دانلود و خرید کتاب زنان تروا اوریپید ترجمه غلامرضا شهبازی
تصویر جلد کتاب زنان تروا

کتاب زنان تروا

نویسنده:اوریپید
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زنان تروا

کتاب زنان تروا نوشته اوریپید است. این کتاب با ترجمه غلامرضا شهبازی منتشر شده است و یکی از نمایشنامه‌های مشهور کلاسیک جهان است. اتفاقات این کتاب بعد از جنگ تروا و فتح این سرزمین پیش می‌آید، زمانی که زنان تروا به اسارت گرفته می‌شوند.

درباره کتاب زنان تروا

نمایشنامه‌ی زنان تروا اولین اثر ضدجنگ جهان است که آثار مخرب جنگ را نشان می‌دهد. این اثر که ۲۵ قرن پیش نوشته شده است، دو جنبه دارد: زجر کشیدن قربانیان جنگ، رنج زنانی که از جنگ جان سالم به در برده‌اند و سقوط اخلاقی فاتحان کهخ رفتارهایشان نشان داده شده است. این اثر ترکیبی از رنج و مقاومت است. خلاقیت نویسنده در تصویرسازی و دیالوگ‌ها خودش  را نشان داده است.

مجموعه‌نمایشنامه‌های بیدگل، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از نمایشنامه‌هایی است که یا تابه‌حال به فارسی ترجمه نشده‌اند، و یا ترجمهٔ مجددی از نمایشنامه‌هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمهٔ مجدد آن‌ها حس می‌گردد. این مجموعه تا حد امکان می‌کوشد تا تأکید خود را به جای ادبیات متن نمایشی، بر ویژگی اجرایی آن بگذارد و بدین ترتیب به نیازهای اجرایی متون نمایشی پاسخ گوید. 

خواندن کتاب زنان تروا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زنان تروا

تنا: سپاسگزار مهربانی تواَم. سرورم، می‌خواهم از چیزی سخن بگویم که برای هر دوی ما ارجمند است.

پوزئیدون: فرمانی تازه از سوی زئوس یا یکی دیگر از خدایان آمده است؟

آتنا: نه، برای تروا، جایی که اکنون در آن ایستاده‌ایم، از تو می‌خواهم که در این کار، دست به دست من دهی.

پوزئیدون: آیا کنون که آتشْ این شهـر را به خاکستر نشانده، بدخواهی‌ات جای خود به نرم‌دلی داده؟

آتنا: بگذار سخن به بیراهه نرود. آیا راه را به من نشان خواهی داد؟ یاری می‌کنی تا بدان‌چه می‌خواهم دست یابم؟

پوزئیدون: بی‌گمان این کار را خواهم کرد. اما به من بگو در پی چه هستی، و سود چه کس در آن است‌یونانیان یا ترواییان؟

آتنا: می‌خواهم ترواییان را که از آن‌ها بیزارم یاری کنم و سپاهیان یونان را در راه خانه زیان رسانم.

پوزئیدون: چرا تو این‌گونه به یکباره دگرگون می‌شوی، چه در محبت، چه در نفرت؟

آتنا: شنیده‌ای که چگونه مرا و معابد مرا خوار داشته‌اند؟

پوزئیدون: شنیده‌ام‌همان‌گاه که آیاس، کاساندرا را به‌زور از معبدِ تو بیرون کشید.

آتنا: و یونانیان نه چیزی گفتند، نه کاری کردند، فقط به تماشا نشستند.

پوزئیدون: با اینکه تو بودی که بدان‌ها یاری دادی تروا را بگشایند.

آتنا: برای همین به یاری تو می‌خواهم آنان را گرفتار عذاب کنم.

پوزئیدون: با خشنودی همراهی‌ات خواهم کرد. اما در سر چه می‌پروری؟

آتنا: آن‌ها را در راه خانه اسیر رنج گردان.

پوزئیدون: همین‌جا در خشکی یا در دریای بی‌کران؟

آتنا: در دریا، آن‌گاه که از تروا به سوی خانه بادبان می‌کشند. زئوس، بارانی سخت خواهد باراند و تگرگ و تندبادهایی سیاه چون شب فرو خواهد فرستاد. او وعده داده است که روا بدارد من آذرخشش را به یونانیان بزنم تا کشتی‌هاشان نابود شود، و اما تو، بر توست که دریای اژه را با خیزاب‌های بلند و گرداب‌ها آشفته سازی تا خلیجِ ژرف ائوبویا از اجساد مردگان به تلاطم درآید تا از این پس یونانیان بیاموزند نیروی سهمناک مرا ارج نهند و تمامی خدایان را پاس دارند.

MTA
۱۴۰۰/۰۴/۲۴

متاسفانه من معمولا چندان علاقه‌ای به نمایشنامه‌ها ندارم و کمتر سراغشون میرم، با این‌حال، فضا و نوع روایت این نمایشنامه من رو به شدت مجذوب کرد و از اون لذت بردم. داستان رو میشه در ادامه‌‌ی داستان ایلیاد و جنگ

- بیشتر
دریا دیبا
۱۴۰۲/۰۳/۱۰

نثر کتاب سنگینه که از قدمت متن میاد و ربطی به ترجمه نداره کتاب به مسئله زنان در جنگ میپردازد نمایشنامه ای ضد جنگ است و نگاهی معترضانه به خدایان یونانی دارد اوریپید در نمایشنامه هاش دغدغه زنان را دارد

- بیشتر
jaanaannafas
۱۴۰۳/۰۸/۰۶

البته که اوریپید را باید خواند. این ترجمه هم سطح بالایی دارد.

آندروماک: شد آنچه شد. او مُرده است. اما او که مُرده روزگارش بهتر از من است که هنوز زنده‌ام. هکوب: نه فرزند، اینکه می‌گویی خطاست. زندگی و مرگ یکسان نیستند. در زندگی امید هست، مرگ سراسر نیستی‌ست.
garshasp1996
آه خدایان! شما که به گاهِ بینوایی به کاری نمی‌آیید، و با این حال آن‌گاه که گرفتار بلا می‌شویم، چاره‌ای جز یاری‌خواستن از شما نداریم.
garshasp1996
آدمی را هر اندازه دارا باشد، تا روزی که از این جهان رخت برنبسته، سعادتمند مخوان.
garshasp1996
آفرودیت، نامی‌ست که ما به شهوت می‌دهیم آن‌گاه که افسار می‌درد. نادانیِ مردان، نامش آفرودیت است.
garshasp1996
بنگر چگونه تنها به خاطر یک زن، یک طغیان شهوت، یونانیان به هلن دست یافتند و هزاران تن را از دم تیغ گذراندند.
garshasp1996
آه خدایان! شما که به گاهِ بینوایی به کاری نمی‌آیید، و با این حال آن‌گاه که گرفتار بلا می‌شویم، چاره‌ای جز یاری‌خواستن از شما نداریم.
pejman
مرگ به‌مراتب از زندگیِ سرشار از رنج بهتر است. اما مردی که پس از خوشبختی گرفتار تیره‌روزی می‌شود، دوچندان آزار می‌بیند. هم از اینکه به پستی افتاده است، هم از آن رو که آن شادی را که از کف داده است به یاد می‌آورد.
garshasp1996
احمق مَردا که دل در این جهان بندد. بخت همچون یکی مرد وحشی به هر سو می‌جهد و کس را یارای آن نیست که سعادت را دیرزمانی در آغوش کشد.
garshasp1996
احمق مَردا که دل در این جهان بندد. بخت همچون یکی مرد وحشی به هر سو می‌جهد و کس را یارای آن نیست که سعادت را دیرزمانی در آغوش کشد.
garshasp1996
احمق مَردا که دل در این جهان بندد. بخت همچون یکی مرد وحشی به هر سو می‌جهد و کس را یارای آن نیست که سعادت را دیرزمانی در آغوش کشد.
pejman

حجم

۶۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۶۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان