
کتاب شب های روشن
معرفی کتاب شب های روشن
کتاب الکترونیکی شبهای روشن (با یک تفسیر بلند)، با عنوان انگلیسی White nights نوشتهٔ «فیودار داستایِفسکی» با ترجمهٔ «حمیدرضا آتشبرآب»، در سال ۱۴۰۳ توسط بنگاه نشر و کتاب پارسه به چاپ هفتم رسیده است. این اثر در دستهٔ رمانهای سانتیمانتال قرار میگیرد و داستانی از خاطرات یک رؤیاپرداز را روایت میکند. کتاب «شبهای روشن» با نگاهی عمیق به احساسات انسانی، تنهایی، امید و رؤیاها، به بررسی روابط انسانی و تمنای عشق میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شب های روشن اثر فیودار داستایفسکی
کتاب «شبهای روشن» از آثار شاخص «فیودار داستایِفسکی» است که در قالب رمان سانتیمانتال نوشته شده و بهعنوان یکی از نمونههای برجستهٔ ادبیات روسیه شناخته میشود. این کتاب در میانهٔ قرن نوزدهم نوشته شده و فضای سنپترزبورگ را با جزئیات و حالوهوای خاصش به تصویر میکشد. روایت داستان از زبان اولشخص و با محوریت یک مرد جوان رؤیاپرداز شکل میگیرد که در دل شبهای روشن و کوتاه تابستانی، با دختری به نام «ناستینکا» آشنا میشود.
ساختار کتاب بر گفتوگوهای صمیمانه و روایتهای درونی شخصیتها استوار است و با نثری شاعرانه و توصیفی، احساسات و دغدغههای شخصیتها را به تصویر میکشد. «فیودار داستایِفسکی» در «شبهای روشن» داستانی کوتاه اما پرمغز را روایت میکند که در آن مرز میان واقعیت و خیال، امید و ناامیدی و عشق و تنهایی بارها جابهجا میشود. این کتاب نهتنها داستانی عاشقانه را روایت میکند، بلکه بهنوعی بازتابی از روح زمانه و دغدغههای انسان مدرن نیز هست.
خلاصه داستان شب های روشن
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «شبهای روشن» با معرفی راوی آغاز میشود؛ مردی جوان و تنها که سالهاست در سنپترزبورگ زندگی میکند، اما هیچ دوستی ندارد و بیشتر وقتش را در خیابانها و کوچههای شهر به پرسهزدن و خیالبافی میگذراند. او شبها را دوست دارد و در یکی از همین شبهای روشن تابستانی، بهطور اتفاقی با دختری به نام «ناستینکا» روبهرو میشود که در کنار کانال ایستاده و گریه میکند. این برخورد آغازگر رابطهای کوتاه اما عمیق میان آندو میشود. راوی که از تنهایی و بیگانگی رنج میبرد، بهتدریج به «ناستینکا» احساس نزدیکی میکند و طی چهار شب متوالی، آنها در همان محل یکدیگر را ملاقات میکنند. در این دیدارها، هر دو شخصیت داستان زندگی و احساسات خود را برای هم بازگو میکنند؛ راوی از رؤیاهایش و سالهای انزوا میگوید و «ناستینکا» نیز قصهٔ زندگیاش را تعریف میکند؛ او با مادربزرگ نابینایش زندگی میکند و سالهاست دل در گرو مردی دارد که وعدهٔ بازگشت داده اما خبری از او نیست.
در طول این شبها، میان راوی و «ناستینکا» پیوندی عاطفی شکل میگیرد؛ پیوندی که میان امید و تردید، عشق و دوستی و رؤیا و واقعیت در نوسان است. راوی به «ناستینکا» دل میبندد، اما «ناستینکا» از او میخواهد عاشقش نشود و تنها دوستش باشد. داستان با فرازونشیبهای احساسی ایندو پیش میرود و در نهایت، سرنوشت آنها به تصمیمات و احساساتشان گره میخورد، بیآنکه پایان قطعی و روشنی برای این رابطه رقم بخورد.
چرا باید کتاب شب های روشن را بخوانیم؟
کتاب «شبهای روشن» با پرداختن به موضوعاتی چون تنهایی، رؤیاپردازی، امید و جستوجوی عشق، تجربهای متفاوت از ادبیات کلاسیک روسیه ارائه میدهد. این کتاب با روایت کوتاه و متمرکز خود، بهسادگی میتواند خواننده را با دنیای درونی شخصیتها همراه کند و او را به تأمل دربارهٔ احساسات انسانی و معنای ارتباطات عاطفی و دوستی وادارد. همچنین فضای شاعرانه و توصیفهای دقیق از شهر سنپترزبورگ و شبهای روشن آن، حالوهوایی خاص به اثر بخشیده است. مطالعهٔ این کتاب فرصتی است برای لمس لحظات گذرا و ارزشمند زندگی و درک ظرافتهای روح انسان.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای کلاسیک، دوستداران ادبیات روسیه و کسانی که دغدغهٔ تنهایی، رؤیاپردازی و جستوجوی معنا در روابط انسانی را دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که بهدنبال تجربهٔ داستانی کوتاه اما عمیق و تأملبرانگیز هستند، «شبهای روشن» انتخابی قابلتوجه است.
درباره فیودار داستایفسکی
«فیودار میخایلوویچ داستایفسکی»، نویسندۀ بزرگ و اثرگذار روسی، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ چشم به جهان گشود و در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت. او بهعنوان یکی از برجستهترین رماننویسان جهان شناخته میشود و بسیاری وی را بزرگترین نویسندۀ روانشناختی تاریخ میدانند. ویژگی شاخص آثار او تحلیلهای عمیق روانی و بررسی لایههای درونی شخصیتهاست.
داستایفسکی در آغاز زندگی حرفهای خود برای گذران معاش به ترجمه روی آورد و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر «بالزاک» و «دون کارلوس» اثر «شیلر» را ترجمه کرد، اما خیلی زود به نوشتن داستان و رمان پرداخت. شخصیتهای آثار او اغلب انسانهایی عصیانزده، بیمار یا گرفتار بحرانهای روحیاند. در بسیاری از داستانهایش مثلثهای عشقی دیده میشود که بستری برای طرح مسائل روانشناختی و اخلاقی فراهم میسازد. منتقدانْ شخصیتهای او را زنده و واقعی و برخوردهایشان را انسانی و باورپذیر توصیف کردهاند.
از رمانها و داستانهای کوتاه او میتوان به «بیچارگان» (۱۸۴۶)، «همزاد» (۱۸۴۶)، «خانم صاحبخانه» (۱۸۴۷)، «نیهتوچکا» (۱۸۴۹ – ناتمام)، «رؤیای عمو» (۱۸۵۹)، «روستای استپانچیکو» (۱۸۵۹)، «تحقیرشدگان» (۱۸۶۱)، «خاطرات خانهٔ اموات» (۱۸۶۲)، «یادداشتهای زیرزمینی» (۱۸۶۴)، «جنایت و مکافات» (۱۸۶۶)، «قمارباز» (۱۸۶۷)، «ابله» (۱۸۶۹)، «همیشه شوهر» (۱۸۷۰)، «جنزدگان» (۱۸۷۲)، «جوان خام» (۱۸۷۵)، «برادران کارامازوف» (۱۸۸۰)، « قهرمان کوچولو» (۱۸۴۹)، «کروکدیل» (۱۸۶۵)، «بوبوک» (۱۸۷۳)، «رؤیای آدم مضحک» (۱۸۷۷)، «قلب ضعیف» (۱۸۴۸)، «نازنین» (۱۸۷۶) و دهها اثر دیگر اشاره کرد.
«یادداشتهای زمستانی دربارهٔ تأثرات تابستانی» (۱۸۶۳) و «یادداشتهای روزانۀ یک نویسنده» (۱۸۷۳–۱۸۸۱) نیز از نوشتههای او در قالب یادداشت هستند. داستایفسکی همچنین «اوژنی گرانده» از «بالزاک» (۱۸۴۳)، «آخرین آلدینی» از «ژرژ ساند» (۱۸۴۳)، «ماری استوارت» از «شیلر» (۱۸۴۳) و «بوریس گودونوف» از «پوشکین» (۱۸۴۳) را نیز ترجمه کرده است.
افزون بر اینها، داستایفسکی نامههای شخصی و نوشتههایی دارد که پس از مرگش منتشر شده است. آثار او همچنان الهامبخش نویسندگان، فیلسوفان و روانشناسان در سراسر جهان است.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
انتشارات ماهی با ترجمهٔ «سروش حبیبی»، انتشارات کولهپشتی با ترجمهٔ «هانیه چوپانی»، انتشارات السانا با ترجمهٔ «سحر نوشادمطهر»، انتشارات قدیانی با ترجمهٔ «فرید مرادی»، انتشارات آلاچیق کتاب با ترجمهٔ «زهره گیوی»، انتشارات لنجوان با ترجمهٔ «داود محمدیفرد»، انتشارات پارس اندیش با ترجمهٔ «خدیجه پاکزادیان»، انتشارات آبیژ با ترجمهٔ «پریسا رجوند»، نشر مات با ترجمهٔ «سارا ثابتی»، انتشارات ارمغان با ترجمهٔ «علی باوی» و... این کتاب را در سالهای مختلف منتشر کردهاند.
بخشی از کتاب شب های روشن
«ناگهان بهنظرم رسیدهبود که همه دارند من تنها را ترک میکنند و ازم دور میشوند. لابد میپرسید که منظورم از همه چهکسانی بودند؛ چون دیگر هشتسالی میشد که در پتربورگ زندگی میکردم و در همۀ آنمدت حتی نتوانستهبودم یک دوستی و آشنایی ساده هم با کسی ایجاد کنم. اما اصلاً برای چه باید دنبال چنین رابطهای میرفتم؟ آخر من بدون اینها هم انگار که با کل پتربورگ آشنا هستم؛ به همین علت هم وقتی اهالی شهر از سر صبح رخت سفر بسته و راه افتادهبودند بهطرف ییلاق، بهنظرم رسیدهبود که انگار همه دارند من را رها میکنند و ازم دور میشوند. تنهایی، من را به وحشت انداختهبود و اینطور شد که سهروز تمام با اندوه عمیقی در خیابانهای شهر سرگردان بودم و هیچ نمیفهمیدم چه بر سرم آمدهاست.»
حجم
۶۰۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۶۰۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه