کتاب خلاصه رمان تس، زنی پاکدامن

کتاب خلاصه رمان تس، زنی پاکدامن نوشتهٔ توماس هاردی و ترجمهٔ سمانه عطاست و انتشارات نوژین آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب خلاصه رمان تس، زنی پاکدامن

چکیدهٔ پنجاه رمان کلاسیک، کتابی برای معرفی رمان‌های برگزیده است، از «دل تاریکی» اثر کنراد گرفته تا «آنا کارنینا» اثر لئو تولستوی.

چکیده رمان‌ها معمولاً در کتابخانه‌ها به‌صورت مجموعه‌های چند جلدی در دسترس هستند؛ در دنیای مجازی نیز نسخه‌های گیج‌کننده‌ای از چکیده رمان‌ها وجود دارد. افزون بر این، در دانشگاه‌ها و دیگر مؤسسه‌ها مقالاتی به قلم کارشناسان دربارهٔ نقد و بررسی رمان‌ها در قالب راهنمای آموزشی نوشته می‌شود.

این کتاب کاملاً متفاوت است. خواننده در اینجا، با ارائه‌ای منظم از چکیده رمان‌های برگزیده روبه‌رو می‌شود. این چکیده‌ها به‌صورت جامع و با نگارشی متناسب برای همهٔ خوانندگان نوشته شده‌اند؛ تعداد واژگانِ چکیده‌ها از ۱۱۴۰ واژه برای رمان عمارت‌های سبز تا ۷۰۰۰ واژه برای جنگ و صلح متغیر است.

کتاب خلاصه رمان تس، زنی پاکدامن از این قرار است: اواخر ماه مِی، جک دوربی فیلد، دوره‌گرد و دائم‌الخمر دهکدهٔ مارلوت، توسط یک شخص محلی مطلع می‌شود که وی از نوادگان خانوادهٔ قدیمی و شوالیه‌ای دِبِرویل است. او به محض رسیدن به خانه، خبر را به همسرش می رساند که «ما به‌عنوان بزرگ‌ترین نجیب‌زاده در کل کشور شناخته شده‌ایم.» در همین حال از ذهن همسرش می‌گذرد که بانوی ثروتمندی بنام استوک دِبِرویل در همسایگی شهر ترانتریج زندگی می‌کند و تمام فکرش درگیر پول وثروت می‌شود.

صبح روز بعد، جک می‌بایست زنبورهای عسل را به برخی از خرده‌فروشان شهر دیگری تحویل دهد. اما آن‌قدر کسل است که قادر به جدایی از تختخوابش نیست و سرانجام دخترش تس به همراهی برادرش آبراهام داوطلب می‌شوند که کارش را انجام دهند. ولی در راه با کالسکهٔ دیگری برخورد می‌کنند و اسبشان کشته می‌شود. تس با شرمندگی، خودش را مقصر می‌داند و با خودش عهد می‌بندد تا کار کرده و جبران خسارت وارد شده را کند.

ولی مادرش ایده‌ای دیگر دارد، که تس به ملاقات خانم استوک دِبِرویل ثروتمند برود و خویشاوندیشان را بازگو کند و کمک بخواهد. تس با بی‌میلی موافقت می‌کند. تا اینکه... .

خواندن کتاب خلاصه رمان تس، زنی پاکدامن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران خلاصه رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خلاصه رمان تس، زنی پاکدامن

«تس وارد ملک خانم استوک دِبِرویل می‌شود و با پسرش، الک، ملاقات می‌کند. الک از همان نخست رفتاری صمیمی با تس دارد، طوری که تس را شگفت‌زده می‌کند. سرانجام، تس پذیرفته می‌شود تا از پرندگان خانم استوک مراقبت کند و برای چهار ماه آنجا بماند. در تمام این مدت، او مجبور می‌شود به عیاشی و هرزگی الک تن دهد و عفت و پاک‌دامنیش از دست رفته و باردار می‌شود. در اواخر اُکتبر، چهار ماه بعد از ورودش به ترانتریج، تحت‌فشار سنگین گناه به خانه باز می‌گردد. در اوج ناامیدی زندگی می‌کند و مجبور است برای حفظ آبرو، فقط شبها بیرون برود تا کسی او را نشناسد و دوری جستن از مردم سرزنش‌گر تنها راه چاره است.

در ماه ژوئیه، زمانی که فرزندش را به دنیا می‌آورد، مردم دیگر بجای سرزنش کردن، به او ترحم می‌کنند. تا پایان ماه در مزارع گوناگون برای برداشت محصول کمک می‌کند.

سرانجام یک شب وقتی به خانه می‌رسد متوجه بیماری ناگهانی فرزندش می‌شود. مرگ فرزند را می‌پذیرد و در بدبختی کامل فرو می‌رود. نوزادش هیچ‌گاه تعمید نیافته بود پس مستأصل خواهران و برادران جوانش را دور خود جمع می‌کند و نام فرزندش را اندوه می‌گذارد و غسل‌تعمیدش می‌دهد. رئیس محلی از انجام تدفین مسیحی امتناع می‌ورزد، پس کودک را در گوشه‌ای از قبرستان دفن می‌کند و خودش یک صلیب کوچک می‌سازد و آن را در رأس قبر می‌گذارد.

دو سه سال بعد، شانسش می‌زند و یک آگهی دریافت می‌کند مبنی بر اینکه به یک خانم شیردوش حرفه‌ای در یک خانهٔ لبنیاتی در تالبوتیز (یک مزرعه) موردنیاز است. تس در مدتی کوتاه، به یک کارمند با ارزش تبدیل شده و همراه با شیر دوشان همکارش، به‌خصوص آقای آنجل‌کلر مشهور می‌شود. آنجل‌کلر، پسر یک کشیش است که نگاه پدر و دو برادر روحانی دیگر را در مورد دین رد کرده و از پیروی کردن آنها امتناع می‌کند. آنجل برای کار کشاورزی در آنجا آموزش می‌بیند. او و تس عاشق همدیگر می‌شوند.»