کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
معرفی کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل نوشته هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی است که با ترجمه محمد مرادی منتشر شده است. دیدن دختر صد در صد دلخواه در یک صبح زیبای ماه آوریل شامل ۷ داستان از موراکامی است که شش داستان آن از مجموعه بید نابینا و زن خفته و داستان دیگر از مجموعه فیل ناپدید میشود انتخاب شده است.
درباره کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
«بید نابینا، زن خفته»، «سال اسپاگتی»، «میمون شیناگاوا»، «قلوه سنگی که هر روز جابهجا میشود»، «دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای آوریل»، «اسفرود بی دم» و «مرد یخی» عناوین داستانهای این کتاب است که اغلب حول محور یک زن و مرور کوتاه زندگی او نوشته شده است. استفاده از کلمات ساده و تاثیرگذار در کنار وجود اسامی شرقی و توصیف زندگی شرقی در برخی داستانها همراه با بازی با کلمات و دیالوگهای کوتاه و تاثیرگذار شخصیتهای داستان، بر جذابیت کتاب افزوده است.
خواندن کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
گوش راستش خوب نمیشنید. مدرسه ابتدایی که بود توپ بیسبال به سرش خورد و شنواییاش ضعیف شد. البته اینطور نیست که زندگیاش خیلی به هم خورده باشد. مثل همه به یک مدرسه عادی میرود و زندگیاش عادی است. توی کلاس همیشه سمت راست نیمکت جلو مینشیند تا گوش چپش به طرف معلم باشد. نمرههایش هم خیلی بد نیست. مشکل اینجاست که ناشنواییاش دورهای است. گاهی وقتها خیلی خوب میشنود، گاهی وقتها نه. و این دورهها مثل جزر و مد در حال رفت و آمد است. گاهی وقتها، شاید دو بار در سال هم انگار ناشنوایی داخل گوش راستش تا گوش چپش هم پیشروی کرده باشد، هر دو گوشش نمیشنود. وقتهایی که اینطوری میشود، زندگیاش حسابی به هم میخورد و مجبور میشود چند وقتی قید مدرسه را بزند. تا به حال دکترها به موردی مثل او برنخوردهاند و در درمانش ماندهاند. برای همین هم نمیتوانند کاری برایش بکنند.
پسرعمو مثل آنکه بخواهد خودش را قانع کند، گفت: «گرون بودن دلیل نمیشه که درست کار کنه. من یه گرونقیمتش رو داشتم، اما همیشه خراب بود. وقتی مدرسه راهنمایی میرفتم خریدمش، اما یه سال بعد گمش کردم. دیگه برام ساعت نخریدن. بعد از اون بدون ساعت میرم مدرسه.»
گفتم: «باید عادت کنی بدون ساعت سر کنی.»
پرسید: «چی؟»
حجم
۹۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۹۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
نظرات کاربران
کتابهای موراکامی کتابهای عجیبی هستن. باید رئالیسم جادویی و سورئالیسم ژانر محبوبت باشه که بتونی از داستانهاش لذت ببری. من از این سبکها خوشم نمیاد و نمیتونم با نوشته هاش ارتباط برقرار کنم اما همچنان کارهاش رو میخونم. گاهی توی
این کتاب خیلی ساده گفت که «راحت باش و بیا از خوندن لذت ببریم.». بسیار دوستش داشتم. این احساس زیبای آرامش رو خیلی وقت بود تجربه نکرده بودم. خیلی زیبا بود. خیلی.
من کتاب رو خریدم و خوندم و خیلی لذت برم کتاب جالبیه نیاز نیست خیلی ذهنت درگیر بشه یه سرگرمی خوب برای اوقات فراغت👌
ساده بود . متن داستان ها روان بود و ترجمه خوب هم به جلو بردن داستان کمک می کرد .
به نظر من حرف خاصی برای گفتن نداره.
کتابی بدون جذابیت
من بعد از هر داستان و کتاب سوالی شبیه اینها از خودم میپرسم: «خب که چی؟» یا «حالا از کتاب چی دستگیرت شد؟» جواب من به این سوالات در اواسط داستان دوم چندان مطلوب نبود... کتاب را رها کردم.
هر کدام از این داستان ها نظیر یک تکه از یک زندگی هستند. با شروع هر داستان، شما خودتون رو در میانه یک زندگی جدید تصور میکنید و کاملا با قهرمان داستانها همراه میشید. هر تکه از این زندگی ها
ساده و جالب بود.مثل یه کیک عصرونه. داستان میمون شیناگاوایی در کتاب اول شخص مفرد بیشتر پرداخته شده و مکمل این بخشه.
یک مجموعه داستان تخیلی :) قلوه سنگی که جابجا میشد رو دوست داشتم.