دانلود و خرید کتاب همه‌ی پسران من آرتور میلر ترجمه حسن ملکی
تصویر جلد کتاب همه‌ی پسران من

کتاب همه‌ی پسران من

نویسنده:آرتور میلر
مترجم:حسن ملکی
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۴.۶از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همه‌ی پسران من

کتاب همه‌ پسران من نمایشنامه‌ ای از آرتور میلر با ترجمه حسن ملکی است. این نمایشنامه در قالب یک داستان مهیج و خواندنی، نقدی بر نظام سرمایه داری مدرن وارد می‌کند. 

درباره کتاب همه‌ پسران من

داستان درباره مردی است که قطعات هواپیما می‌فروشد. او به خوبی آگاه است که قطعاتش دچارمشکل هستند اما باز هم آن‌ها را برای فروش آماده می‌کند و نتیجه این کار، کشته شدن بیست و یک سرباز است. در نهایت او موفق می‌شود که در دادگاه خود را تبرئه کند اما شریکش را، مردی که از همه جا بی‌خبر است، راهی زندان می‌کند. در این داستان با شخصیت‌هایی آشنا می‌شویم که آرتور میلر به خوبی ساخته و پرداخته است. شخصیت‌هایی که ممکن است فکر کنیم همه آن‌ها را به خوبی می‌شناسیم.

کتاب همه‌ پسران من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران ادبیات نمایشی را به خواندن کتاب همه‌ پسران من دعوت می‌کنیم. اگر آثار دیگر میلر را خوانده و دوست داشتید، این کتاب را هم حتما بخوانید. 

درباره آرتور میلر

آرتور اشر میلر ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ در نیویورک متولد شد. او نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس آمریکایی است. آرتور میلر با نوشتن تعداد زیادی نمایش‌نامه برای بیشتر از ۶۰ سال نقش مهمی در ادبیات و سینمای آمریکا داشت، و هنوز هم به عنوان یکی از مشهورترین نمایشنامه نویسان معاصر شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر میلر نمایش‌نامه مرگ فروشنده است که بارها در صحنه‌های مختلف اجرا شده‌است.از میان آثار دیگر او می‌توان به همه پسران من، نواختن برای زنده ماندن، خاطره دو دوشنبه و چشم اندازی از پل اشاره کرد.

 آرتور میلر هم‌چنین به‌خاطر ازدواج کوتاه‌مدت‌اش با مرلین مونرو شهرت دارد. او ۱۰ فوریه ۲۰۰۵ در ایالت کانیتیکت چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب همه‌ پسران من

فرنک: آره، کِیت می‌خواد بفهمه که بیست  و  پنج نوامبر روز سَعد لاری هست یا نه.

کلر: روز سعد دیگه یعنی چی؟

فرنک: اِ، روز سعد، یعنی روزی که طبق گفته ستاره‌هاش روز بخت‌واقبال اون آدمه. به‌عبارت‌دیگه، آدم محاله که روز سعدش بمیره.

کلر: خب، بالاخره فهمیدی اون روزْ روز سعدش بوده یا نه؟ بیست  و  پنج نوامبر؟

فرنک: من الان دنبال همینم دیگه. وقت می‌بره. ببین، نکته اینه که، اگه بیست  و  پنج نوامبر روز سعد اون باشه، پس این امکان کاملاً وجود داره که اون هنوز  یه جایی زنده باشه، چون‌منظورم اینه که ممکنه.

در این لحظه متوجه جیم می‌شود.

جیم به او مثل یک احمق دیوانه نگاه می‌کند.

او رو به جیم‌با خنده‌ای نامطمئن:

اصلاً شما رو ندیدم.

کلر: (به جیم) حرف‌هاش معقوله؟

جیم: ایشون؟ ایشون کارشون درسته. فقط مغزشون معیوبه، همین.

فرنک: (رنجیده) مشکل تو اینه که به هیچی اعتقاد نداری.

جیم: مشکل تو هم اینه که به همه‌چی اعتقاد داری. شما بچهٔ من رو امروز صبح ندیدید، هان؟

فرنک: نه.

کلر: فکرش رو بکن؟ درجه‌ش رو از کیفش درآورد و راه افتاد رفت.

جیم: (برمی‌خیزد.) این هم مکافاتی شده. همچی که چشمش به یه دختر می‌افته، می‌خواد درجه حرارت بدنش رو بگیره. (به راه ماشین‌رو می‌رود و عقب صحنه به خیابان می‌نگرد.)

فرنک: این پسر یه روز یه دکتر حسابی می‌شه. باهوشه.

جیم: روی نعش من مگه دکتر بشه. شروع خوبی هم هست.

فرنک: چرا؟ حرفه محترمیه.

جیم: (با انزجار به وی می‌نگرد.) فرنک، ممکنه خواهش کنم مثل کتاب‌های علوم اجتماعی حرف نزنی؟

کلر می‌خندد.

کاربر ۳۱۴۸۵۸۵
۱۴۰۱/۰۸/۲۷

دوستان من به شما همه نمایشنامه های آقای میلر را پیشنهاد می دهم حتما بخونید و لذت ببرید . مترجم روان و گیراست.

M.T.J
۱۴۰۲/۰۸/۰۶

داستان و ریتم خیلی خوبی داشت و پایانی خوب و غافلگیر کننده. نمایشنامه ها خیلی کمتر بهشون توجه میشه اما بهتره اینو ترویج بدیم و دیگران رو هم ترغیب کنیم که کارهای فوق العاده ای مثل این رو از دست

- بیشتر
مهتاب
۱۴۰۳/۰۳/۰۱

کتاب در مورد مسائل دو خانواده بعد از جنگ جهانی دومه و اینکه مردم به خاطر پول و کسب و کار اصول اخلاقی رو زیر پا میذارن. متن روانی داشت و خیلی جالب بود که قشنگ تئاتری که از روی

- بیشتر
nasimaa
۱۴۰۳/۰۱/۲۸

پر کشش و قوی بود.

توُ این مملکت این‌قدر همه رفته‌ن دنبال سواد و تحصیل که دیگه کسی پیدا نمی‌شه آشغال‌ها رو ببره.
آروین
تو فکر می‌کنی به صِرف اینکه تو آدم‌ها رو دوست داری، آدم‌ها هم تو رو دوست دارن!
سپیده اسکندری
آدم بدبخت بیچاره اگه خطایی بکنه، قلاویزش می‌کنن، اما آدم کله‌گنده رو سفیر می‌کنن.
پویا پانا
اینجا سرزمین سگ‌های بزرگه، اینجا قرار بر دوست داشتن آدم‌ها نیست، بر خوردن آدم‌هاست! اصل بر اینه؛ اساس زندگی ما همین یک اصله‌خب، این دفعه هم باید چندنفری کشته می‌شدن، و شدن دیگه.
پویا پانا
توُ این مملکت این‌قدر همه رفته‌ن دنبال سواد و تحصیل که دیگه کسی پیدا نمی‌شه آشغال‌ها رو ببره.
پویا پانا
کلر: روزنامه می‌خوایی؟ کریس: بد نیست، فقط صفحهٔ معرفی کتابش رو. (دولا می‌شود و یک فرم از روزنامه را از کف ایوان برمی‌دارد.) کلر: تو همیشه صفحهٔ معرفی کتابش رو می‌خونی، هیچ‌وقت هم کتابی نمی‌خری. کریس: (پایین به‌طرف کَت می‌آید.) دوست دارم میزان جهلم دستم باشه.
علی دائمی
پول همه‌چی رو تغییر می‌ده. من با یه انترن ازدواج کرده‌م. با حقوق خودم. کار بدی بود، چون همچی که زنی مردی رو تأمین کنه، مرده مدیونش می‌شه. نمی‌شه هم مدیون کسی باشی و ازش دلخور نباشی.
پویا پانا
نمی‌شه هم مدیون کسی باشی و ازش دلخور نباشی.
hanif
مادر: (به کریس و جورج) عیب شما پسرها اینه که زیادی فکر می‌کنید.
علی دائمی
تو فکر می‌کنی به صِرف اینکه تو آدم‌ها رو دوست داری، آدم‌ها هم تو رو دوست دارن!
علی دائمی
کریس: نمی‌دونم چرا، ولی هر دفعه دست دراز کردم چیزی رو که می‌خوام به دست بیارم، مجبور شده‌م دستم رو پس بکشم، چون دیگرون رو رنج می‌داده. تمام عمر، هر دفعه، هر دفعه، هر دفعه. کلر: خب ملاحظهٔ دیگرون رو می‌کنی، اینکه عیبی نداره. کریس: مرده‌شور این ملاحظه رو ببره.
علی دائمی
امروز اگه دکتری پیدا بشه که راهی پیدا کنه پسری بدون انگشتِ ماشه‌چکون به دنیا بیاد، یه میلیون دلار  دست‌خوش می‌گیره.
نگار
سو: به نظر من که می‌ارزه ده دلار بگیری فقط واسه گرفتن دستش. جیم: (به کلر) اگه پسرتون می‌خواد گلف بازی کنه، بگید من حاضرم. یا اگه می‌خواد یه سفر سی ساله بریم دور دنیا. (بیرون می‌رود.) کلر: چرا هی بهش نیش می‌زنی؟ اون یه دکتره، چیز غریبی نیست زن‌ها بهش زنگ بزنن.
کاربر ۳۰۶۱۸۸۵

حجم

۸۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳ صفحه

حجم

۸۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
۳۷,۱۰۰
۳۰%
تومان