کتاب مرغ دریایی
معرفی کتاب مرغ دریایی
«مرغ دریایی» نمایش‌نامه‌ای چهارپرده ای از آنتون پائولو ویچ چخوف، نویسنده‌ی روس است که در ۱۸۹۶ در مسکو روی صحنه آمد. این نمایشنامه، ترکیبی است از رئالیسم و سمبولیسم. جریان از این قرار استکه کنستانتین، پسر بازیگر مشهوری، برای کسب افتخار قصد دارد نویسنده شود و از این راه بتواند با نینا، ازدواج کند. او می‌خواهد بر صحنه‌ای روستایی، یکی از نوشته‌های خود را به نمایش درآورد؛ اما مادرش چنان اجرا را به هم می‌ریزد که پسر چاره‌ای جز سکومت ندارد. این ناکامی باعث می‌شود نینا هم از کنستانتین روی برگرداند و همین کار، کنستانتین را رو به نابودی می‌برد. آنتوان چخوف در این اثر، آدم‌هایی را نشان می‌دهد که آرمانشان با امکاناتشان هم‌خوانی ندارد و تازه زمانی هم که اتفاقی به توفیقی دست می‌یابند، احساس بیهودگی آنها را درهم می‌شکند. این آدم‌ها، نمونه‌هایی هستند از مردم روسیه‌ی قرن ۱۹. انسان‌هایی مضطرب و شیفته‌ی چیزهای تازه که قادر به عملی کردن تصورات خود نیستند. آنها، شبیه به مرغ دریایی‌اند که مانند نماد آزادی بر فراز آبها پرواز می‌کند اما به دست صیاد شکار می‌شود آنها به طرزی مبهم احساس میکنند که زندگی رویایی بیش نیست.
آنتوان پاولویچ چخوف، در سال ۱۸۶۰، در شهر تاریخی و بندریِ «تاگانروگ» در جنوب روسیه به دنیا آمد و در سال ۱۹۰۴، درگذشت. با گذشت یک قرن از زندگی این نویسنده، او هنوز هم یکی از مهم‌ترین، چیره‌دست‌ترین و حرفه‌ای‌ترین داستان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان تاریخ ادبیات جهان است.
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحه‌ها
۱۱۶ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحه‌ها
۱۱۶ صفحه
نظرات کاربران
جلسه‌ی اول مبانی کارگردانیِ دانشگاه، استاد نشست و اسم پنج‌تا کتاب (که یکی‌شان همین مرغ‌دریایی بود) را برد و گفت «هرکدام را نخوانده‌اید تا جلسه‌ی بعد بخوانید و گرنه باهم‌دیگر حرف مشترکی نداریم» و بعد رفت. یا شاید من دوست
جالبه بدونید که علی‌رغم اتفاقات تلخ و پایان تراژیک این نمایشنامه، چخوف شخصاً معتقد بود که مرغ دریایی یک کمدیه! با وجود حوادث تلخ و اندوه فراوان شخصیت‌ها شاید پذیرفتن این ادعا برای ما مشکل باشه، اما وقتی به روابط
این اولین نمایشنامه ای ست که می خوانم، پس انتظار هم نمیرود بخواهم راجع به نمایشنامه ی مرغ دریایی اثر آنتون چخوف حرف بزنم، بلکه مثل هر انسانی راجع به اولین تجربه ام از چیزی جدید حرف خواهم زد. از
چخوف مثل همیشه. عالی بود اینم
مدودنکو: دیگر نباید سیگار بکشید . سورین: چه مهملاتی! دورن: نه اینها مهملات نیستند. شراب و سیگار شخصیت آدم ها را عوض میکنند. پس از کشیدن سیگار و خوردن یک گیلاس ودکا، شما دیگر سورین نیستید، می شوید خودتان و فردی دیگر.
درود به کتاب‌باز های عزیز، یکی از بهترین نمایشنامه هایی بود که خوندم، موضوعی که واقعا برای من توی این اثر جذاب بود عشق های شخصیت ها بود. تمامی افراد داستان عشق های یکطرفه ای داشتن که برای من واقعا
کتاب بسیار عالی لذت بخش شخصیت پردازی بیست مخصوصا کارکتر تریگورین بسیار جذاب و مبهم بود وقتی کتاب تموم میشه واقعا از خوندنش راضی بودی
کاش این آثار معروف رو به صورت پی دی اف و با غلط های تایپی که دیالوگ شخصیت ها رو گاها جابه جا نوشته نمیذاشتین. از ترجمه هم خوشم نیومد ، به نظرم روان نبود.کاش از ترجمه و نشر دیگری خوانده
بسیار عالیه