
کتاب هلن
معرفی کتاب هلن
کتاب هلن با عنوان اصلی Helen نوشتهٔ اوریپید و ترجمهٔ غلامرضا شهبازی توسط نشر بیدگل منتشر شده است. این کتاب نمایشنامهای از اوریپید، نویسنده برجستهٔ یونان باستان است. نمایشنامهٔ «هلن» بخشی از مجموعه نمایشنامههای بیدگل است که به چاپ آثاری میپردازد که تا به حال به فارسی ترجمه نشدهاند یا ترجمههای قبلی آنها نیازمند بازنگری و ارائه ترجمهای جدید بودهاند. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هلن
نمایشنامهٔ «هلن» اثر اوریپید، در زمرهٔ تراژدیهای یونان باستان قرار میگیرد و به داستان «هلن»، دختر «زئوس» و «لدا» و همسر «منلائوس» میپردازد. اوریپید در این نمایشنامه، روایتی متفاوت از چهره هلن ارائه میدهد و به جنبههای کمترپرداختهشده شخصیت او میپردازد. این نمایشنامه، همچون دیگر آثار مجموعه نمایشنامههای بیدگل، تلاش دارد تا با تأکید بر ویژگیهای اجرایی متن، نیازهای اجرایی متون نمایشی را پاسخگو باشد. در این متن نمایشی، اوریپید داستانی متفاوت از جنگ تروا و سرنوشت هلن را روایت میکند. او به جای آنکه هلن را عامل اصلی جنگ و زنی فریبکار نشان دهد، روایتی دیگر از او ارائه میدهد. در این نمایشنامه، هلنِ واقعی هرگز به تروا نرفته است و این تنها شبح او بوده که به آنجا رفته و باعث جنگ شده است. هلنِ واقعی در مصر به سر میبرد و منتظر بازگشت همسرش منلائوس است. داستان حول محور ملاقات هلن و منلائوس، پس از بازگشت او از جنگ تروا، و تلاش آن دو برای بازگشت به وطنشان میچرخد. شخصیتهای این متن نمایشی «هلن» (دختر زئوس و لِدا، همسر مِنِلائوس)، «توسِر» (جنگاوری یونانی که در تروا جنگیده است)، «مِنِلائوس» (شوهر هلن)، پیرزن (خدمتکار تِئوکْلومِنوس)، «تیونوی» (خواهر تِئوکْلومِنوس)، «تِئوکْلومِنوس» (پادشاه مصر)، «کاستور» و «پولیدوکوس» (برادران دوقلوی هلن)، پیک (که از خدمتکاران منلائوس است)، پیک دوم (که از خدمتکاران تِئوکْلومِنوس است)، خدمتکار (که متعلق به تیونوی است)، همسرایان (متشکل از زنان اسیر یونانی) و دیگر خدمتکاران مرد در کاخ هستند.
چرا باید کتاب هلن را بخوانیم؟
اوریپید در این نمایشنامه، نگاهی نو به داستان آشنای هلن دارد و روایتی پیچیدهتر و انسانیتر از این شخصیت ارائه میدهد. این کتاب فرصتی برای خوانندگان فراهم میکند تا با یکی از آثار برجستهٔ ادبیات نمایشی یونان باستان آشنا شوند. مطالعهٔ این نمایشنامه میتواند به درک بهتر ساختار، شخصیتپردازی و موضوعات مطرح شده در تئاتر کلاسیک کمک کند. ترجمهٔ روان و دقیق غلامرضا شهبازی، خواندن این نمایشنامه را لذتبخش ساخته است.
خواندن کتاب هلن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی که به نمایشنامهخوانی و مطالعه آثار دراماتیک علاقه دارند، مناسب است. این اثر میتواند منبع خوبی برای مطالعه و تحقیق در زمینه تئاتر کلاسیک و نمایشنامهنویسی باشد. کسانی که به داستانها و شخصیتهای اساطیری یونان باستان علاقه دارند، از خواندن این نمایشنامه لذت خواهند برد. این کتاب برای هر کسی که به خواندن آثار ادبی با ارزش و ترجمههای خوب علاقه دارد، جذاب خواهد بود.
درباره اوریپید
اوریپید، چهرهای برجسته در تاریخ ادبیات یونان باستان، حدوداً در سالهای ۴۸۰ تا ۴۸۵ پیش از میلاد مسیح چشم به جهان گشود. او که از خانوادهای مرفه و اصیل برخاسته بود، از محضر اساتیدی چون «آناکساگوراس» و «پرودیکوس» بهره برد و با وجود دلبستگی به فلسفه، سرانجام دنیای شعر و نمایش را برای بیان هنرش برگزید. «ویل دورانت»، مورخ شهیر، او را نخستین فرد در یونان میداند که کتابخانهای وسیع برای خود گردآوری کرد؛ نشانهای از عمق دانش و علاقه او به مطالعه. اوریپید در جوانی، حدود ۲۵سالگی، قدم به عرصهٔ نویسندگی گذاشت و برای نیم قرن به خلق آثار ماندگار پرداخت. او در دوران طلایی تراژدی یونان، با دو غول دیگر این عرصه، «سوفوکلس» و «آخائیوس»، به رقابت پرداخت. با درگذشت اوریپید در سال ۴۰۷ پیش از میلاد در مقدونیه، این دوران باشکوه رو به افول نهاد. اوریپید به عنوان شاعری نوآور و نمایشنامهنویسی ساختارشکن شناخته میشود. او در آتن، بسیاری از قواعد سختگیرانه نمایشنامهنویسی مرسوم را نادیده گرفت و به همین دلیل، شخصیتی انقلابی در ادبیات به شمار میرود. این در حالی است که همعصر او، آشیل، رویکردی عمیقاً مذهبی در آثارش داشت و سوفوکلس، دیگر همتایش، به کاوش در مفاهیم روانشناختی در دنیای درام میپرداخت. حتی در عصر حاضر نیز، جسارت اوریپید در به چالش کشیدن مفاهیمی چون الهیات و پرداختن به مسائل زنان، توجه پژوهشگران علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. از مهمترین آثار او میتوان به تراژدیهای مشهوری همچون «مدهآ»، «فرزندان هراکلس»، «هراکلس»، «زنان فریادخواه»، «اورستس»، «سیکلوپس»، «زنان فنیقی»، «زنان تروا» و «الکترا» اشاره کرد.
درباره غلامرضا شهبازی
غلامرضا شهبازی، متولد ۱۳۵۲ در نهاوند، چهرهای شناختهشده در عرصه تئاتر ایران بهعنوان مترجم و نویسنده است. او دانشآموختهٔ رشتهٔ ادبیات نمایشی در مقطع کارشناسی از دانشگاه هنر بوده و تحصیلات تکمیلی خود را نیز در همین دانشگاه در سطوح کارشناسیارشد سینما و دکترای تاریخ هنر به پایان رسانده است. شهبازی علاوه بر فعالیتهای پژوهشی و نویسندگی، سابقه تدریس در دانشگاههای هنر و سوره تهران را نیز در کارنامه خود دارد. او همچنین در عرصهٔ عملی تئاتر و سینما حضوری فعال داشته و آثار متعددی را بهعنوان بازیگر و کارگردان به روی صحنه برده است. از جمله دستاوردهای این هنرمند میتوان به ترجمهٔ آثار مهم نمایشی و نظری اشاره کرد. مجموعه نمایشنامههای «تکگوییهای کلاسیک برای مردان» و «تکگوییهای کلاسیک برای زنان»، کتاب «تئاتر و تماشاگر: به سوی نقش خلاق مخاطب در رویداد ادبیتئاتری» (با همکاری جمعی از نویسندگان)، ترجمه نمایشنامههای مشهور اوریپید همچون «مدهآ»، «فرزندان هراکلس»، «هراکلس»، «زنان فریادخواه»، «اورستس»، «سیکلوپس»، «زنان فنیقی»، «زنان تروا» و «الکترا»، نمایشنامه «ماکیاوللی: هنر رعب و وحشت» اثر رابرت کوهن، نمایشنامه «طنین صدای یک انسان» نوشته دیوید هنری هوانگ و ترجمه کتاب نظری «راهنمای عملی تئاتر ماسک» نوشته توبی ویلشر، از جمله آثار ارزشمند او به شمار میروند.
بخشی از کتاب هلن
«پیک: ای پادشاهم، تمام این کارها خواهد شد! اما سرورم، ترفندهای غیبگویان چقدر بیارزش و آکنده از دروغاند!
غیبگوییهای برآمده از شعلههای پیشکشهای قربانی یا جیکجیک پرندگان چقدر بیهودهاند! اینکه باور کنیم مرغان میتوانند آدمیزادگان را یاری کنند چقدر ابلهانه است!
کالخاسِ غیبگو هنگامیکه دید سپاهیان ما برای سایهای پوچ جان میدهند هیچ نگفت. غیبگوی تروا، هِلِنوس هم چیزی نگفت و از این رو، تروا بهخاطر هیچ ویران شد!
شاید یکی بگوید این خواست خدایان بود که این دو تن هیچچیز نباید میگفتند. پس ما چرا باید زحمت رفتن نزد اینها، این غیبگویان را به خود دهیم؟ برای ستایش خدایان باید قربانیهایی کنیم و بهلابه از ایشان بخواهیم خوشیهایی به ما دهند و باید که غیبگوییها را یکسره را از سر بیرون کنیم. این غیبگوییها داماند، دروغهاییاند ابلهانه! مردی تنآسان و بیکار با تعبیر شعلههای یکی قربانی دارا میگردد؟
سرچشمهٔ غیبگویی، سَری خردمند و دوراندیش است! خرد و دوراندیشی بهترین غیبگوها هستند!
همسرایان: درباب غیبگویان و پیشگویانْ من با این یار دیرین همداستانم. هنگامیکه میرایان خدایان را در کنار خویش دارند، آنگاه همین خدایان بهترین غیبگویانیاند که آنها میتوانند به خانههاشان بیاورند.
هلن: تااینجاکه همهچیز خوب پیش رفته است! اما شوی بینوا و نازنینم تمنا میکنم به من بگو، گرچه اینْ هیچ به شادی سرشارم نمیافزاید، بگو تو چگونه از تروا بدینجا رسیدی. به من بگو چگونه تندرست و بیگزند اینهمه راه تا بدینجا آمدهای. مردمان همواره خواهان شنیدن داستان مصائبیاند که برسر یارانشان آمده است.
منلائوس: آه، نازنینم! در دل این سخن که از دهانت بیرون آمد پرسشهای بسیاری هست!
نازنینم، گفتن از آن کشتیشکستگیهای بیشمار در دریای اژه چه سودی برای تو دارد؟ چه سودی هست در بازگویی این پیشامد که نائوپْلیوس در یوبوئا مشعلهایی افروخت تا ما را بفریبد و ناوگانمان را در دریا غرق کند تا کین پسرش، پالامیدِس را بستاند، همو که ظالمانه جانش ستانده شد؟ تو چرا باید بدانی که من کجاها رفتهام، فیالمثل کِرِت و آنهمه شهرها در لیبی، یا آن جایگاههای دیدبانیِ پِرسیوس؟»
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه