کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق
معرفی کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق
کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق نوشتهٔ علیرضا محمودی ایرانمهر است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی داستانی عاشقانه است که از کشاکش وصلها و دوریها و گردنههای روزگار میگذرد و عشقی زوالناپذیر و مانا را روایت میکند.
درباره کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق
کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق حاوی داستانی عاشقانه است که تفاوت ساختاری مهمی با دیگر آثار همردهٔ خود در این ژانر ادبی دارد. بسیاری از آثار ادبی عاشقانه شرح شورانگیزی از احوال عاشق و معشوق در دوران پیش از وصال هستند؛ دورانی که عاشق در کوه و دشت و صحرا جلوهٔ جمال معشوق را میبیند و هیچ اندیشهای جز خیال وصال در سر ندارد؛ آنقدر که چنانکه در ادبیات کلاسیک فارسی بهوفور مشاهده میکنیم، عاشق از خوابوخوراک میافتد و سر به بیابان و صحرا میگذارد و حاضر است کوه را جابهجا کند تا به وصل معشوق دست یابد، اما در ادبیات پارسی و بهویژه آثار شاعران سدههای دور، کمترنمونهای را به یاد میآوریم که از ماندگاری عشق پس از وصال سخن گفته باشند.
راوی داستان حاضر، مانند بسیاری از شخصیتهای آثار این ژانر ادبی به عشق در نگاه اول دچار میشود. داستان با ۷سالگی راوی در باغهای پشت راهآهن مشهد شروع میشود و در همان سالها است که او به دختری بهنام «فرشته» دل میبازد. بذر این عشق در سالهای کودکی و نوجوانی راوی کاشته میشود و نهال آن رفتهرفته قد میکشد و در بزرگسالی به درختی تناور تبدیل میشود، اما وقایع انسانی بهسادگی و روانی و روندگی رشد یک گیاه نیستند؛ گردنههای هولناک و بزنگاههای دشواری در زندگی راوی پیش میآیند که ادامهٔ داستان را رقم میزنند. گفتنیست که وقایع کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق در مکانهای مختلفی در شهر مشهد (زادگاه نویسنده) اتفاق میافتند که سبب میشوند مخاطب مشهدی یا آشنا به آن شهر، لذت دوچندان از خواندن کتاب ببرد.
خواندن کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد میکنیم.
درباره علیرضا محمودی ایرانمهر
علیرضا محمودی ایرانمهر در سال ۱۳۵۳ در مشهد به دنیا آمد. او منتقد، داستاننویس و فیلمنامهنویس ایرانی است. از مهمترین آثار محمودی ایرانمهر میتوان به فعالیت در فیلم «دلداده»، فیلم «آزادراه» و فیلم «دلخون» اشاره کرد. او کار حرفهای خود را از سینما آغاز کرد و سال ۱۳۸۷ در فیلم دلخون به کارگردانی «محمدرضا رحمانی» بهعنوان نویسنده فعالیت داشت. اگرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدی او مانند فیلم «دلداده»، بیشتر نبود، تجربهٔ خوبی برایاین نویسنده محسوب میشود. کتاب «برف زمستانی و هفت ثانیه سکوت عشق» یکی از آثار داستانی اوست.
بخشی از کتاب برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق
«کارهای پدر و مادرم خیلی زودتر از آن چیزی که تصور میکردند روبهراه شد. همهٔ اثاث خانهمان را در مشهد بار یک کامیون بزرگ کردیم و به جایی نزدیک بندرانزلی رفتیم؛ باغی بزرگ با خانهای قدیمی در میان آن، که میراث خانوادگی پدرم بود. پدر و مادر بارها آنجا آمده بودند، ولی من برای اولینبار بود که آنجا را میدیدم. بیشتر شبیه خانهای متروکه در میان جنگل بود. خانه تا ساحل دریا بیشتر از ده دقیقه پیادهرَوی فاصله نداشت. مثل همان خانهٔ قدیمیمان در مشهد شیروانی زنگزده داشت. وقتی به آن خیره میشدم احساس میکردم هر لحظه ممکن است فرشتهٔ موخامهای دواندوان از گوشهای ظاهر شود. دیوارها و پنجرههایش رنگ آبی سیر داشت که به مرور زمان تکهتکه ریخته بود. همهچیز در آنجا نیاز به تعمیرات اساسی داشت. بخش زیادی از وقت پدر و مادرم صرف مرتب کردن و تعمیر گوشهوکنار خانه و باغ میشد. درختان نارنج و انجیر و پرتقال دورتادور حیاط را مثل دیواری سبز پوشانده بودند. بعد از غروب باغ فضای وهمانگیزی پیدا میکرد. متوجه شده بودم حتی پدر و مادرم میترسند شبها به گوشهوکنار باغ سرک بکشند. اما من از قدم زدن میان درختان و علفهای بلندی که همهجا را پوشانده بودند ترسی نداشتم. بارها احساس کرده بودم کسی غیر از من آنجا حضور دارد. حتی چندبار احساس کردم سایهٔ آن دختر موخامهای را جایی نزدیک دیوارهای حصار باغ دیدهام. قلبم از عشق فرشته مالامال بود. اما همچنان از یادآوری خاطرات باغ قدیمی و دختر موخامهای که با هم کنار جوی آب بازی میکردیم دردی شیرین به سراغم میآمد؛ بغضی که مثل آبنباتی بزرگ دلت میخواهد آن را توی دهانت بگذاری و آرامآرام بمکی تا تمام مزهاش جذب وجودت شود.»
حجم
۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
نظرات کاربران
یک اثر لطیف و زیبا از حضور عشق در زندگی بدون اینکه نویسنده به ورطه مبتذل گویی بیفته. یک اثر ماندگار در حوزه ادبیات عاشقانه ایرانی
"وقتی به گذشتهی خود نگاه میکنم، برایم عجیب نیست که چرا باشکوهترین لحظههای عاشقانه را در بسیاری از فیلمها و داستانها، در ایستگاه قطار و فرودگاه یا در امتداد جادهها نشان میدهند. انگار سفر و رفتن و دوری، بخشی جداییناپذیر
عاشقانه ای لطیف و دل انگیز از عشقی زیبا، توصیفهای نویسنده درعین سادگی و ملموس بودن خواننده رابا خود در داستان غرق میکند و به همدلی وامی دارد... اثری زیبا و ماندگار از عشقی پاک در عرصه ادبیات ایران...
مورد علاقه من نبود متاسفانه