کتاب درباره عشق و یازده داستان دیگر
معرفی کتاب درباره عشق و یازده داستان دیگر
دربارهٔ عشق و یازده داستان دیگر، دوازده داستان کوتاه از نویسنده شهیر روس، آنتون چخوف دارد.
دوازده داستان این کتاب عبارتند از: پولینکا، حادثهای در زندگی یک پزشک، وروچکا، میخواهد بخوابد، خانهای با اتاق زیر شیروانی (داستان یک نقاش)، جانِ دلم، درباره عشق، یونیچ، لجن، «آنّا» به گردن، خانمی با سگ کوچک و عروس.
کتاب دربارۀ عشق و یازده داستان دیگر برای چه کسانی مناسب است
علاقهمندان به داستان کوتاه از خواندن این آثار آنتوان چخوف، لذت خواهند برد.
درباره آنتوان چخوف
آنتون پاولوویچ چِخوف داستاننویس و نمایشنامهنویس برجسته روس است. او در زمان حیاتش بیش از ۷۰۰ اثر ادبی خلق کرده و مهمترین داستانکوتاهنویس جهان شناخته میشود. چخوف در زمینه نمایشنامهنویسی نیز آثار برجستهای از خود بهجا گذاشته است.
چخوف در نیمه ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهیاش را در رشته پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در این سال نخستین مطلب او چاپ شد به همین دلیل آن را مبدأ تاریخی آغاز نویسندگی وی برمیشمارند.
او بعد از پایان تحصیلاتش در رشته پزشکی بهطور حرفهای به داستاننویسی و نمایشنامهنویسی روی آورد و نخستین مجموعه داستانش را دو سال پس از دریافت درجه دکترای پزشکی به چاپ رساند.
یکسال بعد، انتشار مجموعه داستان «هنگام شام»، جایزه پوشکین را، که فرهنگستان روسیه اهدا میکرد، برایش به ارمغان آورد.
در داستانهای او معمولاً رویدادها از خلال وجدان یکی از آدمهای داستان، که کمابیش با زندگی خانوادگی «معمول» بیگانه است، تعریف میشود. چخوف با خودداری از شرح و بسط داستان، مفهوم طرح را نیز در داستاننویسی تغییر داد.
او در داستانهایش سعی میکند به نمایش زندگی بپردازد. در عین حال، در داستانهای موفق وی رویدادهای تراژیک جزئی از زندگی روزانه آدمهای داستان را تشکیل میدهد.
چخوف اواخر قرن نوزدهم قصد داشت سفری به پارس و آسیای میانه و حتی دور دنیا داشته باشد. از نمایشنامههای او، که بارها در ایران به روی صحنه رفته است، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«ایوانف»، «خرس»، «عروسی»، «مرغ دریایی»، «سه خواهر»، «باغ آلبالو» و «دایی وانیا». چخوف را «مهمترین داستانکوتاهنویس همه اعصار» نامیدهاند.
جملاتی از کتاب درباره عشق و یازده داستان دیگر
بخشی از داستان خانمی با سگ کوچک
تصور میکرد به اندازه کافی تجربههای تلخ داشته است که بتواند زنها را هر طور میخواهد بنامد، البته با همه این حرفها یک روز هم بدون این «نژاد پستتر» نمیتوانست زندگی کند. در جمع مردان کسل میشد و احساس ناراحتی میکرد، با آنها کمحرف و سرد بود، اما در حضور زنها احساس آزادی میکرد، میدانست درباره چه حرف بزند و چطور رفتار کند، حتی ساکت ماندن نیز برایش آسان بود. در ظاهر و در شخصیت او و در تمامی طبیعت او چیزی جذاب و اغفالکننده بود که زنها را به سویش جلب میکرد، آنها را وسوسه میکرد؛ او این موضوع را میدانست و خود نیز با نیرویی جذب آنها میشد.
حجم
۲۴۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
حجم
۲۴۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
نظرات کاربران
برای شیفتگان داستان های کوتاه باید بگویم عالی بود