستی مهربان‌ترینم، اما در دشمنی سهمناکم. زیرا در این جهانْ سرفرازی از آنِ چنین کسانی‌ست.
مرضیه
دایه: آه کودکان، می‌بینید پدرتان چه اندازه به شما عشق می‌ورزد؟ چون او ارباب من است، خواستار مرگش نیستم اما او دشمن آنانی شده که باید دوستشان بدارد.
مرضیه
مده‌آ: باشد که هرگز از آنِ من نباشد... سعادتی که زخم می‌زند، آن خوشی که روحم را می‌آزارد. جیسون: تو می‌دانی چگونه دعایت را دگرگون کنی تا خردمندتر بنمایی؟ «باشد که من چیزهای سودمند را دردناک نبینم، باشد که خوشبختی را تیره‌روزی نبینم.»
نورا
کاش برای مردان راهِ دیگری می‌بود که بی‌یاریِ زنان فرزند به‌دنیا آورند. آن‌گاه در جهان هیچ درد و رنجی نبود.
علی دائمی
و اکنون می‌خواهم آخرین و بزرگ‌ترین رنجِ تمامیِ میرایان را به تو بگویم. گمان ببر آدمی دستش به دهانش برسد، کودکانش بالیده باشند، و آنان فرزندانی درستکار گردند. سپس آن‌گاه که بخت بدانان لبخند می‌زند، مرگ از راه می‌رسد و کالبد آن فرزندان را به دنیای زیرین می‌برد.
Mitir
از چشمان من هم اشک‌های سوزان روان است. باشد که اندوهی بیش از آنچه هست به‌چشم نبینم.
Mitir
اما این مصیبت ناگهانی که بر من رفته دل مرا شکسته است. یاران من، همه‌چیز تمام شد؛ من شادمانه جان خواهم داد. زندگیْ دیگر رنگ‌وبویی ندارد. مردی که همه‌چیزِ من بود و او این را می‌داند، فرومایه‌ترین مردان از کار درآمد. از میان تمام آفریده‌هایی که نیروی ادراک دارند و می‌اندیشند، ما زنانْ تیره‌روزترین‌ایم.
مرضیه
مهربانی هماره مایهٔ تباهی من بوده است.
مرضیه
آدمِ رذلِ کارکُشته از تمامی فرومایگان پست‌تر است. او چنان به توانایی خویش یقین دارد که می‌تواند با چرب‌زبانی ستمی را که به دیگران روا می‌دارد پنهان سازد. او دل آن را دارد که به هر کار پلیدی دست زند. اما زیرکی‌اش اندازه‌ای دارد. همان‌گونه که زیرکی تو نیز اندازه‌ای دارد. پس آن کلام غلط‌اندازت را بر من مَیازما. زیرا یک کلمه پشت تو را بر خاک می‌مالد.
مرضیه
میرایانی که گمان می‌کنند به راز همه‌چیز پی برده‌اند و در آوردن برهان اُستادند، گناه این نادانی بیشتر بر گردن آنان است. نیک‌بختیِ هیچ میرایی پایدار نیست. اگر بخت یار باشد، شایدکه داراییِ تو از همسایه‌ات بیشتر باشد، اما هرگز از او نیک‌بخت‌تر نیستی.
Monika.
روان‌های خاندانِ شاهیْ کینه‌توزند؛ آن‌ها آزردگی‌شان را آسان از یاد نمی‌برند، شاید چون فرمان‌دادن خوی‌شان شده، کم بر روان‌هاشان مهار می‌زنند. آدمی بهتر است میان همتایان خویش بزید. من خود هرگز در پیِ بزرگی نیستم، تنها می‌خواهم در امان باشم و پیر شوم.
Harir
جیسون: تو نیز رنج می‌کشی. تو هم از این اندوه نصیب می‌بری. مده‌آ: بی‌گمان چنین است. اما دردْ خوشایند است آن‌گاه که تو نمی‌توانی بخندی.
Mitir
و من به آواز بلند می‌گویم که در این جهان آنانی که طعم پدری را نچشیده‌اند از پدرانِ کودکان خشنودترند. مردی که پدر نیست نمی‌داند که آیا کودکان مایهٔ خوشی‌اند یا تباهی، و چنین مردیْ دلتنگِ آن شادمانی که هرگز نداشته نمی‌شود و این‌گونه او از هزاران اندوه رهایی می‌یابد. اما آنانی که در خانه‌شان کودکانی خردسال دارند که دوستار ایشان‌اند، می‌بینم‌شان که پریشانیْ قوتِ هر روزشان است. آن‌ها نگران‌اند که کودکان را نیک بپرورند و نانی به آن‌ها رسانند؛ و بدتر از همه آنکه کس نمی‌داند این‌همه خونِ‌دل‌خوردن برای فرزندان، ثمری دارد یا نه؟
Mitir

حجم

۶۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۶۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان