رابیندرانات تاگور | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

رابیندرانات تاگور

زندگینامه و معرفی کتاب‌های رابیندرانات تاگور

رابیندرانات تاگور (Rabindranath Tagore) شاعر، فیلسوف، موسیقیدان و هنرمند برجسته‌ی هندی، شخصیتی است که بر ادبیات و فرهنگ هند و جهان تأثیر شگرفی گذاشته است. او نه‌تنها اولین آسیایی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شناخته می‌شود؛ بلکه یکی از بزرگ‌ترین شاعران قرن بیستم نیز محسوب می‌شود. اشعار او که اغلب از احساسات عمیق انسانی، زیبایی طبیعت و مفاهیم فلسفی حکایت می‌کنند، به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند و همچنان الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در سراسر جهان هستند.

بیوگرافی رابیندرانات تاگور

رابیندرانات تاگور در سال ۱۸۶۱ در خانواده‌ای اشرافی و بنگالی در کلکته متولد شد. خانواده‌ی او به هنر و ادبیات علاقه‌مند بودند و محیط خانه، فضایی سرشار از موسیقی، شعر و فلسفه بود. تاگور از خاندانی برهمن تبار بود که در فرهنگ و ادبیات هند جایگاهی والا داشتند. دبندرانات پدر تاگور که در میان هندوها به «مهاریشی» معروف بود، از رهبران معنوی و اجتماعی سرشناس به شمار می‌رفت و ثروتی چشمگیر داشت. دبندرانات ، پدر رابیندرانات، شیفته‌ی شعر حافظ و فرهنگ ایران بود. عشق به فرهنگ ایران، تأثیر عمیقی بر فضای خانه تاگور و به تبع آن بر رابیندرانات جوان گذاشت. مادر رابیندرانات، سارادادیوی نام داشت که در ۸ مارس ۱۸۸۵ درگذشت.

تاگور از کودکی به شعر و موسیقی علاقه‌مند بود و استعداد شگفت‌انگیزی در این زمینه‌ها از خود نشان داد. او در سنین پایین نوشتن شعر را شروع کرد و بسیاری از اشعار اولیه‌ی او در مجلات خانوادگی منتشر می‌شد.

سفر به انگلستان و بازگشت به هند

در سال ۱۸۷۸، تاگور برای ادامه‌ی تحصیل به انگلستان رفت؛ اما زندگی در غرب، او را راضی نکرد و پس از مدتی به هند بازگشت. خانواده، او را برای تحصیل در رشته‌ی حقوق به انگلستان فرستادند؛ اما علاقه‌ی ذاتی رابی به موسیقی، شعر و ادبیات او را به سوی این هنرها کشاند. این سفر، بر او تأثیر عمیقی گذاشت و باعث شد تا به ریشه‌های فرهنگی خود بیشتر پی ببرد. زندگی تاگور از پس این سفر وارد مرحله‌ای جدید و پر فرازونشیب شد که او را به یکی از متفکران بزرگ و ملی هندوستان تبدیل کرد. تاگور با قلم و اندیشه‌ی خود با استعمار مبارزه کرد و به یکی از چهره‌های شاخص نهضت ملی هند تبدیل شد.

تاگور با نوآوری در سبک و زبان شعر، انقلابی در ادبیات بنگالی ایجاد کرد. او از قالب‌های سنتی شعر خارج شد و به زبان ساده و روان مردم عادی روی آورد. اشعار تاگور، بیانگر احساسات، دردها و امیدهای مردم بود و به‌سرعت در میان مردم محبوب شد.

سفر به ایران و سفرهای دیگر

سفر، بخش مهمی از زندگی تاگور بود و او از این طریق با فرهنگ‌ها و تمدن‌های گوناگون آشنا شد. تاگور در طول زندگی خود به نقاط مختلف جهان سفر کرد و از کشورهای بسیاری همچون ایران، آمریکا، بریتانیا، فرانسه و ژاپن دیدن کرد. رابیندرانات تاگور به ایران علاقه‌ای وافر داشت و این علاقه، در اعتقاد او به اشتراکات عمیق فرهنگی میان ایران و هند ریشه داشت. او دو بار به ایران سفر کرد؛ بار اول در سال ۱۹۳۲ به دعوت دولت ایران و برای برگزاری جشن هفتادمین سال تولدش. در این سفر، تاگور از مزار بزرگان ادبی ایران چون سعدی، حافظ و فردوسی نیز دیدن کرد. این علاقه‌ی متقابل بود و بسیاری از روشن‌فکران ایرانی نیز به او ارادت خاصی داشتند. ملک‌الشعرای بهار، شاعر نامدار ایرانی، مثنوی زیبایی در ستایش تاگور سرود. سفر دوم تاگور به ایران در سال ۱۹۳۴ بود و این عمق علاقه‌ی او به این سرزمین و فرهنگ غنی آن را نشان می‌دهد.

درد و رنج، الهام‌بخش شعرهای ماندگار تاگور

اواسط قرن نوزدهم، دوره‌ی پر فرازونشیبی برای تاگور بود. از یک سو، او آموزشگاه «برهماچاریه اشرام» را تأسیس کرد و در آن تدریس کرد؛ اما از سوی دیگر، با از دست دادن همسر، دختر و پدرش، ضربات روحی شدیدی را متحمل شد. مرگ پسرش در سال ۱۹۰۷، آخرین ضربه بود که روح او را جریحه‌دار کرد. این رویدادهای تلخ، بر آثار ادبی او تأثیر عمیقی گذاشت و در اشعارش نمود پیدا کرد.

تأثیرگذاری اندیشه‌های رابیندرانات تاگور

رابیندرانات تاگور، نه‌تنها شاعری توانا و نویسنده‌ای چیره دست بود؛ بلکه یکی از ستون‌های اصلی مبارزات استقلال هند نیز محسوب می‌شد. نفوذ اندیشه‌های او بر مبارزان آزادی‌خواه آنچنان عمیق بود که حتی بریتانیایی‌ها از او بیم داشتند. رابطه‌ی صمیمانه‌ی او با رهبران بزرگ همچون گاندی و نهرو، بر اهمیت نقش او در شکل‌گیری هند مدرن می‌افزاید. دیدار تاریخی تاگور با گاندی در شانتی‌نیکتان، فصل جدیدی در تاریخ مبارزات هند گشود. تأثیرگذاری عمیق اندیشه‌های تاگور تا جایی بود که او به یکی از نمادهای مبارزه برای آزادی و عدالت در جهان تبدیل شد. سخنرانی مشهور او با عنوان «بحران تمدن» نیز بر بسیاری از اندیشمندان و سیاست‌مداران جهان تأثیر گذاشت.

اندیشه‌های تاگور بر جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی در هند و سایر نقاط جهان تأثیرگذار بوده است. او یکی از پیشگامان جنبش استقلال هند شناخته می‌شود و بسیاری از اندیشمندان و فعالان اجتماعی از او الهام گرفته‌اند.

جوایز و افتخارات

در سال ۱۹۱۳، تاگور برای مجموعه‌ی اشعار خود به نام «گیتانجلی» برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. این جایزه، شهرتی جهانی را برای او به ارمغان آورد و او را در جایگاه یکی از بزرگ‌ترین شاعران جهان معرفی کرد.

در سال ۱۹۱۵، دولت بریتانیا به پاس خدمات تاگور، لقب شوالیه را به او اعطا کرد؛ اما او چهار سال بعد و در اعتراض به کشتار مردم پنجاب، این نشان را پس داد.

دانشگاه آکسفورد در ستایش خدمات او به ادبیات و فرهنگ، دکترای افتخاری را به تاگور اعطا کرد.

دریافت این جوایز و افتخارات، بر شهرت جهانی تاگور افزود و باعث شد تا اندیشه‌های او در سطح گسترده‌تری شنیده شود؛ با این حال، تاگور همیشه بر این باور بود که ارزش واقعی انسان به دستاوردهای مادی او نیست؛ بلکه به عمق اندیشه و عمل او بستگی دارد.

فلسفه و دیدگاه‌های اجتماعی

تاگور علاوه بر شاعربودن، فیلسوف و اندیشمند اجتماعی نیز بود. مسائل اجتماعی مانند فقر، بی‌عدالتی و استعمار دغدغه‌ی او بود و در آثار خود به این موضوعات پرداخته است. تاگور معتقد بود که هنر و ادبیات می‌توانند در تغییر جامعه نقش مهمی ایفا کنند. او همچنین یکی از منتقدان اصلی استعمار بریتانیا در هند بود و معتقد بود که استعمار، فرهنگ و هویت مردم هند را تهدید می‌کند و باید با آن مبارزه کرد. تاگور بر اهمیت عدالت اجتماعی و رفع نابرابری‌های موجود در جامعه تأکید می‌کرد. او معتقد بود که همه‌ی انسان‌ها باید حقوق برابر داشته باشند. رابیندرانات تاگور ملی‌گرایی هندی بود؛ اما ملی‌گرایی او با نژادپرستی و تبعیض قومی تفاوت داشت. او معتقد بود که همه‌ی ملت‌ها باید به یکدیگر احترام بگذارند و در صلح و همزیستی با یکدیگر زندگی کنند.

فلسفه‌ی تاگور بر پایه‌ی وحدت وجود، اهمیت طبیعت و ارزش انسانیت بنا شده است. او معتقد بود که همه‌ی موجودات هستی به هم پیوسته‌اند و بخشی از کلی بزرگ هستند. این دیدگاه وحدت‌گرایانه، در اشعار و نوشته‌های او به وضوح دیده می‌شود. طبیعت منبع الهام و چشمه‌ی جوشان معرفت تاگور بود. او معتقد بود که انسان باید با طبیعت در هماهنگی زندگی کند و از آن بیاموزد. تاگور انسان را موجودی ارزشمند می‌دانست که دارای آزادی اراده و توانایی‌های خلاقانه است. او بر اهمیت رشد معنوی و اخلاقی انسان تأکید می‌کرد.

فلسفه‌ی تاگور و گفت‌وگوی بین‌المللی

رابیندرانات تاگور، شاعر، فیلسوف و اندیشمند هندی، تنها به قلمرو ادبیات محدود نمی‌شد. او پل ارتباطی میان فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف بود و با اشتیاقی فراوان با اندیشمندان و هنرمندان سراسر جهان گفتگو می‌کرد. دیدارها و مکاتبات او با شخصیت‌های برجسته‌ای همچون «رومن رولان»، «آلبرت انیشتین» و «اچ.جی. ولز»، گواهی بر این مدعاست.

این گرایش به گفتگو و تبادل نظر، ریشه در روحیه‌ی جهان‌شمول و جهان‌وطنی تاگور داشت. او معتقد بود که فرهنگ‌ها باید با هم در ارتباط باشند و از یکدیگر بیاموزند. این باور، او را به سوی ایجاد پیوندهایی فراتر از مرزهای ملی سوق داد.

گفتگوهای تاگور با اندیشمندان غربی، نه‌تنها به گسترش شناخت متقابل بین فرهنگ‌های شرق و غرب کمک کرد؛ بلکه بر شکل‌گیری اندیشه‌های او نیز تأثیر گذاشت. این تعاملات، باعث شد بتواند دیدگاه‌های خود را به زبان جهانی بیان کند و مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند.

این روحیه‌ی گفتگو محور، ارتباط تنگاتنگی با شعر و اندیشه تاگور داشت. او در اشعار خود، به زیبایی از وحدت انسان‌ها و اهمیت ارتباط میان آنها سخن گفته است. این روحیه‌ی جهان‌شمول، در آثار ادبی او نیز نمود پیدا کرده و باعث شده است تا به شعرهای او فراتر از مرزهای هند و در سراسر جهان توجه کنند.

جنبه‌های کمترشناخته‌شده از زندگی تاگور

یکی از جالب‌ترین حقایق درباره‌ی تاگور، علاقه‌ی عمیق او به ایران است. این علاقه از پدرش، مهاریشی، به ارث رسیده بود. مهاریشی چنان شیفته‌ی ادبیات فارسی بود که خود را ایرانی می‌دانست. تاگور نیز تحت تأثیر پدرش، ایران را میهن دوم خود می‌پنداشت و حتی در یکی از سخنرانی‌هایش اعلام کرد که نیاکانش از ایران به هند مهاجرت کرده‌اند.

تاگور از کودکی به مدرسه علاقه‌ای نشان نداد و در ۱۴سالگی تحصیل را رها کرد. او در بزرگسالی، مدرسه را ترکیبی از بیمارستان و زندان می‌نامید و معتقد بود که محیط مدرسه خلاقیت و استقلال فکری را سرکوب می‌کند؛ با این حال، او به مطالعه و یادگیری علاقه زیادی داشت و به صورت خودآموز چیزهایی آموخت.

یکی دیگر از دستاوردهای مهم تاگور، سرودن سرود ملی هند و بنگلادش است. این دو سرود، تا امروز الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در سراسر جهان بوده است. تاگور با سرودن این سرودها، نشان داد که شعر می‌تواند نیرویی قدرتمند برای اتحاد و مبارزه باشد.

تاگور، علاوه بر اینکه اشعار ماندگاری از خود به یادگار گذاشته، نقاشی‌های بسیاری نیز خلق کرده است. طرح‌ها و نقاشی‌های او، غالباً بازتابی از احساسات و اندیشه‌های عمیقش هستند. همچنین، ذوق و قریحه‌ی موسیقیایی داشت و آواز می‌خواند. بسیاری از اشعارش با آهنگ‌هایی که خود ساخته بود، به صورت آواز اجرا می‌شدند. نمایشنامه‌های موزیکال او نیز از جمله آثار ماندگار او هستند که در آن‌ها، کلمات و موسیقی به زیبایی با هم ترکیب شده‌اند.

مروری بر آثار و کتاب‌های رابیندرانات تاگور

کتاب کشتی شکسته

داستان رامش و کمالا، دو جوانی که در طوفان به هم می‌رسند، در نگاه اول روایتی عاشقانه‌ و معمولی به نظر می‌رسد؛ اما با کمی دقت بیشتر، می‌توان زیر لایه‌های اجتماعی و سیاسی این داستان را آشکار کرد. تاگور در این رمان، همچون بسیاری از آثار دیگرش، مسائل پیچیده اجتماعی را در نهاد خانواده باز می‌نمایاند. درگیری‌های اجتماعی و سیاسی که در هند آن دوران جریان داشت، در «کشتی شکسته» به‌شکل درگیری‌های عاشقانه و خانوادگی به‌روز داده شده است.

تاگور در «کشتی شکسته» سعی کرده است تا رمانتیسم و واقع‌گرایی را با هم درآمیزد. از یک سو، داستان عاشقانه‌ی رامش و کمالا و صحنه‌های طبیعت زیبا، جنبه‌ی رومانتیک رمان را تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر، مسائل اجتماعی همچون ازدواج‌های ازپیش‌تعیین‌شده و نابرابری‌های اجتماعی، جنبه‌ی واقع‌گرایانه آن را شکل می‌دهند.

کتاب ماه نو و مرغان آواره

کتاب «ماه نو و مرغان آواره» اثر رابیندرانات تاگور، مجموعه‌ای از زیباترین و تأثیرگذارترین اشعار اوست که از دل دفترهای شعر مختلفش گزینش شده‌اند. این اشعار که از کتاب‌هایی مانند «کدی و کمل»، «تیزی‌ها و صافی‌ها»، «شونارتری»، «شیشو» و «گیتی مالیه» برگرفته شده‌اند، در قالب شعری کوتاه و تصویری به مخاطب ارائه می‌شوند.

کتاب گزیده ای از سروده های رابیندرانات تاگور

کتاب «گزیده‌ای از سروده‌های رابیندرانات تاگو» مجموعه ارزشمندی از بهترین اشعار این شاعر بزرگ است که با ترجمه‌ای روان و زیبا به فارسی ارائه شده است. این اشعار، طیف گسترده‌ای از موضوعات را پوشش می‌دهند، از عشق و طبیعت تا فلسفه و عرفان.

زیباترین سروده‌های تاگور

همچون برخورد موج به سنگ‌های دریا

ما به هم می‌رسیم و نزدیک‌تر می‌شویم

سنگ ها می‌روند

موج‌ها می‌غلتند و ما جدا می‌شویم

******

امروز

در میان زادروزم

گم می‌شوم

یاران را کنارم می‌خوانم-

و نوازش دست‌هایشان را آرزو می‌کنم

انجامین عشق خاک را و

هدیه‌ی وداع با زندگی را و

آخرین برکت انسان را با خود خواهم برد

امروز کیسه‌ام خالی است

هر چه می‌بایست ببخشم

بخشیده‌ام

هدیه‌های کوچکی که هر روز به دستم می‌رسند -

برخی محبت و برخی بخشایش-

همه را.

هنگامی که در آخرین ز ورق کوچکم

راه آخرین سفرِ به «سرانجام» را پیش می‌گیرم

با خود خواهم برد.