
کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه
معرفی کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه
کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه (از کتاب سرزمینهای بیفروغ) نوشتهی جی. ام. کوتزیه و با ترجمهی شهلا طهماسبی، روایتی داستانی از سفرها و مواجهات یک مرزنشین اروپایی در آفریقای جنوبی است. این اثر که توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده، بخشی از مجموعهای است که به بررسی تاریخ، فرهنگ و برخوردهای استعمارگران با بومیان آفریقا میپردازد. روایت کتاب، در قالب خاطرات و مشاهدات شخصیت اصلی، تصویری از زندگی، باورها و مناسبات قدرت در مرزهای استعماری را ترسیم میکند. کوتزیه با نگاهی موشکافانه و گاه انتقادی، به روابط پیچیده میان استعمارگران، بومیان و طبیعت میپردازد و از خلال روایتهای شخصی، لایههایی از تاریخ و فلسفهی زیستن در سرزمینهای دورافتاده را آشکار میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه
حکایت یاکوبس کوتزیه نوشتهی جی. ام. کوتزیه، داستانی بلند و چندلایه است که در بستر تاریخی آفریقای جنوبی روایت میشود. این کتاب بخشی از مجموعه سرزمینهای بیفروغ است و با نگاهی انتقادی و تحلیلی، به زندگی مرزنشینان اروپایی و مواجههی آنها با قبایل بومی میپردازد. روایت از زبان یاکوبس کوتزیه، مردی سفیدپوست و شکارچی، بیان میشود که در سفری اکتشافی به سرزمین ناماکوا، با چالشهای طبیعی، فرهنگی و انسانی روبهرو میشود. ساختار کتاب بر پایهی خاطرات، مشاهدات و تأملات شخصیت اصلی شکل گرفته و در خلال آن، مناسبات قدرت، تبعیض نژادی، خشونت، و تلاش برای بقا در طبیعت وحشی آفریقا به تصویر کشیده شده است. کوتزیه در این اثر، مرز میان تمدن و بربریت، انسان و طبیعت، و استعمارگر و بومی را به چالش میکشد و با زبانی دقیق و گاه بیرحم، پیچیدگیهای هویت و اخلاق را در شرایط مرزی بررسی کرده است.
خلاصه داستان حکایت یاکوبس کوتزیه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان حکایت یاکوبس کوتزیه با روایت سفر یک مرزنشین اروپایی به نام یاکوبس آغاز میشود که به همراه گروهی از هوتنتوتها و خدمتکارانش، برای شکار و تجارت عاج فیل به سرزمین ناماکوا سفر میکند. در طول مسیر، او با دشواریهای طبیعی، کمبود آب و غذا، و خطرات ناشی از حملهی قبایل بومی روبهرو میشود. روایت، با جزئیات فراوان، مناسبات میان یاکوبس و همراهانش را نشان میدهد؛ از اختلافات و رقابتهای درون گروه تا مواجهه با بومیان ناماکوا که گاه به خشونت و سوءتفاهم میانجامد. در بخشهایی از داستان، یاکوبس به تأمل دربارهی مرز میان انسان و حیوان، تمدن و بربریت، و معنای قدرت و بقا میپردازد. او در مواجهه با طبیعت بیرحم و قبایل ناشناخته، به تدریج دچار بیماری و ضعف میشود و در نهایت، به اسارت بومیان درمیآید. روایت، با توصیف دقیق شرایط جسمی و روانی یاکوبس، تجربهی او از انزوا، بیماری و مواجهه با مرگ را به تصویر میکشد. در این میان، روابط قدرت، وابستگی به سلاح و تلاش برای حفظ هویت اروپایی در دل سرزمین بیگانه، بارها به چالش کشیده میشود. داستان بدون ارائهی پایانی قطعی، خواننده را با پرسشهایی دربارهی اخلاق، هویت و معنای زندگی در مرزهای استعمار رها میکند.
چرا باید کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه را بخوانیم؟
حکایت یاکوبس کوتزیه اثری است که با نگاهی بیپرده و تحلیلی، مناسبات قدرت، خشونت و هویت را در بستر استعمار و طبیعت وحشی آفریقا بررسی کرده است. این کتاب با روایت اولشخص و جزئیات دقیق، تجربهی زیستن در مرزهای ناشناخته و مواجهه با دیگری را به تصویر میکشد. از ویژگیهای شاخص این اثر، پرداختن به مرز میان تمدن و بربریت، و تأملات فلسفی دربارهی معنای بقا، قدرت و اخلاق است. خواندن این کتاب فرصتی برای آشنایی با لایههای پنهان تاریخ استعمار، پیچیدگیهای روابط انسانی و تأثیر طبیعت بر سرنوشت انسان فراهم میکند. همچنین، زبان و روایت خاص کوتزیه، تجربهای متفاوت از ادبیات داستانی معاصر را ارائه میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به ادبیات داستانی تاریخی، پژوهشگران مطالعات استعمار، دوستداران روایتهای فلسفی و کسانی که به بررسی روابط قدرت، هویت و فرهنگ در بسترهای متفاوت علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغهی شناخت تاریخ آفریقای جنوبی و مواجههی انسان با طبیعت و دیگری را دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه
«در طبیعت، قدرت تشخیص حد و مرز را از دست میدهم. این تأثیر فضا و دورافتادگی است. عملکرد فضا از این قرار است، حواس پنجگانه از جسم که در آن به سر میبرند، بیرون میآیند و چهارتا از آنها در خلاء گسترده میشوند. گوش نمیتواند بشنود، بینی نمیتواند بو کند، زبان نمیتواند طعم را حس کند، پوست نمیتواند تماس را حس کند. پوست نمیتواند تماس را حس کند، چون آفتاب بدن را درهم میشکند. گوشت و پوست به چاه هوایی گرما فرو میروند، پوست شل میشود و میافتد، خورشید همهجا را اشغال میکند. فقط چشمها قدرت دارند. چشمها آزادند، آنها به افق در همهٔ جهات دسترسی دارند. هیچچیز از چشم ما پنهان نیست. موقعی که حواس دیگر من بیحال یا کند میشوند، چشمهایام منقبض می شوند و نیرویشان زیاد میشود. من تبدیل به کرهٔ چشم بازتابندهای میشوم که در حیاتوحش حرکت میکند و آن را میبلعد. من، منهدمکنندهٔ حیاتوحش، در زمین به حرکت درمیآیم و از افق تا افق همهٔ راههای ویرانگر را پشت سر میگذارم و پیش میروم. هیچچیز از چشمهای من رهایی ندارد، من هر آن چیزی هستم که میبینم. چه تنهاییی! هیچ سنگ، هیچ بوته، هیچ مورچهٔ آیندهنگر نیست که در این سپهر سیار جذب نشود. در آنجا چیست که من نیست؟ من کیسهای شفافام با یک هستهٔ سیاه مملو از تصویر و یک تفنگ.»
حجم
۱۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه