دانلود و خرید کتاب ابر صورتی علیرضا محمودی‌ایرانمهر
تصویر جلد کتاب ابر صورتی

کتاب ابر صورتی

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ابر صورتی

«ابر صورتی» دومین مجموعه داستان علیرضا محمودی ایرانمهر، نویسنده و منتقد ادبی مشهدی است که داستان ابر صورتی آن در جایزه ادبی بهرام صادقی در سال ۱۳۸۲ و چند جشنواره دیرگر مقام اول را کسب کرده است. علیرضا محمودی ایرانمهر ذهنی سرشار از سوژه‌های نو دارد و داستان‌هایش از نظر زبانی و شخصیت‌پردازی متنوع و قوی هستند؛ از این نظر برخی منتقدین او را با بهرام صادقی مقایسه کرده‌اند. این مجموعه ۹ داستان کوتاه دارد که درونمایه‌های متفاوتی دارند. «بریم خوشگذرونی» و «سفر گردباد» از دیگر آثار ایرانمهر هستند. «آن صبح سرد سوم دی ۱۳۶۰، فقط دوست داشتم به تکه ابری که در لحظه‌ی طلوع صورتی شده بود نگاه کنم. ما پشت سر هم از شیب تپه ای بالا می‌رفتیم و من به بالا نگاه می‌کردم که ناگهان رگبار گلوله از روی سینه‌ام گذشت. من به پشت روی زمین افتادم، شش‌هایم داغ و پر از خون شدند و بعد از سه دقیقه،‌ در حالی که هنوز به ابر نارنجی و صورتی نگاه می‌کردم، مُردم. هیچ وقت کسی را که از پشت صخره‌های بالای تپه به من شلیک کرده بود، ندیدم. شاید سربازی بیست ساله بود، چون اگر کمی تجربه داشت، میان سه استوار و دو ستوان که در ستون ما بود، یک سرباز صفر را انتخاب نمی‌کرد. پدرم آرزو داشت مثل برادر پزشکم به استرالیا بروم. اما شاید من استعدادش را نداشتم. آخر تابستان به محض اینکه دیپلم گرفتم، فرودگاه تهران بمباران شد. جنگ شروع شده بود. مادر نه ماه در خانه حبسم کرد. هر روز برایم روزنامه و گاهی کتاب می‌خرید. بالاخره یک روز خسته شدم و با پروانه در پارک قرار گذاشتیم. پروانه را از سال دوم دبیرستان می‌شناختم و سال چهارم قول داده بودیم برای همیشه به هم وفادار باشیم. پروانه موهای نارنجی قشنگی داشت و همیشه رژ مسی براق می‌زد. سال سوم دبیرستان وقتی برای اولین و آخرین بار بعد از ظهری یواشکی به خانه‌شان رفته بودم، موهایش را دیدم. هنوز شیشه عطر کادو شده‌ای را که سر راه خریدم و نامه‌ای را که در نه ماه حبس خانگی نوشتنش را تمرین می‌کردم، به پروانه نداده بودم که گشتی‌های داوطلب ما را گرفتند. تا وقتی ما را عقب استیشن سوار می‌کردند، هنوز نفهمیده بودم چه اتفاقی افتاده است. بعد از آن هم فقط به ناخن‌هایم نگاه می‌کردم که چشمم به چشم پروانه نیفتد.»
ماری کوری
۱۳۹۸/۱۲/۰۳

من ابر صورتی رو فقط خوندم عالی بود بسیار زیبا هر چند غمناک ماجرای ترسها و عشقهای جوانان ما که در خاک خوابیده اند

یحیی
۱۳۹۹/۰۳/۱۴

بیشتر مناسب اهل هنر و داستان نویس هاست تا مخاطب عام، تشبیهات قشنگی تو داستانها هست ولی داستانها طوری نیست که ذهن آدم رو مشغول کنه

ali azizi
۱۳۹۹/۰۱/۲۹

حس و حالش عالی بود دوست داشتم این کتاب رو

sima
۱۴۰۰/۰۱/۱۵

داستان اول کتاب ابر صورتی با وجود این که از زبان یک درگذشته زمان جنگ تعریف میشه اصلا تم ناراحت نداره بسیار جالبه و واقعا سبک نگارش جالبی را دنبال میکنه باید بگم داستان دوم یا خواب شفیره ها این

- بیشتر
Rana
۱۴۰۲/۰۲/۱۶

من این کتاب را برای اولین بار از طاقچه بی نهایت شروع به خواندن کردم. اما چنان مجذوب به قلم نویسنده شدم که تصمیم گرفتم نسخه چاپی کتاب رانیز تهیه کنم. داستان ها بی نهایت جذاب دلچسب و مهیج هستند. اولین داستان

- بیشتر
sm
۱۴۰۱/۱۱/۰۳

درخشان، صاحب سبک و تأثیرگذار

شاید هم همهٔ آدم‌ها وقتی گریه می‌کنند شبیه هم می‌شوند.
mojgan
چه دردناک است که ما هرگز حقیقت را کشف نمی‌کنیم، بلکه چیزی را باور می‌کنیم که پیشاپیش به آن ایمان داشته‌ایم.
Mojiii
جان‌های آزاد با هر گامی که به پیش برمی‌دارند، پوستی تازه می‌اندازند، فقط احمقان متعصب و مطلق‌اندیش به درون پوسته‌ای کهنه و بازمانده از دیگران می‌خزند و آسوده می‌شوند.
Mojiii
اگر من روزی روایت‌گر تاریخ باشم، می‌گویم زئوس غمگین‌ترینِ خدایگان است. او بیشتر ساعات روز روی مبلی مقابل تلویزیون می‌نشیند و شب‌ها با تلاشی رقت‌انگیز، خس‌خس‌کنان نفس می‌کشد.
Mojiii
ما با تمام جان‌مان رنج می‌کشیم، اما چون بارانی که بر اقیانوس باریده باشد، نشانی از آن برجای نمی‌ماند.
Mojiii
چه دردناک است که ما هرگز حقیقت را کشف نمی‌کنیم، بلکه چیزی را باور می‌کنیم که پیشاپیش به آن ایمان داشته‌ایم.
بهار توت فرنگی
حیرت ما در برابر هستی شاید حاصل آن باشد که فقط یک‌بار در این جهان زندگی می‌کنیم و حتا اگر زندگی‌هایی در زمان‌ها و صورت‌های دیگر داشته‌ایم چیز روشنی از آن در خاطرمان نیست، بنابراین در برابر نادانی ناگزیر خود شکست می‌خوریم.
بهار توت فرنگی

حجم

۸۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۸۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان