کتاب بازگشت بومی
معرفی کتاب بازگشت بومی
کتاب بازگشت بومی نوشتهٔ تامس هاردی و ترجمهٔ ابراهیم یونسی است. نشر نو این رمان کلاسیک از ادبیات انگلستان منتشر شده است. این اثر از مجموعهٔ «کتابخانهٔ ادبیات داستانی کلاسیک» است. نقدی از ویرجینیا وولف نیز در این اثر وجود دارد.
درباره کتاب بازگشت بومی
وقایع کتاب بازگشت بومی بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰ اتفاق افتاده است؛ زمانی که بندری قدیمی به اسم «بادماث» هنوز شکوه قرن هجدهمی خود را داشته است. «یوستاشیا» شخصیت اصلی این رمان، زنی زیبا است که در آرزوی عشقی پرشور روزگار میگذراند. او معتقد است که رهاییاش از سرزمین افسردهای که پس از مرگ والدینش در آن اسیر شده، فقط به دست «وایلدایو» ممکن است. این کتاب سرگذشت تراژیک یک عشق عجیب است.
خواندن کتاب بازگشت بومی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی انگلیس و علاقهمندان به رمانهای کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
درباره تامس هاردی
تامس هاردی متولد ۲ ژوئن ۱۸۴۰ است و در ۱۱ ژانویه ۱۹۲۸ از دنیا رفته است. او رماننویس و شاعر جنبش طبیعتگرایی (ناتورالیسم) انگلستان بود. آثار او معمولاً در جنبش طبیعتگرایی طبقهبندی میشوند، اما در چندین شعر او رگههایی از ادبیات عصر روشنگری و رمانتیسیسم دیده میشود. هاردی ابتدا معماری را انتخاب کرد، اما بعد، در دههٔ پنجم زندگی، به نوشتن و سرودن شعر روی آورد. از او دهها رمان و شعر باقی مانده است و امروزه از او بهعنوان یکی از شاعران و نویسندگان مطرح قرن بیستم یاد میشود.
طبیعتگرایان پیرو داروین بودند و انسان را موجودی مجبور و اسیر وراثت میدانستند. ویژگی اصلی نوشتههای هاردی هم توصیفات شاعرانه و جبرگرایانهٔ او است و شخصیتهای داستانهایش در برابر احساسات تند و شرایط اطراف خود به مبارزه میپردازند. آثار هاردی موردتوجه و تحسین نویسندگان نسل بعد از او مانند ویرجینیا وولف و دی. اچ. لارنس قرار گرفت.
از آثار او میتوان به کتابهای «بانو و مرد فقیر»، «بازگشت بومی»، «یک جفت چشم آبی»، «جود گمنام»، «تس از خانواده دوربرویل» و «گروه بانوان شرافتمند» اشاره کرد.
بخشی از کتاب بازگشت بومی
«این مرد پاریسی اکنون با این تجهیزات چرمی و چشمپوشی که ناگزیر از بستن آن بود چنان قیافهای یافته بود که اگر نزدیکترین دوستانش از کنارش میگذشتند او را بجا نمیآوردند. لکه تیرهای بود در میان گسترهای از خاربن زیتونیرنگ ــ و بیش از این نبود. اگرچه مواقعی که مشغول نبود فکر وضعی که برای یوستاشیا فراهم کرده و بیگانگیی که با مادرش در میان آمده بود ناراحتش میداشت، اما مواقعی که مشغول بود شاد و آرام بود.
زندگی روزانهاش نوعی زندگی میکروسکپی عجیب بود: زیرا تمام هستیاش محدود به محیطی بود که بیش از چند قدم، آنسوتر نمیرفت: آشنایان و مونسانش خزندگان و پرندگان بودند و مینمود که آنها نیز وی را از زمره خود بشمار میآورند. زنبوران با لحن و حالتی دوستانه بر گرد گوشش وز وز میکردند و گروه گروه بر گلهای خاربنهای پیرامونش اجتماع میکردند، چندانکه شاخه را به خاک میکشیدند. پروانههای عجیب کهرباییرنگ، که بومی اگدن بودند و در جاهای دیگر دیده نمیشدند، بر گرد دهانش پرپر میزدند و بر پشت خمیدهاش مینشستند و با برق نوک داسغالهاش هنگامی که آن را بالا و پایین میبرد بازی میکردند. انبوهی از ملخهای زمردین بر پاهایش میجهیدند و مانند بندبازانِ تازهکار با سر یا بر پشت و پهلو به زمین میآمدند یا در زیر ساقههای سرخس با ملخهای دیگری که رنگ عادی داشتند با سر و صدای زیاد میلاسیدند و عشق میباختند. مگسهای درشتی که از قفسه خوراکی و پرده سیمی خبری نداشتند و در توحش میزیستند بی اینکه بدانند که با انسانی سر و کار دارند در پیرامونش وز وز میکردند؛ در داخل و خارج گودالهای سرخسگرفته مارها در تنپوشهای درخشان خود میخزیدند، زیرا موسمِ پس از پوستاندازی بود و پوستشان در منتهای درخشندگی. بچهخرگوشها از لانههای خود بیرون میآمدند و بر پشتهها آفتاب میگرفتند؛ پرتو خورشید از پوست لطیف گوشهای ظریفشان میگذشت و حتی پشت گوششان را نشان میداد، آنقدر که رگههای آن دیده میشد. هیچیک از این جانداران از او واهمهای نداشتند.
یکنواختی کار به او آرامش میبخشید، و در نفس خود لذتی بود. این محدودیت اجباری، توجیهی برای این کار ساده به دست این مرد فرازجو داده بود که وجدانش هرگز نمیپذیرفت مادام که قوایش برجاست وقت را بهبطالت بگذراند. به این جهت گاه پیش خود زمزمه میکرد یا مواقعی که ناچار میشد برای یافتن شاخههایی برای بستن هیزم با هامفری جستوجو کند با نقل قصههایی از احوال پاریس وی را سرگرم میداشت ــ و بدینسان وقت را میگذراند.»
حجم
۴۹۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۴۹۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه