نجیب محفوظ
زندگینامه و معرفی کتابهای نجیب محفوظ
تنها برندهی نوبل عرب و زادهی مصر؛ نجیب محفوظ (Naguib Mahfouz) در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۱۱ میلادی در قاهرهی مصر و در خانوادهای بسیار مذهبی و مسلمان چشم به جهان باز کرد. مادرش فاطمه قشیشه دختر شیخ مسجد الازهر بود و پدرش عبدالعزیز ابراهیم به گفتهی نجیب، سنتی بود و کارمند دولت.
بیوگرافی نجیب محفوظ
نجیب محفوظ آخرین فرزند خانوادهی هفتنفرهی فاطمه و عبدالعزیز بود که بسیار سخت پا به دنیا گذاشت و خانوادهاش برای قدردانی از پزشک زنان و زایمان ناظر بر تولد او ابتدای نامش را به نام پزشک گذاشتند و نتیجه شد اسمی طولانی برای این شخص فاخر: نجیب محفوظ عبد العزیز ابراهیم احمد الباشا (نجیب پاشا محفوظ نام پزشک او بود). آنها در یکی از کهنترین محلههای قاهره به نام جمیلیه زندگی میکردند. اما مادرش او را به گردشهای فرهنگی همچون بازدید از موزهی مصر و اهرام مصر میبرد.
پس از اتمام تحصیلات دورهی متوسطه نجیب در سال ۱۹۳۰ میلادی در رشتهی فلسفه در دانشگاه مصر (قاهره) پذیرفته شد. پس از چهار سال در سال ۱۹۳۴ با مدرک کارشناسی فارغالتحصیل شد. پس از کسب مدرک کارشناسی، او جذب خدمات دولتی مصر شد و راه پدر یعنی زندگی کارمندی را ادامه داد. در سال ۱۹۳۶ پس از گذراندن یک سال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه، از دانشگاه انصراف داد. او ابتدا بهعنوان منشی در دانشگاه قاهره مشغول به کار بود. سپس در سال ۱۹۳۸ در وزارت اوقاف بهعنوان منشی پارلمانی مشغول به کار شد. در سال ۱۹۴۵ به درخواست خودش به کتابخانهی مجموعهی سلطان اشرف الغوری منتقل شد و در دههی ۵۰ بهعنوان مدیر در مراکز هنری و در نهایت بهعنوان مشاور وزیر فرهنگ فعالیت کرد. او از کار در جایگاه منشی شروع کرد و یکی یکی پلههای ترقی را طی کرد و به سمت وزارت رسید.
او در سال ۱۹۵۲ با عطیهالله ابراهیم ازدواج کرد، اما مخفیانه و در سکوت خبری. او به همراه همسر و دخترانش فاطیما و ام کلثوم در آپارتمانی در نزدیکی رود نیل زندگی میکردند.
ترور نافرجام نجیب محفوظ و فعالیتهای سیاسی او
نجیب محفوظ تا سن ۷۱سالگی و بازنشستگی، در دولت، در وزارتخانهها و در سمتهای مختلف مشغول به کار بود. او در سن ۸۲سالگی هنگام خروج از منزل از ناحیهی گردن دچار آسیب شد و ترور ناموفق ماند اما تا آخر عمر نجیب محفوظ را درگیر آسیب عضلات و اعصاب اندام فوقانی سمت راست بدن کرد. او در سال ۲۰۰۶ به دلیل زمینخوردن و آسیب سر در بیمارستان بستری شد اما در نهایت بر اثر ذات الریه و نارسایی کلیهها در ۳۰ اوت همان سال از دنیا رفت.
نجیب محفوظ دغدغهها و ایدئولوژیهای سیاسی و فعالیتهای سیاسی نیز داشته است. او انتقادهایی به استعمار انگلیس، حکومت سلطنتی مصر و مصر جدید داشته است و این دغدغهها در رمانهای او نمود پیدا کردهاند، دغدغههایی همچون مسائل و مشکلات زنان و زندانیهای سیاسی.
کتاب من نجیب محفوظ هستم در سال ۱۴۰۰ توسط نشر ندای کار آفرین و به نویسندگی ابراهیم عبدالعزیز و ترجمهی مظاهر اسکندرزاده چاپ و منتشر شد که زندگینامه و خاطرات نجیب محفوظ است.
فعالیتهای ادبی نجیب محفوظ و دریافت جایزهی نوبل
نجیب محفوظ پس از انصراف از مقطع کارشناسی ارشد در سال ۱۹۳۶، به طور حرفهای نویسندگی را کنار کار دولتی شروع کرد. زمان اتفاقات در رمانهایی که در ابتدای کار نویسندگیاش نوشت، مصر قدیم است، اما پس از آن، زمان اتفاقات در داستانها به مصر مدرن تغییر پیدا کرد. زبان نوشتههای او عربی است؛ اما به زبانهای مختلفی همچون فارسی و انگلیسی ترجمه شدهاند. سبک محفوظ رئالیسم است و در آثار مختلفش رئالیسم تاریخی، اجتماعی و روانشناختی را امتحان کرده است البته چند اثر او که بسیار بحثبرانگیز شدند، به سبک سمبولیسم نوشته شدند و مقدمات ترور وی را فراهم کردند. او بیپرده عقایدش را مینوشت و دغدغهی او یا موضوعات کتابهایش بیشتر بر توسعهی مصر و تاثیر فرهنگهای غربی و شرقی بر آن تمرکز داشت، اما به موضوعات خاصی همچون همجنسگرایی، سوسیالیسم و خدا که همگی بسیار جنجالبرانگیز و حتی ممنوع بودهاند نیز میپرداخت. به همین علت در بسیاری از کشورهای عربی آثار او جزو کتابهای ممنوعه هستند.
علیرغم تمامی این حواشی و جنجالها او در سال ۱۹۸۸ جایزهی نوبل را بهعنوان اولین نویسندهی عرب و اولین فرد از کشور مصر به خود اختصاص داد. پس از آن بسیاری از کتابهایش ترجمه شدند و مورد توجه منتقدان، خصوصا منتقدان آمریکایی قرار گرفتند.
نظرات مجلات و دیگران درمورد نجیب محفوظ
واشنگتن پست دربارهی او چنین نوشت:
در سراسر داستان نجیب محفوظ استعارهی فراگیر وجود دارد، یک هنرمند ادبی که از داستان خود استفاده میکند تا بهطور مستقیم و بدون ابهام در مورد وضعیت کشورش صحبت کند. آثار او سرشار از عشق به مصر و مردم آن است، اما همچنین بهطور کامل صادقانه و غیرعاطفی است.
متن نیوزویک در مورد نجیب محفوظ نیز از این قرار است:
کوچهها، خانهها، کاخها، مساجد و افرادی که در آنها زندگی میکنند در کارهای محفوظ به وضوح برانگیخته میشوند همانطور که دیکنز خیابانهای لندن را احضار میکند.
علت اهدای جایزهی نوبل به او قلم غنی و پیچیدهی نجیب محفوظ بوده و آکادمی نوبل اینگونه او را ستود:
«این ما را به بازنگری در امور اساسی زندگی دعوت میکند. مضامینی مانند ماهیت زمان و عشق، جامعه و هنجارها، معرفت و ایمان در موقعیتهای گوناگون تکرار میشوند و به شیوههای تفکربرانگیز، تداعیکننده و جسورانه ارائه میشوند. کیفیت شاعرانهی نثر شما را میتوان در سد زبان احساس کرد. در نقل قول جایزه، شما به خاطر شکلگیری یک هنر روایی عربی که برای همه بشریت کاربرد دارد دارای اعتبار هستید.»
او پس از دریافت جایزهی نوبل، در خاورمیانه و حتی جهان به شهرت و محبوبیت بسیاری دست پیدا کرد. به طوری که دیو داگلاس آمریکایی یکی از آلبومهای خود را که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد محفوظ نامگذاری کرد. همچنین قطعهای با صدای تام ویتس که برگزیدهای از آثار محفوظ را میخواند، منتشر شده است.
معرفی آثار و کتابهای نجیب محفوظ
او در مدت فعالیت طولانی و مستمرش، هفتاد سال، بهعنوان یک نویسنده؛ رمان، داستان کوتاه، فیلمنامه و نمایشنامههای متعددی را از خود به یادگار گذاشته است: ۳۵ عنوان رمان، بیش از ۳۵۰ داستان کوتاه، ۲۶ فیلمنامه و هفت نمایشنامه. از آثار او اقتباسهای سینمایی بسیاری نیز وجود دارد؛ شاید بیش از سایر نویسندههای جهان عرب.
رمانهای نجیب محفوظ به صورت سریالی در روزنامهی الاهرام چاپ میشد و سایر نوشتههایش در ستون دیگری از همان نشریه با عنوان نقطهی دید. او داستانهای کوتاهش را در دو مجلهی الجدیده و الرساله به چاپ رسانده بود.
کتاب ندای درون
کتاب ندای درون در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات جامی به چاپ رسید. این کتاب توسط حیدر شجاعی به فارسی ترجمه شده و مجموعهای از چند داستان کوتاه است. این داستانها به صورت واقعگرایانه (رئالیسم) نوشته شدهاند و به زندگی اجتماعی انسانها در جامعهی مصر نگاهی فلسفی دارند. این داستانها، داستان زندگی افراد مختلف با طبقات اجتماعی گوناگون هستند و مفاهیمی چون مبارزه با سرنوشت، جستوجوی هویت، تلاش برای معنادادن به زندگی و ارتباط با دیگران را به تصویر میکشند که گاهی بسیار تلخ و گزندهاند. این کتاب اطلاعات خوبی از دیدگاه نجیب محفوظ در مورد مسائل اجتماعی و انسانی به مخاطبانش میدهد.
کتاب شبه شرح حال
مجموعه داستان کوتاه نجیب محفوظ «شبه شرح حال» در سال ۱۴۰۱ در ایران توسط انتشارات مان کتاب به چاپ رسیده و به همت محمدحسین میرفخرائی به فارسی برگردانده شده است. نجیب محفوظ در این مجموعه داستانها از آرایههای ادبی بسیاری همچون ایجاز و استعاره استفاده کرده است و زیبایی نوشتارش را چند برابر. او هم از گذشتهها یاد میکند و خاطرهای را نقل میکند، هم گاهی خواننده را میان خیال و واقعیت رها میکند و گاهی هم از زبان شخصیتی پر رمز و راز سخن میگوید.
رشید العنانی، منتقد عرب مجلهی تایمز در مورد شبه شرح حال چنین نوشته است: «این کتاب یادآور کتابهای چنین گفت زرتشت نیچه و پیامبر خلیل جبران است؛ پر است از جزئیات گیجکنندهی زندگی که از دیدرس زندگی روزمرهمان خارجاند و محفوظ آنها را به خاطرمان میآورد.»
کتاب عشق در باران
پس از جنگ شش روز مصر و اسرائیل و شکست مصر، مردم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند و در شوک فرو رفتند. هر فرد به گونهای عکسالعمل نشان میدهد و نجیب بهعنوان یک نویسنده و ادیب با نوشتن داستانی کوتاه حال و احوال مردم را در زمان جنگ توصیف و بیان کرده است. شخصیت اصلی کتاب حسنی نام دارد. جنگ جریان دارد ... و عشق و دسیسهها شخصیتهای داستان را به هم پیوند میدهد. این کتاب بلافاصله پس از جنگ نوشته شد اما در سال ۱۴۰۲ توسط نشر مهر و دل منتشر شد و کاظم آلیاسین عشق در باران را به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب حکایتهای محله ما
کتاب حکایتهای محله ما، جنجالیترین و به قولی پرحاشیهترین اثر نجیب محفوظ است. این کتاب همان اثری است که باعث شد او مورد غضب بنیادگرایان اسلامی و در لیست مرگ آنها قرار گیرد و در نهایت ترور شود. این رمان بین واقعیت و خیال در جریان است و در آن از تمثیلهای بسیاری همچون هابیل و قابیل و ... برای معرفی و نشاندادن سرنوشت شخصیتها استفاده شده است که نقطهی تمایز این رمان است. این رمان در اصل داستانی در رابطه با یک کوچه در گذر زمان است و شخصیتهای داستان سعی دارند از کلاهبرداران حق و حقوقشان را بگیرند. حکایتهای محلهی ما به اهتمام حیدر شجاعی به زبان فارسی ترجمه شده و انتشارات جامی آن را در سال ۱۳۹۲ به بازار آورده است.
کتاب تنها یک ساعت مانده
این اثر نوبل را راهی خانهی نجیب محفوظ کرد. داستانی در دل جریانهای سیاسی کشور مصر و خانوادهای که سعی دارد به زندگی عادی خود ادامه دهد اما تحت تاثیر مسائل سیاسی، عشق، مشکلات ناشی از جنگ و.... قرار میگیرد. این کتاب درام مجموعهای از چالشهای سیاسی اجتماعی مصر را بیان میکند. تنها یک ساعت مانده به همت لیلا ونکی فراهانی به فارسی درآمده و انتشارات ایشتار سال ۱۴۰۰ آن را منتشر کرده است.
کتاب هزار و یک شب- دنباله داستانهای شهرزاد قصهگو
نجیب محفوظ این کتاب را که بین خیال و واقعیت در رفتوآمد است با هنرمندی تمام در ادامه کتاب هزار و یک شب نوشته است. در این کتاب خط بین خوب و بد، زشت و زیبا از بین رفته است. این اثر با ترجمهی عبدالرضا هوشنگ مهدوی و در نشر مروارید در سال ۱۳۸۹ به چاپ و انتشار رسیده است.
کتاب از قصر تا قصر
داستانی واقعگرایانه که نمایی است از خانوادههای بسیار سنتی، خانوادههایی که در آنها مرد سختگیر است و اغلب ستمگر و زن جز اطاعت از همسر و پیروی از قوانین سختگیرانه او چاره و نظری ندارد. این داستان با مهارت نویسنده خواننده را به دنبال خود تا انتها میکشاند و مجموعهای از احساسات خوب و بد را در او شعلهور میکند. فیلیپ استوارت، مترجم برخی از کتابهای محفوظ به زبان انگلیسی و کارشناس ادبی روزنامه ایندیپندنت، در مورد قصر تا قصر چنین گفته است: «در ادبیات جهان اثری نظیر «از قصر تا قصر» به وجود نیامده است، همان طور که دربارهی بعضی کتابهای تولستوی، فلوبر و پروست نیز میتوان همین نظر را متذکر شد.» این کتاب به تلاش سید ناصر طباطبایی به فارسی نیز ترجمه شده و توسط انتشارات جامی روانه بازار شده است.
کتابمیرامار
رمانی که داستان آن در یک پانسیون در اسکندریه روایت میشود و چند شخصیت با گذشتهها و انگیزههای متفاوت را به تصویر میکشد. این اثر از طریق داستانهای متقاطع شخصیتها، تحولات اجتماعی و سیاسی مصر در دههی ۱۹۶۰ را به چالش میکشد. میرامار میزبان گروهی از افراد با پیشینههای متفاوت است: یک روزنامهنگار سالخورده، ملاکی ناراضی، مجری جوان رادیو، مدیر مالی یک شرکت نساجی و مالباختهای بدبین. این افراد که نمایندهی طیفهای مختلف اجتماعی و سیاسی هستند، در فضای نمادین این پانسیون کنار هم جمع شدهاند. ورود دختری روستایی به نام «زهره» که بهعنوان خدمتکار در میرامار کار میکند، به تنشها و تعاملات این جمع عمق بیشتری میبخشد. زهره، با جذابیت خاص خود، نقطه مشترک توجه و رقابت میان افراد این گروه متنوع میشود و داستان را با پیچیدگیهای انسانی و اجتماعی گره میزند.
کتاب خواب
مجموعهای از داستانهای کوتاه نجیب محفوظ است که عمیقاً به ذهن انسان و رویاهایش میپردازد. این اثر دارای فضایی شاعرانه و رازآلود است و مشقت و رنج انسان امروزی را به تصویر میکشد.
کتاب جنایت
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه و یک نمایشنامه را در بر میگیرد. این کتاب با محوریت مفاهیم جنایت و بیمعنایی زندگی، ترکیبی از مضامین پوچگرایانه و روایتهای پرتنش را ارائه میدهد و عمق نگاه محفوظ به پیچیدگیهای انسانی و اجتماعی را آشکار میکند.
کتاب راه
راه برای نخستینبار در سال ۱۹۶۴ منتشر شد و داستان زندگی صابر، پسر نازپرورده و بیمسئولیت باسیما را روایت میکند. با زندانیشدن و در نهایت مرگ مادرش، زندگی لوکس صابر فرو میپاشد و او ناچار میشود به وصیت مادر عمل کند: یافتن پدری که گمان میکرد مدتها پیش مرده است. صابر با امید به بازگشت به زندگی مرفه گذشته، از اسکندریه راهی قاهره میشود و در یکی از روزنامههای شهر، آگهیای برای پیداکردن پدرش منتشر میکند. در این مسیر، او به روابط پیچیدهای تن میدهد: از دلبستگی دختری ساده و خوشقلب به نام الهام که در دفتر روزنامه کار میکند، تا ماجرای پنهانی با کریمه، همسر حیلهگر صاحبخانه پیرش.
کتاب خاکستر
این کتاب که مجموعه داستانی از نجیب محفوظ است، بازتابی از واقعیتهای زندگی با همه تلخیها و شیرینیها، خوبیها و بدیهاست. نویسنده در این آثار، ضمن ارائهی تصاویری هنرمندانه از واقعیت، پیام و هدف خود را به شکلی عمیق با خواننده به اشتراک میگذارد.