کتاب قلمرو رویایی سپید
معرفی کتاب قلمرو رویایی سپید
کتاب قلمرو رویایی سپید نوشتهٔ یاسوناری کاواباتا و ترجمهٔ مجتبی اشرفی است. گروه انتشاراتی ققنوس این رمان معاصر ژاپنی را منتشر کرده است.
درباره کتاب قلمرو رویایی سپید
کتاب قلمرو رویایی سپید برابر با یک رمان معاصر و ژاپنی است که بهعنوان شاهکار یاسوناری کاواباتا شناخته میشود؛ داستان قدرتمند عشقی تلفشده در میان زیباییهای متروک غرب ژاپن. در یک چشمهٔ آب داغ در کوهی متروک که برف سطح آن را پوشانده، یعنی همان قلمرو رؤیایی سپید، «شیمامورا»ی ثروتمند با «کوماکو»، یک گیشای دونپایه ملاقات میکند. شیمامورا با وجود اینکه میداند اشتیاق آنها دوام ندارد و این امر میتواند تنها یک نتیجه داشته باشد، خودش را بدون پشیمانی به کوماکو میسپارد. کاواباتا در ادامهٔ روند این عاشقانهٔ محکوم، داستانی درخشان را خلق کرده است؛ رمانی خیرهکننده و سرشار از دلالتهای معنایی و تعالی در غم و اندوه. «قلمرو رؤیایی سپید» مملو از تصاویر زیبا، شاعرانه و ناب است که با سبک خاص نویسنده به تصویر کشیده شده است؛ سبکی که گفته شده ما را یاد هایکو میاندازد، اما هایکویی بهسبک خودِ یاسوناری کاواباتا. فضای اثر مبهم است و بهخوبی رابطهٔ محکوم به نابودی این دو عاشق را تصویر میکند.
خواندن کتاب قلمرو رویایی سپید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره یاسوناری کاواباتا
یاسوناری کاواباتا در آخرین سال قرن ۱۹ میلادی به دنیا آمد. او یکی از مهمترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است؛ همچنین یکی از مدرنترین نویسندگان ژاپنی است که در سال ۱۹۶۸ جایزۀ نوبل ادبیات را به دست آورد. کاواباتا رمان «کیوتو» یا «پایتخت قدیم»ِ خود را اثر استثنائی خود خوانده است. این اثر، درونمایههای آشنایی دارد؛ بازشناسی فاصلۀ بین جنسیتها و اضطرابهای آن، اشتیاق برای ایدههای بکر، پیوندِ طبیعت و انسان، صحنه و شخصیتها. بیشترِ ژاپنیها کاواباتا را نویسندهای مدرن میدانند که آثارش بیشتر شامل سنتهای ژاپن است. شاید بتوان این نویسنده را ژاپنیترین نویسنده در میان نویسندههای مدرن ژاپن دانست. بسیاری از تکنیکها و تصاویر او آنقدر آوانگارد بودهاند که حتی به خوانندههای ژاپنی دوران خودش هم شوک وارد میکردند. کاواباتا پس از شکست ژاپن در جنگ اعلام کرد که دیگر چیزی نخواهد نوشت و باقیماندهٔ عمرش را به مرثیهسرایی خواهد پرداخت. رمان «کیوتو (پایتخت قدیم)» بیانگر تأسف او از انحطاط کیوتویِ قدیم است و از شدت سوگ، نوایی غمگین دارد. برخی از شاهکارهای دیگر این نویسنده ژاپنی عبارتند از «قلمرو رؤیایی سپید»، «آوای کوهستان»، «خانهٔ خوبرویان خفته» و «هزار درنا». یاسوناری کاواباتا در ۱۹۷۲ درگذشت.
بخشی از کتاب قلمرو رویایی سپید
«وقتی شیمامورا توکیو را ترک میکرد، زنش یادآوری کرده بود که فصل تخمریزی بیدهاست، و نباید لباسهایش را در هوای آزاد آویزان کند. در واقع مهمانخانه پر از بید بود. پنج یا شش بید ذرتیرنگ بزرگ به فانوسهای زینتی آویخته از لبه بامها چسبیده بودند و، در اتاق کوچک رختکن، بیدی که بدنش از بالهایش خیلی بزرگتر بود به دیوار چسبیده بود.
توریهای تابستانی هنوز روی پنجرهها نصب بودند. بیدِ دیگری به گونهای بیحرکت به یکی از توریها چسبیده بود که انگار با چسب آن را به توری چسباندهاند. شاخکهایش همچون پشم نرم برجسته بودند و رنگ پوست تنه درخت سدر را داشتند و بالهایش، که به بلندی انگشت زنها بودند، سبزی رنگپریده و تقریباً شفافی داشتند. رشتهکوههای اطراف دیگر سرخی پاییز را به خود گرفته بودند و زیر نور آفتاب غروب میدرخشیدند. آن لکه سبز رنگپریده روی توری برای او غرابتی را داشت که رنگ مرگ را تداعی میکرد. بالهای جلوی و پُشتی روی هم افتاده بودند و رنگ سبز مردهاش را کمی تیرهتر میکردند، و بالها همچون ورقههای نازک کاغذ در باد پاییزی میلرزیدند.
شیمامورا، با هدف آنکه بفهمد بید زنده است یا نه، کنار پنجره رفت و انگشتش را از داخل روی توری کشید. بید هیچ حرکتی نکرد. با مشت ضربهای به آن زد، اما حشره همچون برگ خشکیدهای که از درخت به پایین بیفتد فروافتاد، و سبک و چرخزنان روی زمین نشست.
در جلوِ باغ سدرِ رو به روی مهمانخانه، سنجاقکها در دستههایی بیشمار، همچون هزاران قاصدک در باد، در هر سویی در حال پرواز بودند.
به نظر میرسید رودخانه از نوک شاخههای درختان سدر جاری میشود.
فکر کرد هیچگاه از تماشای گلهای پاییزی، که همچون پردهای نقرهای بر دامنه کوهستان کشیده شده بودند، خسته نمیشود.
وقتی از حمام بیرون آمد، زن روس ِ سپیدپوستی، دستفروشی دورهگرد، در راهرو نشسته بود. پس آنها را حتی در این کوهها هم میشود پیدا کرد! جلوتر رفت تا دقیقتر او را ببیند.
به نظر چهلساله میآمد. صورتش چروکیده و کثیف بود، اما پوستش، آنجایی که گلو و پایینتر از آن دیده میشد، سپید خالص بود و درخشان.
شیمامورا پرسید: «مال کجایی؟»
«مال کجام؟ مال کجام؟» به نظر میرسید که زن برای جواب دادن دچار مشکل شده است. شروع به جمع کردن اجناس و وسایلش کرد، بیشترش لوازم آرایش و زیورآلات خیلی معمولی ژاپنی بود.
دامنش، که همچون ملافه کثیفی به دورش پیچیده بود، به طور کامل رنگ و روی غربیاش را از دست داده بود و، به جایش، رنگ و بویی ژاپنی به خودش گرفته بود. اجناس و وسایلش را به شیوه ژاپنی در دستمال بزرگی پیچیده و روی کولش گذاشته بود. با همه اینها هنوز هم کفشهای خارجی به پایش بود.»
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه