دانلود و خرید کتاب جود گمنام تامس هاردی ترجمه ابراهیم یونسی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب جود گمنام

کتاب جود گمنام

نویسنده:تامس هاردی
انتشارات:نشر نو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جود گمنام

«جود گمنام» رمانی از تامس هاردی، نویسنده و شاعر پرکار انگلیسی است. هاردی این اثر را در سال ۱۸۹۵ منتشر کرد و به نظر بسیاری از سخن‌سنجان و کارشناسان فن، اگر بهتر از رمان «تس دوربرویل» او نباشد کم از آن نیست. معلم مدرسه روستای مری گرین به کرایست مینیستر می‌رود تا درسش را ادامه بدهد، کرایست‌مینستر شهری است دانشگاهی و بهشتی و خیال‌انگیز، که از دور خیال بهترین شاگرد مدرسه، جود فاولی را به سوی خویش می‌خواند. اما چیزی که جود را از مسیر این علاقه منحرف می‌کند کشف زنان و لذت ناشی از همدمی با آنهاست، او همهٔ آرزوهایش را فدای عشق جسمانی آرابلا و نیاز روحی خود به دخترعمو سو می‌کند.این دو زن، این عشق خاکی و اثیری، جود را از مسیری که برای خود معین کرده بود دور می‌کنند و به کشمکش با جامعه وا می‌دارند... کشمکشی که جود را به خاک مذلت می‌نشاند. تامس هاردی اصولاً خود را شاعر می‌دانست و چون با انتشار تس دوربرویل و جود گمنام و فروش خوبی که این‌دو داشتند گشایشی در وضعش حاصل آمد پس از هیاهویی که متعاقب انتشار جود در محافل ادبی درگرفت از کار رمان‌نویسی دست کشید و به شعر روی آورد. در ۱۸۹۴ اشعار وسکس را منتشر کرد و با این‌که استقبال گرمی از آن نشد سی سال پس از آن را جز سرودن شعر به کار دیگری نپرداخت. او تا زمان مرگ شش دفتر دیگر منتشر کرد و هنگامی که دیده از جهان فرو بست دفتر هشتم برای چاپ آماده بود.
Hamidy
۱۴۰۰/۰۳/۰۵

طبیعت بشری شریف است و آزار دیده نه فاسد و دچار تباهی ... انسان های با اخلاص ناکام خواهند ماند ... جود گمنام داستانی است کلاسیک اما عجیب خواندنی و پر از اندیشه... جود یکی از شریف ترین شخصیت های داستانی است

- بیشتر
Lumiere
۱۳۹۸/۰۵/۲۹

عالیه ازبهترین رمانهایی که خوندم.

م.
۱۴۰۳/۱۰/۲۱

بسیار عالی ولی تلخ بود. جود به واقع گمنام بود. یکی از بهترین رمان های تامس هاردی. داستان جدال انسان با سرنوشت، طبیعت، و باورهای عرفی و دینی. ترجمه هم عالی بود.

عرفان
۱۴۰۳/۰۹/۲۰

رمان خوبیه اما ترجمه فاجعه ست و پر از سانسور.

مرضیه
۱۴۰۳/۰۸/۲۱

در حدی که از یه رمان عالی انتطار می‌رفت نبود مداخله‌ی بیش از حد راوی رو دوست نداشتم

27059
۱۴۰۲/۰۳/۰۷

۱. ترجمه متناسب با فضای داستان و حس و حال شخصیت ها نیست. جاهایی که شخصیت ها صحبت عاشقانه میکنن طوری ترجمه شده انگار مکاتبه‌ی اداریه. ۲. با اینکه داستان فراز و فرود زیادی داره(از عشق تا افسردگی)، سانسور باعث شده

- بیشتر
کاربر ۵۹۱۴۵۶
۱۴۰۱/۰۷/۰۲

ترجمه واقعا افتضاح است و از جذابیت داستان کاسته است

Avant-garde
۱۳۹۹/۱۱/۲۳

چه ترجمه‌ی داغونی😑🤐

جان استوارت میل می‌گوید زن یا مردی که اجازه می‌دهد جهان، یا آن بخش از جهان که او بدان تعلق دارد، نقشه زندگی‌اش را برایش انتخاب کند، به استعداد دیگری جز استعداد تقلید بوزینه نیازی ندارد."
Hamidy
اگر وضع درست و مناسبی داشتم لحظه‌ای به این فکر نمی‌کردم که بچه چه کسی ممکن است باشد؛ می‌آوردم و بزرگش می‌کردم. این مسأله حقیر اصالت ــ اصلاً چه هست؟ وقتی به آن فکر می‌کنی می‌بینی چه فرق می‌کند که این بچه از خون تو باشد یا نباشد؟ همه بچه‌های عصر ما، جمعا مال ما مردم بزرگسال هستند و حق دارند که از توجه و مراقبت ما بهره‌مند باشند. توجه بیش از حد والدین به بچه‌های خود و نفرتشان از بچه‌های دیگران هم مانند احساس طبقاتی و وطن‌پرستی و خودپرستی و توجه به منافع شخصی و سایر فضایل، در اساس احساس انحصاری پست و حقیری است.”
م.
ما هردو در عالم بیهوشی دوباره ازدواج کردیم. مرا مست کردند. تو هم همینطور بودی. من مست جین بودم، تو مست دین. هر یک از این مستیها عقل را زائل می‌کند... بیا این اشتباهمان را از خودمان بتکانیم
م.
بی‌گمان نقشه‌اش باید این باشد که در هر شرایطی، خوب یا بد، به پیش برود و با وجود زشتیهایی که در این جهان می‌بیند از تسلیم شدن به غم و ناراحتی پرهیز کند
شراره
تشریفات عقد را در کتاب مناسک خوانده‌ام، و به‌نظرم چیز خفت‌آوری است که اصولاً لزومی داشته باشد کسی آدم را به دیگری بدهد. بنا بر آنچه در این کتاب نوشته‌اند داماد به میل و رضای خود مرا اختیار می‌کند، اما من او را اختیار نمی‌کنم، کسی مرا به او می‌دهد، مثل یک ماچه خر یا ماده بز، یا هر حیوان خانگی دیگری. ای اهل کلیسا خدا عمرتان بدهد با این نظر والایی که نسبت به زنان دارید!
م.
" این خنده‌ها همه ناشی از سوءتفاهم است. اگر درست نگاه کنیم چیز خنده‌داری در این دنیا نیست.”
م.
از اینکه می‌دید آدم که بزرگتر می‌شود، خود را در مرکز زمان خویش می‌یابد ــ بر خلاف آنوقتهایی که کوچک است و در نقطه‌ای در حاشیه آن جای دارد ــ احساس ناخوشایندی به او دست می‌داد، و پشتش به راستی می‌لرزید.
م.
اما این احساس چیزی گذرا بود و چندی که گذشت آرابلا در روحش اظهار وجود کرد. چنان راه می‌رفت که گویی احساس می‌کند با جود دیروزی فرق دارد.
طلا در مس
این جوانان هنگامی که از او می‌گذشتند حتی او را نمی‌دیدند، یا سخنانش را نمی‌شنیدند. از او طوری می‌گذشتند که انگار از کنار جام پنجره‌ای می‌گذرند و از پشت شیشه اشیاءِ آشنا را می‌بینند. آنها در نظر او هر چه بودند، او در نظر آنها و برای آنها وجود نداشت.
طلا در مس
کم‌کم می‌دید که حیات شهر همچون کتابی است درباره بشریت؛ چیزی بسیار تپنده‌تر و متنوع‌تر و مجمل‌تر از حیات روحانی.
طلا در مس

حجم

۱۶٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۳۲ صفحه

حجم

۱۶٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۳۲ صفحه

قیمت:
۲۸۰,۰۰۰
۱۹۶,۰۰۰
۳۰%
تومان