کتاب اینک خزان
معرفی کتاب اینک خزان
اویگن روگه، متولد ۱۹۵۴، نویسنده و نمایشنامهنویس و مترجم نمایشنامههای چخوف و فرزند یکی از مورخان سرشناس آلمان است. آگاهی او از ظرفیتهای زبان آلمانی در عرضهٔ روایتی شفاف و آمیخته با طنزی گزنده و عمیق و احاطهاش به تاریخ و تجربهٔ زندگی در آلمان شرقی از اینک خزان رمانی منحصر به فرد ساخته است.
ویلهلم و شارلوت باهم ازدواج میکنند و شارلوت از ازدواج سابقش دو پسر به نامهای ورنر و کورت دارد. کورت ازدواج میکند و یک پسر به اسم الکساندر حاصل ازدواج او است. ماجرا از سال ۲۰۰۱ از خانواده کورت آغاز میشود. کورت به سالهای پیری رسیده، دچار زوال عقلی است. الکساندر هم حالی خوشتر از پدر ندارد. او که به سرطان بدخیمی مبتلا است، پدرش را رها میکند و به مکزیک میرود کشوری که پدربزرگ و مادربزرگ او به دلیل فعالیتهای سیاسی در آلمان شرقی در دهه ۱۹۴۰ دوران تبعیدشان را در آن گذرانده بودند. داستان زندگی سه نسل این خانواده را روایت میکند، شارلوت و ویلهلم، کورت و ایرنا و الکساندر. از بازگشتن پدربزرگ و مادر بزرگ به آلمان شرقی برای کمک به شکلگیری حکومت سوسیالیسیتی گرفته تا ده سال اسارت پدر به خاطر انتقادش از رژیم شوروی و تلاش الکساندر برای فراموش کردن همه اتفاقات و کشمکشهای سیاسی خانوادهاش.
روگه در «اینک خزان» با هنرمندی تمام به در هم تنیدگی تراژیک سیاست، عشق و خانواده زیر حاکمیت رژیم آلمان شرقی میپردازد.
اینک خزان علاوه بر جایزهٔ آلفرد دوبلین در سال ۲۰۰۹، جایزهٔ اسپکته را در سال ۲۰۱۱ و جایزهٔ کتاب سال آلمان را در همان سال از آن خود کرده است.
اقتباسی سینمایی از این رمان نیز در سال ۲۰۱۷ بر پردهٔ سینماها رفته است. این رمان تا کنون به سی و سه زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
حجم
۵۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۵۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
نظرات کاربران
هر آنچه از یک رمان عالی و درجه یک انتظار دارید؛ در این کتاب خواهید یافت. روایتی جاندار ، عمیق و خواندنی با ترجمهای روان و درخشان از زندگی سه نسل. شاهکاری که نام روگه را در کنار توماس مان،
این کتاب به زندگی چهار نسل از خانوادهای آلمانی پرداخته. به مسائل سیاسی آلمان از زمان جنگ جهانی تا سال دوهزارویک. کتاب نثر جالبی داره و فکتهای تاریخی و سیاسی خوب. اما خط داستانی بسیار باریک و کتاب مر از
چقدر خوب بود این کتاب. چه ترجمه خوبی. چه پایان شگفتانگیزی.