کورش اسدی
درباره زندگی و کتابهای کورش اسدی
کورش اسدی نویسندهی پرکاری نبود، اما آثاری اندک و خواندنی دارد. برخی از داستانهای اسدی در فضا و حال و هوای جنوب ایران روایت میشود که شاید بتوان آثارش را زمرهی «ادبیات اقلیمی» حساب کرد.
شروع داستاننویسی کورش اسدی
کورش اسدی سال ۱۳۴۳ در آبادان متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی را همانجا گذراند و در سال ۵۹ به تهران آمد. اسدی از اواخر دورهی دبیرستان داستاننویسی را شروع کرد و تا آن زمان اکثر آثار داستاننویسان مطرح ایران و دنیا را خوانده بود. او یکی از همراهان جلسات هفتگی داستانخوانی و نقد داستان گلشیری بود و آشناییاش با گلشیری سبب پیدایش سبک اسدی در داستاننویسی شد.
اولین مجموعه داستان کوتاهی که از کورش اسدی چاپ شد «پوکه باز» است. اسدی این مجموعه را در فاصلهی ۲۲ تا ۲۶ سالگی نوشت و در ۳۶ سالگی منتشر کرد.
پوکه باز شامل ده داستان کوتاه است که در بعضی از داستانها وقایع جنگ بازگو میشود. فرهاد کشوری درباره اسدی میگوید: «از اولین مجموعهداستانش، پوکهباز قصد داشت داستانهایی بنویسد از آن خود و از منظر و نگاه جزیینگر و تجربهگرایش. جوری ببیند که خاص خودش باشد.»
داستان «خوابها جنوبی» نخستین داستان کوتاهش، در حلقهی داستاننویسی گلشیری نوشته شد. در بخشی از داستان عاشقانهی خوابهای جنوبی میخوانیم:
«… و کار از کار گذشته بود و رسول عاشق شده بود و مسافرها که بعد از یکی دو هفته میرفتند، رسول تا یک ماهی دمغ بود و با هیچکس حرف نمیزد و همهاش میرفت زیر پل و در زمین خالیِ جای چادرها که فقط آجر و سنگشان مانده بود، قدم میزد و از دور که نگاهش میکردی، میدیدی که میان پارهآجرها دارد دنبال چیز گمشدهای میگردد…»
باغ ملی شامل هشت داستان کوتاه است که در سال ۱۳۸۳ جایزهی گلشیری را از آن خود کرد. داستان دوم این مجموعه -باغ مهتاب- را به غلامحسین ساعدی تقدیم کرده است. ساعدی از نویسندگان موردعلاقهی اسدی بود و پژوهشی نیز در زمینهی آثارش به نام «شناختنامه غلامحسین ساعدی» تألیف کرد. اسدی، داستانهای این مجموعه را در نوعی ابهام خلق میکند و از آنجا که آثار نویسندگان آینهی تمامنمای روحیات و شخصتشان است، باغ ملی نشان از سرگشتگی و سرگردانی نویسنده دارد. «باغ ملی» را نشر نیماژ در سال ۱۳۹۵ منتشر و روانهی بازار نشر کرده است.
اولین داستان از مجموعه «باغ ملی» معروفترین اثر و شاخصترین قصههای کوتاه دههی هشتاد است. بعدها «سان شاین» در مقام داستانی مرجع برای آموزش داستاننویسان معرفی شد. درونمایهی داستان «سان شاین» عاشقانهای انتزاعی و ماورایی است.
«گفتم بگیرم؟ گفت اصل را ول کردهای چسبیدهای به عکس، عکسبرداری ممنوع. گفتم آماده! سه… دو… پشت کرد به دوربین. گفتم تو اصلاً جنست خردهشیشه دارد. گفت حالا که اینجور شد، پس خوب نگاه کن. چرخید و بوی کاج و شمیزیهی زرشکیش و چی و چی پخش شدند توی هوا. نشست و به حالت تسلیم گفت اگر راست میگویی، حالا بگیر. بهعلاوهی دوربین درست روی ابروی چپش بود. دستش تندی رفت طرف پیشانی. هِدبندش را پایین کشیده نکشیده گرفتم.»
کورش اسدی پس از نزدیک به یک دهه سکوت، مجموعهداستان «گنبد کبود» را با همان مؤلفهها و خصایص همیشگی داستانهایش منتشر کرد. داستانهای این مجموعه شاید مدرنترین آثار اسدی به حساب بیایند که نگاهی ازلی و ابدی به موقعیتهای ایجادشده دارند. این داستانها، وضعیتی از روزگار نویسنده را به نمایش میگذارند که در آن انسان در عین زندگی در دوره مدرن، بازگشتی به خوی بدوی وحشی خود دارد. از این کتاب در جایزهی ادبی داستان شیراز، جایزهی جلال و جایزهی مهرگان قدردانی شد.
آخرین کار اسدی «کوچه ابرهای گمشده» داستان سرگردانی و سرگشتگی شخصیتهاست. «کوچه ابرهای گمشده» دورهی معاصر تاریخ ایران را، که بستر حوادث معتدد است، به تصویر میکشد. از ویژگی اصلی این رمان زبان تصویری و استفاده از امکانات زبانی است. این رمان در بیشتر جایزههای داستاننویسی داخلی نامزد شد و در جایزه «داستان شیراز» و «مهرگان» به عنوان رمان برتر شناخته شد. همچنین در جوایز دیگری مانند هفت اقلیم از این رمان قدردانی شد. در سال ۹۵، مجلهی «تجربه» با رای داستاننویسان و منتقدین، «کوچه ابرهای گمشده» را «رمان سال ایران» نامید.
دو کتاب «گنبد کبود» و «کوچه ابرهای گمشده» به انگلیسی ترجمه شده است.
آموزش داستاننویسی
کورش اسدی بنا به دلایلی، مدتی از حوزهی نویسندگی دست کشید و به تربیت افراد زبده، نوشتن نقد ادبی و داوری مسابقات ادبی پرداخت. او در مجلات «کارنامه» و «زندهرود» نقدهایی نوشت و داوری جوایز ادبی «هفت اقلیم» و «چهل» و «اروند» و…. را برعهده داشت. «کلاس داستان کورش اسدی» نام کتابی از آثار شاگردان کورش اسدی به انتخاب اساتید داستاننویسی است که بهزودی منتشر میشود.
خاموشی کورش اسدی
به گفتهی همسرش، در شامگاه جمعه دوم تیرماه ۱۳۹۶ کورش اسدی در ۵۲ سالگی با گاز خودکشی کرد، اما تا مدتی علت مرگ وی به علت ملاحظات قانونی در هالهای از ابهام بود. اسدی در هنگام مرگ از خود دستنوشتههایی به جای گذاشت که در آن نوشته بود: «در خودکشی من هیچ فردی مقصر نبوده است. من خسته هستم و به لحاظ روحی نمیتوانم ادامهی زندگی بدهم…»