دانلود و خرید کتاب همه‌ی نام‌ها ژوزه ساراماگو ترجمه رضا فاطمی
تصویر جلد کتاب همه‌ی نام‌ها

کتاب همه‌ی نام‌ها

امتیاز:
۳.۱از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همه‌ی نام‌ها

ساراماگو یک‌سال قبل از دریافت جایزه نوبل، یعنی در سال ۱۹۹۷ م. رمان «همهٔ نام‌ها» را نوشت. او در این رمان به‌توضیح فلسفی مرز میان مرگ و زندگی می‌پردازد؛ مرزی که بسیار نزدیک است و می‌توان آن را در بایگانی یک ادارهٔ ثبت محقر و سنتی دید. در قسمت جلو، روزمره و روشن اداره داستان ساراماگو، مدارک و مشخصات زنده‌گان و در قسمت عقب و تاریک آن، مدارک و سوابق مرده‌گان نگهداری می‌شود. به‌نظر می‌رسد ادارهٔ ثبت، نمادی اسطوره‌وار از دنیای انسان‌ها است که در آن نوعی انضباط و ناشناختگی نزدیک به دنیای کافکا حاکم است. هر روز افراد جدیدی در آن ثبت می‌شوند و پرونده افرادی در بخش زنده‌گان به بخش مرده‌گان منتقل می‌شود.در این رمان، ساراماگو از تاریکی و ناشناخته‌بودن دنیای مرده‌گان به شکلی نمادین حرف می‌زند.کارمند سادهٔ ادارهٔ ثبت که قهرمان این داستان و هم‌نام با نویسندهٔ کتاب است، باید برای دستیابی به اطلاعاتی درمورد مرده‌گان با یک ریسمان خود را به نمادی از دنیای زنده‌گان (میز جناب رییس) ببندد و بعد در تاریکی بایگانی مرده‌گان گام بگذارد تا در آن قسمت، گم نشود. ساراماگو در این رمان، نقش اتفاق و تصادف را در زندگی انسان‌ها بسیار بالا می‌داند؛ به‌طوری‌که یک تصادف ساده می‌تواند زندگی انسانی را به‌طور کلی دگرگون کند؛ همان‌گونه که با خواندن این رمان خواهید دید چه‌گونه زندگی یک کارمند سادهٔ ادارهٔ ثبت با رویداد یک اتفاق ساده متحول شده و مسیر زندگی‌اش تغییر می‌یابد.در رمان‌های ساراماگو نباید از مقولهٔ عشق غافل ماند. گرچه عشق ساراماگو در نهایت تبدیل به یک عشق فلسفی می‌شود؛ اما در تمام رمان‌های او مشهود است و این رمان هم از آن مستثنی نیست. ساراماگو معتقد است که «نام»، مانند مرزهای جغرافیایی و تفاوت‌های نژادی، عامل تقویت کننده‌ای برای گسترش تبعیض‌های برتری‌طلبانه است؛ بنابراین در آثارش به‌ویژه این کتاب با بی‌اهمیت نشان دادن «نام» در زندگی روزمره، بر عقیده‌اش پافشاری می‌کند.«همه نام‌ها» هم مانند دیگر نوشته‌های ساراماگو اثری جذاب است و بی‌شک برای علاقه‌مندان به رمان‌های ساراماگو یک اثر به‌یادماندی خواهد بود.
معرفی نویسنده
عکس ژوزه  ساراماگو
ژوزه ساراماگو

ژوزه ساراماگو با نام کامل ژوزه دو سوسا ساراماگو، نویسنده‌ی پرتغالی مشهور برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است. او در ۱۶ نوامبر ۱۹۲۳ در خانواده‌ای از دهقانان، در آزینهاگا، روستایی کوچک در حدود صد کیلومتری شمال شرقی لیسبون به دنیا آمد. زمان تولد ساراماگو، مسئول ثبت احوال تصمیم گرفت نام مستعار پدر او، یعنی «ساراماگو» را به نام ژوزه اضافه کند و خود ژوزه تا زمانی که برای نخستین بار به مدرسه رفت، نام کامل خود را نمی‌دانست.

حمید
۱۳۹۹/۰۸/۰۶

ژوزه ساراماگو بهترین ایده‌ها و سوژه‌ها رو برای داستان‌هاش انتخاب میکنه. ایده‌هایی که به وسیله پرداخت به اون‌ها توانایی اینو داشته باشه که از استعاره‌ها و کنایه‌های خاص خودش استفاده کنه. داستان "همه‌ی نام‌ها" بیش از کوری و بینایی استعاری

- بیشتر
zeinab ghazizadeh
۱۴۰۰/۰۷/۱۲

اگر بخوایم این اثر رو با باقی آثار ساراماگو مقایسه کنیم باید گفت که به‌اندازه‌ی "کوری" و "بینایی" ملموس نبود، به‌اندازه‌ی "سال مرگ ریکاردوریش"، "بالتازار و بلموندا" یا همان "بنای یادبود صومعه" و همچنین "درنگ مرگ" پربار و کنایی نبود،

- بیشتر
elnaz22826
۱۳۹۹/۰۳/۱۴

من این کتاب رو نسخه چاپی شو خوندم فوق العاده عالیه

واقعیتی طعنه‌آمیز که در آن، یک دروغ بر اثر تکرار تبدیل به یک واقعیت می‌شود.
پویا پانا
می‌بینم زندگی تمام آن‌ها مثل هم است. هیچ تغییری نمی‌کنند. آن‌ها پدیدار می‌شوند، حرف می‌زنند، خودنمایی می‌کنند، برای عکاسان لبخند می‌زنند و همیشه درحال رفت‌وآمد هستند. ــ همهٔ ما همین‌طوریم. ــ من این‌طور نیستم. ــ ما همه این‌طوریم. همه خودمان را در موقعیت‌های مختلف مطرح می‌کنیم، حرف می‌زنیم، خانه را ترک می‌کنیم و دوباره به خانه برمی‌گردیم، حتا بعضی وقت‌ها لبخند هم می‌زنیم. فقط تفاوت در این است که هیچ‌کس توجهی به ما نمی‌کند. ــ همه که نمی‌توانند مشهور باشند.
پویا پانا
آن‌ها هم از آن دسته آدم‌هایی بودند که خودشان را با ظواهر راضی می‌کنند، در این مورد هم نمی‌توان کاری انجام داد.
پویا پانا
همهٔ آن‌ها داستان مشابهی دارند؛ همه به دنیا آمدند و همه هم مردند. چه کسی علاقه‌مند است بداند که او که بوده؟
پویا پانا
مردی که هرگز نتواند زنی را پیدا کند که آن زن آن‌قدر مرد را دوست داشته باشد که حاضر باشد زیر یک سقف با او زندگی کند، مرد بسیار بدبختی است.
پویا پانا
«هرچه قرار باشد اتفاق بیفتد، اتفاق خواهد افتاد. ترس هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.»
پویا پانا
دست سرنوشت عجب بازی‌هایی دارد.
پویا پانا
پشت یک عقیدهٔ پوچ و مزخرف، یک چیز کاملاً انقلابی و موثر وجود دارد.
پویا پانا
زندگی بدون دروغ ممکن نیست.
پویا پانا
خوشبختی و بدبختی درست مثل انسان‌های مشهور هستند. می‌آیند و می‌روند.
پویا پانا
اگر یک ساعت دیواری عقب بماند یا جلو برود، نقص در چرخ‌دنده‌های دستگاه ساعت است، نه در زمان. شاید یکی از چرخ‌دنده‌های من هم خراب شده است.
پویا پانا
دوست عزیز؛ تو باید یاد بگیری همان‌طور که می‌توانی با تاریکی درونت زندگی کنی، با تاریکی محیط بیرونت هم کنار بیایی.
پویا پانا
هیچ‌کس از قلب انسان‌ها خبر ندارد.
پویا پانا
شخصیت جدّی او طاقت بی‌نظمی‌های حاصل از بی‌مسؤولیتی‌های نسل جدید را نداشت.
پویا پانا
من عادت به کنکاش در زندگی دیگران ندارم.
پویا پانا
زمان برای همهٔ انسان‌ها یکسان نیست؛ اگرچه ساعت دیواری قصد دارد تا ما را متقاعد کند که یکسان است.
پویا پانا
در زندگی هم بسیاری از چیزها قابل توضیح نیستند.
پویا پانا
چه کسی خواهان طلاق بود؟ ــ دخترم. ــ آیا دلایل به‌خصوصی برای این خواسته‌اش داشت؟ ــ اگر هم داشت، من اطلاعی ندارم؛ اما انگار هر دو به پایان راه زندگی مشترک رسیده بودند. ــ شوهر سابقش چه‌طور مردی است؟ ــ مردی بسیار عادی و محجوب. او هرگز کاری نکرد که از او ناراضی باشیم. ــ آیا دخترتان را دوست داشت؟ ــ بله فکر می‌کنم داشت. ــ دخترتان چه‌طور؟ او هم شوهرش را دوست داشت؟ ــ بله، به‌نظر من او هم شوهرش را دوست داشت. ــ با این حال آن دو خوشبخت نبودند؟ ــ هرگز خوشبخت نبودند. ــ چه‌قدر عجیب! مرد گفت: «آیا زندگی عجیب است؟»
پویا پانا
«هیچ‌کس تاکنون ندیده و در آینده هم نخواهد دید که در ماورای مرگ چه خبر است؟ از میان تمام کسانی که از این کوه بالا رفته‌اند، حتا یک نفر هم برنگشته است.»
پویا پانا
زندگی مشترک مثل یک ذره‌بین است.
پویا پانا

حجم

۲۳۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۳۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان