دانلود و خرید کتاب کشتی شکسته رابیندرانات تاگور ترجمه عبدالمحمد آیتی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کشتی شکسته اثر رابیندرانات تاگور

کتاب کشتی شکسته

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کشتی شکسته

«کشتی شکسته» نام داستان بلندی از رابیندرانات تاگور (۱۹۴۱-۱۸۶۸)، شاعر، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس هندی با ترجمه عبدالمحمد آیتی است. همه انتظار دارند رامش، که برای درس‌خواندن در رشته حقوق در کلکته به‌سرمی‌برد پس از دادن آخرین امتحانش به خانه بازگردد اما خودش چندان علاقه‌ای به این کار ندارد و برای بازگشت بهانه‌تراشی می‌کند؛ چراکه دل در گروه همنالینی، خواهر هم‌کلاسی‌ و همسایه‌اش، جوجندرا دارد که سال اول ادبیات است. او به هر بهانه‌ای مانند نوشیدن چای عصرانه یا سرزدن به خانواده دوستش، به خانه آنها می‌رود و گاهی هم که همنالینی به بام خانه برای کاری می رود، رامش تماشایش می‌کند؛ اما او خبر ندارد که پدر دختر، برای همسری فرزندش، یکی از دوستان جوان خود را که در انگلستان تحصیل می‌کند در نظر گرفته‌است. بخشی از کتاب: وقتی رامش به‌شهر خود رسید معلوم شد برای او دختری نامزد کرده و تاریخ عروسی را هم تعیین نموده‌اند... براجاموهان در ایام جوانی‌اش دچار فقر و فلاکت شده بود بعدها یکی از دوستان دوران کودکی‌اش به‌نام «ایشان» که وکیل عدلیه شده بود او را کمک کرد تا آن‌جا که ثروت هنگفتی به‌دست آورد. براجاموهان همیشه خود را مدیون رفیق باوفایش می‌دانست. وقتی «ایشان» جهان را بدرود گفت معلوم شد که جز مقدار گزافی قرض چیزی دیگر برای زن و تنها دخترش نگذاشته است. براجاموهان برای آن‌که به‌بازماندگان دوست مرحومش کمکی کرده باشد دخترش را نامزد پسر خود رامش کرده بود. وقتی بعضی از دوستان رامش از راه دلسوزی به‌براحاموهان گوشزد می‌کردند که دختر از زیبایی بی‌بهره است، جواب می‌داد: «به‌این حرف‌ها اعتقادی ندارم شما می‌توانید درباره زیبایی یک گل یا یک پروانه اظهار عقیده کنید ولی خوبی و بدی زن‌ها مقیاس دیگری دارد. رامش باید خیلی خوشحال باشد. زن او بسیار عفیف و صالح است درست مثل مادر خودش...» وقتی رامش اوصاف زن آینده خود را شنید قلبش از اندوه لبریز شد به‌دنبال وسیله‌ای می‌گشت تا از زیر بار این ازدواج شانه خالی کند ولی هرچه بیشتر گشت کمتر یافت. عاقبت کوشید خود را حاضر کند و به‌پدر بگوید که واقعا نمی‌تواند با این دختر ازدواج کند، زیرا با دختر دیگری قول و قرار گذاشته است...

نظرات کاربران

Dexter
۱۳۹۸/۱۰/۲۴

داستان خیلی جذابیه، برخلاف داستان های غربی که اتفاقات در اونها کم هستند و نویسنده هی کش می ده قضیه رو ، ولی این کتاب از این نویسنده ی مشهور هندی کاملا مثل فیلم می مونه و پر از اتفاقات

- بیشتر
کاربر ۷۰۵۲۳۲
۱۴۰۰/۰۶/۰۸

نویسنده ی این کتاب جایزه ی نوبل گرفته و همین مسئله باعث شد که من ترغیب بشم به خوندن کتاب .نظرم در مورد این رمان اینه که بسیار سطحیه و کسی که چندتایی فیلم هندی دیده باشه میتونه وقایع رو

- بیشتر
لیزا
۱۳۹۹/۱۰/۲۰

چطور قیمت چاپی 14000 تومنه اینجا 15000 تومنه؟! :/

هما
۱۳۹۷/۰۱/۰۴

قشنگ بود؛انگار داشتی فیلم میدیدی.ولی بیچاره رامش دلم براش سوخت.

s
۱۴۰۰/۰۱/۰۵

برای یک بار خوندن بد نبود.

کاربر 8575749
۱۴۰۳/۰۳/۲۵

ترجمه خیییییلی ضعیف بود ، و در کل محتوای داستان هم دوست نداشتم ، فقط جذب اسم نویسنده شدم و کتاب رو خوندم وگرنه محتوا و خصوصا ترجمه جالب نبود اصلا

کاربر 2239339
۱۴۰۳/۰۱/۳۰

این داستان از زبان سوم شخص گفته شده و هر بارداستان و احساسات یکی ازشخصیت ها بیان میشه . شخصیت های نسبتا زیادی در این داستان وجود داره.امید،غم، ناامیدی ،عشق و وفاری را میشه در این داستان دید. نویسنده این

- بیشتر
نور
۱۴۰۳/۰۱/۲۸

آخی خیلی قشنگ بود ...خوش گذشت

Parimah Nadiri
۱۴۰۳/۰۱/۲۵

کتاب برای من زیاد جذاب نبود . بیشتر راجع به هند آگاهی می گرفتی . اگر کسی هستی که به فیلم های هندی علاقه داری ممکن است از این کتاب خوشت بیاید اما برای منی که به فیلم هندی علاقه

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۱)
واقعآ چیزهای حقیقی خیلی کم هستند
دختری که شعر میفهمه
من معتقدم همان‌طور که یک شمشیر نمی‌تواند بدون غلاف باشد. یک انسان هم نمی‌تواند دور از اجتماع خود باشد.
دختری که شعر میفهمه
شما می‌توانید درباره زیبایی یک گل یا یک پروانه اظهار عقیده کنید ولی خوبی و بدی زن‌ها مقیاس دیگری دارد
دختری که شعر میفهمه
زندگی کمالا در خانه نابینکالی مثل زندگی یک ماهی بود که در برکه‌ای کم آب و گل‌آلود محبوس شده باشد
دختری که شعر میفهمه
برای آن‌که کمالا را خوب‌تر معرفی کنم، لغتی ندارم. در واقع چطور می‌شود آن‌همه لطف و صفا و تابندگی روح را در دو سه جمله خلاصه کرد!»
دختری که شعر میفهمه
راستی جز تقدیر که عاری از هرگونه شفقتی است چه کسی می‌توانست این گره را در کار من بیندازد. زندگی واقعی صحنه کارهای عجیبی است که هیچ نویسنده‌ای جرأت ندارد آن‌ها را در مقابل افکار عمومی قرار دهد!»
دختری که شعر میفهمه
سزاوار نبود عشق همنالینی را از سر به‌در کند تنها در پرتو این عشق می‌توانست زنده بماند.
دختری که شعر میفهمه
آنچه برای من موجب تعجب است این است که این مردم مگر چقدر فرصت دارند که حتی مدتی از وقت خود را صرف دخالت در امور شخصی دیگران بنمایند.
دختری که شعر میفهمه
تو برعرش خاطرات من نشسته‌ای!
دختری که شعر میفهمه
دلم می‌خواهد از تو بپرسم چقدر مرا دوست می‌داری؟ آیا توانسته‌ام ذره‌ای از محبت تورا کسب کنم یا نه؟ ولی هرگز جرأت نکرده‌ام، زیرا عشق پرسش‌پذیر نیست و من تردید ندارم که روزی جواب مرا بدون هیچ سخنی خواهی داد.
دختری که شعر میفهمه
وقتی می‌گویم جز به تو فکر نمی‌کنم حرف مرا بپذیر، زیرا جز تو کس دیگری در کانون دل من وجود ندارد.
دختری که شعر میفهمه
حتی پیش از آن‌که به‌سعادت خودش فکر کند به‌محبت کمالا فکر کرده بود. قضا و قدر تنها جسم آن‌ها را به‌هم مربوط نساخته بود بلکه یک رابطه محکم معنوی میان قلب آنان برقرار کرده بود.
دختری که شعر میفهمه
رابطه زناشویی ما را هیچ قانون و جنبه رسمی تأیید نکرده، ولی این امر نباید مانع رابطه قلبی ما گردد...
دختری که شعر میفهمه
اگر عقل با او بگوید که سیاه سیاه است و عشق مدعی شود که سیاه سفید است زن جانب عشق را می‌گیرد و عقل مسکین را مردود می‌داند.
دختری که شعر میفهمه
رابطه بین رامش و همنالینی در معرض مداخله گروهی عاری از عشق و شفقت قرار گرفته بود.
دختری که شعر میفهمه
برای هر پدری لازم است مردی را که باید تا آخر عمر با دخترش زندگی کند خوب بشناسد. به‌نظر من نباید چشم بسته تسلیم شد حتی اگر فرشته آسمانی هم باشد
دختری که شعر میفهمه
می‌گویند وقتی تیر از کمان پرید برنمی‌گردد.
دختری که شعر میفهمه
راستی که عشق را آنچنان قدرتی هست که از خطا و اشتباه حتی ناتوانی هم تمتع و لذت بسازد... همان طور که مادر وقتی به کودکش راه رفتن می‌آموزد از لغزش‌ها خشمگین نمی‌گردد، بلکه هرخطای کودک در دل او شوق تازه‌ای برمی‌انگیزد.
دختری که شعر میفهمه
این روزها چقدر به‌گلدوزی علاقه نشان می‌دهی... این کار را برای زن‌هایی بگذار که چیزی بهتر از آن بلد نیستند
دختری که شعر میفهمه
ملاقات با همنالینی میز کوچک و کهنه چای آنادابابو را با آن رومیزی مستعمل و آغشته به‌چای در نظر رامش از ساحل یک دریاچه زیبا که برروی آن گل‌های زیبای لوتس پراکنده شده باشد دل‌انگیزتر ساخته بود
دختری که شعر میفهمه

حجم

۲۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان