دانلود و خرید کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) فئودور داستایفسکی ترجمه پرویز شهدی
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

معرفی کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

کتاب برادران کارامازوف آخرین، بهترین و بزرگ‌ترین رمان فئودور داستایوسفکی نویسنده‌ی بزرگ روس است. این رمان سرشار از شخصیت‌پردازی و تحلیل‌های عمیق روان‌شناختی در باب بشریت است و یکی از مهم‌ترین شاهکارهای ادبی جهان به شمار می‌رود.

رمان برادران کارامازوف با ترجمه پرویز شهدی توسط انتشارات مجید منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. می‌توانید نسخه الکترونیکی این کتاب را خریداری و دانلود کنید. نسخه الکترونیکی این اثر با فرمت epub در طاقچه منتشر شده که در مقایسه با فرمت pdf قابلیت‌های بیشتری برای مطالعه ارائه می‌دهد.

درباره کتاب برادران کارامازوف

برادران کارامازوف یک معمای جنایی و کاوشی در رقابت‌های وابسته به عشقی شهوانی در مجموعه‌ای از روابط عاشقانه‌ی مثلثی است. داستایوفسکی از طریق وقایع گیرای داستان خود، کل زندگی روس‌ها را به تصویر می‌کشد. این رمان یک تلاش اجتماعی و معنوی است، در دورانی که هم طلایی و هم نقطه‌ی عطف غم‌انگیزی در فرهنگ روسیه بود. برادران کارامازوف بر مضامین الهی و فلسفی موردعلاقه‌ی داستایوفسکی -مضامینی از جمله منشا شر، ماهیت آزادی و میل به ایمان- متمرکز است.

فئودور پاولوویچ کارامازوف، پدری ولخرج و شرور است که هر چیز نجیبی را به سخره می‌گیرد. زمانی که پسرانش کودک بودند، او نه از روی بدخواهی، بلکه صرفا به این دلیل که آن‌ها را «فراموش کرده بود» از آن‌ها غافل شد. هنگامی که پدر به قتل می‌رسد، تمام پسران تحت اتهام قرار می‌گیرند.

پسر بزرگ‌تر او، دیمیتری، مردی پرشور است که با پدرش بر سر پول دعوا می‌کند و برای جلب توجه زنی به نام گروشنکا، با او رقابت می‌کند. جوان‌ترین پسر خانواده، آلیوشا، یکی از تلاش‌های داستایوفسکی برای خلق یک شخصیت مسیح‌گونه است. آلیوشا به پیروی از راهب خردمند زوسیما، سعی می‌کند عشق مسیحی را عملی کند. داستایوفسکی به نوعی او را قهرمان اثر معرفی می‌کند، اما خوانندگان معمولا بیشتر به برادر میانی یعنی ایوان روشنفکر علاقه‌مند هستند.

ایوان مانند راسکولنیکوف، قهرمان کتاب جنایت و مکافات، استدلال می‌کند که اگر خدا و جاودانگی وجود نداشته باشد، «همه‌چیز مجاز است» و حتی اگر همه‌چیز مجاز نباشد، او به آلیوشا می‌گوید که فرد فقط مسئول اعمال خود است، اما نه در برابر خواسته‌های خود. البته زمانی که کارامازوف پیر کشته می‌شود، ایوان علی‌رغم تمام نظریه‌هایش، به‌خاطر اینکه آرزوی مرگ پدرش را داشت، احساس گناه می‌کند. در ردیابی احساس گناه ایوان، داستایوفسکی توجیهی روانشناختی برای آموزه‌های مسیحی ارائه می‌دهد. شر فقط به‌خاطر وجود چند جنایتکار اتفاق نمی‌افتد، بلکه به دلیل جو اخلاقی که تمام مردم با داشتن آرزوهای شیطانی در آن مشارکت دارند، رخ می‌دهد.

خواندن و دانلود کتاب برادران کارامازوف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن رمان برادران کارامازوف را به تمام کسانی پیشنهاد می‌کنیم که به رمانی کلاسیک، جذاب و البته طولانی که پرسش‌هایی مهم در باب وجود انسان مطرح می‌کند، علاقه‌مند هستند.

چرا باید کتاب برادران کارامازوف با ترجمه پرویز شهدی را بخوانیم؟

برخی از مردم رمان‌های داستایوفسکی را به‌‌عنوان تصویری پیش‌گویانه از زندگی تحت رژیم شوروی می‌دانند. جنبش اگزیستانسیالیستی که در اواسط قرن بیستم شکل گرفت، داستایوفسکی را برای توصیف انسان‌هایی که با مرگ‌ومیر، ناامیدی و اضطراب انتخاب مواجه بودند، ترغیب کرد. نوشته‌های داستایوفسکی به دلیل بینش عمیقش درباره‌ی معضلات انسانی، همراه با سبک، مضامین و شخصیت‌های فراموش‌نشدنی او، بیش از یک قرن پس از مرگش همچنان بر نویسندگان و خوانندگان تاثیر می‌گذارد، بنابراین برادران کارامازوف که مشهورترین رمان داستایوفسکی است، بدون تردید ارزش خواندن دارد.

درباره فئودور داستایوفسکی؛ نویسنده کتاب

امروزه نام داستایوفسکی با معانی عمیق روانی مترادف شده است. ایده‌ها و نوآوری‌های او تاثیر عمیقی بر افرادی از جمله فریدریش نیچه، آندره ژید، ژان پل سارتر و میخائیل بولگاکف گذاشت. آثار او همچنان نیز خوانندگان را با ترکیب توطئه‌های معلق و پرسش‌های نهایی درباره‌ی ایمان، رنج و معنای زندگی مجذوب می‌کنند.

فئودور داستایوفسکی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان و روانشناسان ادبی جهان شناخته شده است. او که در سال ۱۸۲۱ در مسکو متولد شد، پسر یک پزشک بود. زمانی که پسر جوانی بود، پدرش او را به آکادمی مهندسی نظامی سن پترزبورگ فرستاد که او در سال ۱۸۴۳ از آنجا فارغ‌التحصیل شد. داستایوفسکی که از ابتدا به نویسندگی علاقه‌مند بود، بدون اتلاف وقت پس از فارغ‌التحصیلی زمان خود را به نویسندگی اختصاص داد و نخستین کتاب او، مردم فقیر (۱۸۴۶) بلافاصله مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.

داستایوفسکی در محافل سوسیالیستی بسیار فعال بود و در سال ۱۸۴۹، دستگیر و زندانی شد. او پس از گذراندن هشت ماه در زندان، به دلیل عضویت در گروهی سوسیالیستی به اعدام محکوم شد، اما این اعدام صرفا نمایشی برای تنبیه روانی زندانیان بود.

فئودور داستایوفسکی بیشتر دهه‌ی ۱۸۶۰ را در اروپای غربی گذراند و در این مدت با فقر، صرع و اعتیاد به قمار دست‌وپنجه نرم کرد. اما با انتشار رمان جنایت و مکافات (۱۸۶۶)، وضعیت مالی او بهبود یافت. پس از نوشتن جنایت و مکافات، داستایوفسکی کتاب ابله (۱۸۶۸) و برادران کارامازوف (۱۸۸۰) را نوشت. داستایوفسکی در سال ۱۸۸۱، کمتر از یک سال پس از انتشار رمان برادران کارامازوف، درگذشت.

کتاب برادران کارامازوف چند جلد است؟

فئودور داستایوفسکی نزدیک به دو سال را صرف نوشتن برادران کارامازوف کرد که به‌صورت سریالی در نشریه‌ی پیام‌آور روسی از ژانویه‌ی ۱۸۷۹ تا نوامبر ۱۸۸۰ منتشر شد. نوشته‌های داستایوفسکی نشان می‌دهد که این کتاب قرار بود قسمت اول مجموعه‌‌ای بزرگ‌تر به نام زندگی یک گناهکار بزرگ باشد، اما قسمت دوم کتاب به دلیل مرگ داستایوفسکی هیچگاه نوشته نشد. این کتاب در اصل در چهار جلد منتشر شده است، البته ناشران ایرانی این کتاب را در دو جلد منتشر کرده‌اند.

انتشارات مجید نیز این رمان را در دو جلد منتشر کرده که کتاب حاضر، جلد اول برادران کارامازوف است.

از رمان برادران کارامازوف چه اقتباس‌هایی صورت گرفته است؟

از برادران کارامازوف تاکنون اقتباس‌های بسیاری صورت گرفته است که مشهورترین آن‌ها، فیلم‌های سینمایی هستند. به‌عنوان نمونه، برادران کارامازوف در سال ۱۹۱۸ توسط دیمیتری بوچوتزکی و کارل فرولیش در آلمان در ساخت یک فیلم صامت مورد اقتباس واقع شد. دومین اقتباس آلمانی برادران کارامازوف به کارگردانی و با فیلم‌نامه‌ی اریش انگلس ساخته شد. ویلیام شاتنر نیز نخستین فیلم خود را با اقتباس از برادران کارامازوف در سال ۱۹۵۸ ساخت. فیلم روسی اقتباس‌شده از این رمان نیز در سال ۱۹۶۸ ساخته شد و در سال ۱۹۷۰ نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم خارجی شد.

نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره برادران کارامازوف

بارنز اند نوبل، برادران کارامازوف را کاوشی گران‌بها و تکان‌دهنده درباره‌ی سوالات اساسی هستی انسان می‌داند.

زیگموند فروید این رمان را باشکوه‌ترین رمانی که تاکنون نوشته شده، عنوان کرده است.

فردریش نیچه داستایوفسکی را تنها روانشناسی دانسته که چیزهایی را از او یاد گرفته است.

نقد کتاب برادران کارامازوف

کتاب برادران کارامازوف بدون تردید یکی از برترین شاهکارهای ادبی جهان است. تا حد زیادی، حجم عظیم توسعه و پیچیدگی دیوانه‌کننده‌ی داستان است که به آن وزن می‌بخشد. برادران کارامازوف حماسه‌ای است که پیشبرد آن بسیار طاقت‌فرساست.

طرح اصلی کتاب بسیار ساده است و به شکلی باورنکردنی آهسته مطرح می‌شود. بیشتر کتاب از تعداد زیادی طرح فرعی تشکیل شده که همگی با پیشرفت داستان، راه خود را به طرح اصلی بازمی‌یابند. داستان‌سرایی داستایوفسکی بیشتر به تعاملات کوچک و روزمره بین گروه بزرگی از شخصیت‌ها می‌پردازد که به‌صورت موازی اتفاق می‌افتند. خواننده این داستان‌های فرعی را دنبال می‌کند که بسیاری از آن‌ها با یکدیگر همپوشانی دارند. داستایوفسکی به توسعه‌ی شخصیت‌ها در طول داستان می‌پردازد و از رفتار آن‌ها در شرایط استرس‌زا استفاده می‌کند تا اظهارات کلی‌تری درباره‌ی وضعیت انسان در مواجهه با تباهی بیان کند.

از موضوعات اصلی موجود در کتاب برادران کارامازوف می‌توان به اخلاق، رستگاری، خدا و الحاد، گناه، حسادت، عدالت، خانواده، ملیت، اگزیستانسیالیسم و بی‌گناهی کودکان اشاره کرد که مسائل بسیار سنگینی هستند. شاید ناراحت‌کننده‌ترین قسمت خواندن این رمان این باشد که می‌توان با پلیدترین افکار و رفتارهای برخی از شخصیت‌ها همذات‌پنداری کرد.

در نهایت پیام داستایوفسکی این است که مهم نیست چقدر همه‌چیز ناامیدکننده است، تنها کاری که نمی‌توانید انجام دهید «تسلیم شدن» است؛ شما نمی‌توانید به خود بگویید که شکسته‌اید و در نتیجه «همه‌چیز مجاز است». درعوض، عشق به انسانیت، امید فرد به رستگاری خواهد بود.

ورود کتاب برادران کارامازوف به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه

نخستین ترجمه‌ی فارسی برادران کارامازوف را مشفق همدانی در سال ۱۳۳۵ از روی نسخه‌ی فرانسوی کتاب انجام داد. ترجمه‌های فارسی متعددی از این کتاب وجود دارد، اما هیچ‌یک مستقیما از نسخه‌ی روسی برگردانده نشده‌اند.

از میان ترجمه‌های مشهورتر این کتاب که همگی غیرمستقیم هستند، ترجمه‌ی مشفق همدانی دارای زبان قدیمی و به شیوه‌ای آزاد، ترجمه‌ی اصغر رستگار همراه فهرستی کامل از تمامی شخصیت‌های رمان و پانویسی‌های بسیار کامل و مفید، ترجمه‌ی پرویز شهدی از زبان فرانسوی، ترجمه‌ی احد علیقلیان از انگلیسی به فارسی، منسجم و یکدست و دقیق‌ترین ترجمه‌ی موجود و ترجمه‌ی صالح حسینی غنی از کلمات، اصطلاحات و عبارات ادبی و دارای یادداشتی مفصل و بسیار خواندنی از سوی مترجم است.

معرفی شخصیت‌های برادران کارامازوف و تحلیلی کوتاه از آن‌ها

فئودور پاولوویچ کارامازوف: فئودور پاولوویچ کارامازوف، ۵۵ساله، هوس‌باز و پدر سه پسر -دیمیتری، ایوان و الکسی- از دو ازدواج است. شایعه شده که او یک پسر نامشروع به نام پاول فئودوروویچ اسمردیاکوف نیز دارد که او را به‌عنوان خدمتکار خود استخدام می‌کند. فئودور به هیچ‌یک از پسرانش که جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، علاقه‌ای ندارد. رابطه‌ی میان فئودور و پسران بزرگسالش بخش عمده‌ای از طرح رمان را پیش می‌برد.

دیمیتری فئودوروویچ کارامازوف: دیمیتری فئودوروویچ (که اغلب به‌عنوان میتیا شناخته می‌شود) پسر ارشد فئودور کارامازوف و تنها فرزند ازدواج اول او با آدلیدا ایوانونا میوسوف است. دمیتری مانند پدرش فردی شهوانی است و به زیاده‌نوشی می‌پردازد. دیمیتری خود را نیازمند ارثی می‌بیند که به اعتقاد او توسط پدرش مخفی شده است. رابطه‌ی دیمیتری با پدرش بی‌ثبات‌ترین و خشونت‌بارترین رابطه میان برادران است. شخصیت دیمیتری از یک محکوم به نام دی‌آی ایلینسکی که داستایوفسکی در زندان سیبری با او ملاقات کرد، الهام گرفته شده است. ایلینسکی به دلیل قتل پدرش برای به دست آوردن ارثیه در زندان بود، با این حال همیشه بر بی‌گناهی خود اصرار داشت. او بعدها پس از اعتراف مرد دیگری به جرمش، آزاد شد.

ایوان فئودوروویچ کارامازوف: ایوان فئودوروویچ (که گاهی به‌عنوان وانیا نیز شناخته می‌شود) پسر وسطی فئودور و نخستین پسر از ازدواج دوم اوست. ایوان محتاط و گوشه‌گیر، اما از نظر فکری نیز درخشان است. جمله او، «اگر خدا نباشد، همه‌چیز مجاز است»، یک موتیف تکراری در رمان است. برخی از به‌یادماندنی‌ترین و تحسین‌شده‌ترین قسمت‌های برادران کارامازوف مربوط به ایوان است. برای ایوان پوچ بودن تمام تاریخ بشریت با بی‌معنایی رنج کودکان ثابت می‌شود. تمام مثال‌هایی که ایوان از ظلم‌های رواداشته‌شده علیه کودکان می‌آورد، توسط داستایوفسکی از گزارش‌های واقعی روزنامه‌ها و منابع تاریخی گرفته شده است.

الکسی فئودوروویچ کارامازوف: الکسی فئودوروویچ (که اغلب به‌عنوان آلیوشا شناخته می‌شود) کوچک‌ترین برادر است. در آغاز آلیوشا یک تازه‌کار در صومعه‌ی ارتدکس محلی روسیه است و ایمان او در تضاد با بی‌دینی برادرش ایوان است. او همیشه به‌عنوان فردی صلح‌طلب، دلسوز و بابصیرت عمل می‌کند و تقریبا همه او را دوست دارند. داستایوفسکی در خلق شخصیت آلیوشا تا حد زیادی از جوانان رادیکال معاصر روسیه الهام گرفت؛ آلیوشا مظهر همان جامعه‌ای است که با نیکی اداره می‌شود و در آرمان‌های سوسیالیستی وجود دارد، اما از ایمان به خدا یا از سنت مسیحی ارتدکس در روسیه جدا نیست.

پاول فئودوروویچ اسمردیاکوف: پاول فئودوروویچ اسمردیاکوف پسری است که شایعه شده پسر نامشروع فئودور پاولوویچ است. اسمردیاکوف به‌عنوان خدمتکار، بخشی از خانواده کارامازوف می‌شود. اسمردیاکوف که عموما دیگران را تحقیر می‌کند، ایوان را تحسین می‌کند و بی‌خدایی او را می‌پسندد.

آگرافنا الکساندرونا سوتلوا: آگرافنا الکساندرونا سوتلوا که معمولا با نام گروشنکا شناخته می‌شود، زنی ۲۲ساله و دارای جذابیتی عجیب‌و‌غریب برای مردان است. گروشنکا تحسین و شهوت را در فئودور و دیمیتری کارامازوف برمی‌انگیزد و رقابت آن‌ها برای جلب توجه این زن، به کانون اصلی درگیری آن‌ها تبدیل می‌شود.

کاترینا ایوانونا ورخوفتسو: کاترینا ایوانوونا (که گاهی از او به‌عنوان کاتیا یاد می‌شود) علی‌رغم اینکه دیمیتری آشکارا با گروشنکا رابطه دارد، نامزد دیمیتری است. نامزدی او با دیمیتری باعث افتخار دو طرف است، به همین دلیل او نمی‌تواند به عشقش به ایوان اعتراف کند.

پدر زوسیما: پدر زوسیما یک مشاور روحانی در صومعه‌ی شهر و معلم آلیوشا است. زوسیما استدلال‌های الحادی ایوان را رد می‌کند و به شکل‌گیری شخصیت آلیوشا کمک می‌کند. هدف داستایوفسکی از خلق شخصیت زوسیما این بود که کلیسا را به عنوان یک ایدئال اجتماعی مثبت نشان دهد. این شخصیت تا حدی بر اساس پدر آمبروز از صومعه‌ی اپتینا نوشته شده که داستایوفسکی در بازدید از صومعه در سال ۱۸۷۸ با او آشنا شده بود.

ایلیوشا: ایلیوشا (که گاهی ایلیوشچکا نامیده می‌شود) یک بچه‌مدرسه‌ای محلی و شخصیت اصلی یک داستان فرعی مهم در رمان است. دیمیتری به پدرش، افسر فقیر کاپیتان اسنگیوف -که توسط فئودور پاولوویچ برای تهدید دیمیتری به خاطر بدهی‌هایش استخدام شده- حمله و آن‌ها را تحقیر می‌کند و در نتیجه، خانواده‌ی اسنگریوف شرمنده می‌شوند.

این رمان را بخوانیم یا بشنویم؟

برادران کارمازوف اثری چشمگیر و ازیادنرفتنی است، به‌طوری که مخاطبان هر از گاهی مجددا به سراغ آن می‌روند تا در دنیایی که داستایوفسکی در دو قرن قبل خلق کرده، پرسه بزنند، از نو در آن غرق شوند و جزئیات و مفاهیمی را کشف کنند که پیشتر آن را درک نکرده بودند. به همین علت توصیه می‌شود علاوه بر خواندن، لذت شنیدن این داستان پر از جزئیات و پر از عمق را هم به خود هدیه بدهید. چرا که تجربه‌ی فضای سه بعدی کتاب صوتی برادران کارامازوف فرصتی منحصربه‌فرد و جذاب برای کشف کردن جزئیات و نکات مغفول‌مانده و درک زوایای جدید آن است. نسخه صوتی این اثر را انتشارات آوانامه با صدای آرمان سلطان‌زاده منتشر کرده که در طاقچه می‌توانید بشنوید.

بخشی از متن کتاب برادران کارامازوف

ممکن است بعضی از خوانندگان تصور کنند که این قهرمان کم سن و سالم، جوانی است بیمارگونه که تا مرحلهٔ خلسه پیش رفته، با بنیه‌ای ضعیف، رنگِپریده، جوانکی نزار و رنجور. برعکس، آلیوشا در آن موقع جوانی نوزده‌ساله بود، با قامتی متناسب، گونه‌های گل‌انداخته، نگاه آرام و بی‌خدشه که نشانهٔ سلامتی جسمی و روحی کامل او بود. در آن سن خیلی هم زیبا بود، با اندام کشیده، قدی بلندتر از حد معمول، موهای بلوطی‌رنگ، با صورتی بیضی‌شکل و منظم، اگرچه کمی کشیده، چشم‌های خاکستری تیره و درخشان، با فاصله‌ای نسبتاً زیاد از هم، بسیار متفکر، با ظاهری آرام. شاید کسانی پیدا شوند که بگویند گونه‌های گل انداخته دلیلی برای متعصب یا صوفی‌مسلک‌نبودن نیست؛ ولی به‌نظر من، آلیوشا از هرکس دیگری واقع‌گراتر بود. آه، البته، در صومعه مطلقاً به معجزه ایمان داشت؛ ولی باز هم به‌نظر من از آن معجزه یا معجزه‌هایی که آدم واقع‌گرایی را به یقین و ایمان کامل می‌رساند. یک حقیقت‌بین واقعی اگر مذهبی نباشد، همیشه این نیرو و استعداد را در خودش سراغ دارد که منکر معجزه شود. حتی اگر هم جلو روی خودش رخ بدهد، بیش‌تر تمایل دارد چشم‌ها و حواسش را مقصر بداند که اشتباه دیده یا حس کرده‌اند تا اینکه واقعیت را بپذیرد. از طرفی، اگر هم بپذیرد، آن را امری طبیعی خواهد پنداشت که تا آن موقع از آن بی‌اطلاع بوده است. اگر آدم واقع‌گرا سرانجام چنین امری را بپذیرد، باز هم به‌دلیل حقیقت‌بینی‌اش است که می‌تواند حقیقت را تشخیص دهد و قبول کند. توماسِ حواری می‌گفت تا چیزی را به چشمش نبیند قبول نمی‌کند، موقعی هم که آن را دید گفت: «خدایا، پروردگارا!» آیا معجزه باعث شده بود او چنین حرفی بزند؟ احتمالش خیلی زیاد است که او به این خاطر واقعیت را پذیرفته که می‌خواسته قبول کند، یا شاید هم پیش از آن در عمق وجودش به این موضوع اعتقاد داشته ولی به‌ظاهر می‌گفته: «تا نبینم، باور نمی‌کنم.»

ممکن است گفته شود آلیوشا بی‌عقل یا عقب‌ماندهٔ ذهنی بوده که تحصیلاتش را به‌پایان نرسانده است و از اینگونه حرف‌ها. این‌که تحصیلاتش را ناتمام گذاشته درست است؛ ولی اگر نسبت بی‌عقلی یا حماقت به او داده شود، خیلی بی‌انصافانه است. فقط یک‌بار دیگر آن‌چه را پیش از این گفته‌ام تکرار می‌کنم: «اگر قدم به این راه گذاشته به این علت است که تنها راهی بوده که مورد توجهش قرار گرفته و به ناگهان توانسته راه‌حلی دلخواه برای آرامش روحش پیدا کند، روحی که آرزو داشت از ظلمات بگریزد و به‌سوی روشنایی برود.» این موضوع را هم در نظر داشته باشید که او نوجوانی است در دوران ما؛ یعنی با سرشتی درستکار و نجیب، هواخواه حقیقتی که همواره دنبالش بوده و حالا آن را در این طریق یافته است و باورداشتن آن مستلزم این بوده که بی‌درنگ و با تمام وجودش در آن قدم گذارد، شرط قدم‌گذاشتن در این راه هم آزمایشی سریع و قاطعانه بوده که همه‌چیزش، حتی جانش را هم برای رسیدن به مقصود فدا کند.

بگذریم از اینکه این جوان‌ها بدبختانه نمی‌دانند که جان‌فداکردن در این راه یا راه‌هایی شبیه به آن، شاید میان سایر آزمایش‌ها آسان‌ترین‌شان باشد، حال آن‌که به‌طور مثال اگر همهٔ دوران جوانی پرشور و شوقش را وقف پنج شش سال تحصیلات سنگین و دشوار کندحتی اگر به این نیت باشد که نیروی جوانی‌اش را به دو نیم کرده و نیمی از آن را در خدمت این حقیقت و همین تلاش بگذارد که خودش را موظف به انجام آن کرده ـچنین ازخودگذشتگی‌ای بالاتر از توش و توان بسیاری از این جوان‌هاست. تنها کاری که آلیوشا کرده این است که راهی را خلاف راهی که همهٔ مردم برمی‌گزینند، انتخاب کرده؛ ولی با همان اقدام سریع و با همان شور و علاقه‌ای که دیگران در راه‌های انتخابی دیگر از خود نشان می‌دهند، به‌مجردی که به‌طور جدی به این موضوع اندیشیده، به‌وجود خدا و فناناپذیری روح ایمان آورده است، بعد هم طبعاً بی‌درنگ به خودش گفته: «من می‌خواهم برای فناناپذیری زندگی کنم، هیچ نوع سازش‌کاری و کنارآمدنی را هم نمی‌پذیرم.» به‌همین‌ترتیب اگر به این نتیجه رسیده بود که خدا و فناناپذیری بی‌معنی است و وجود ندارد، بی‌درنگ کافر می‌شد و به سوسیالیسم رو می‌آورد (چون سوسیالیسم فقط به مسئلهٔ کارگران یا طبقهٔ فقیرتر جامعه نمی‌پردازد؛ بلکه موضوع انکار وجود خدا و بی‌دینی به‌شکل جدید فعلی‌اش هم در آن مطرح است، موضوع ساختن برج بابل است بدون کمک خدا، نه برای این‌که به آسمان دست یابند؛ بلکه آسمان را بیاورند روی زمین تا در دسترس همه قرار بگیرد). برای آلیوشا عجیب و حتی ناممکن بود که بشود مانند گذشته زندگی کرد.

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

💚💜F.T.M.H💜💚
۱۳۹۹/۰۵/۲۰

انقدر افراد مختلفی درباره این کتاب و اثار داستایفسکی حرف زدن و تعریف کردن که دیگه لازم به تعریف من نیست ....... ترجمه اقای شهدی و ترجمه خانم لادن مدیر بسیار کامل و قابل فهمه ....... خیلیا به دلیل زیاده

- بیشتر
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
۱۳۹۹/۰۷/۰۵

خط به خط کتاب جالب و خواندنی هست، با خواندن کتاب متوجه گذر زمان نمی شوید. ترجمه عالی.

sa_sf
۱۳۹۹/۰۹/۰۴

جلد اول چرا ، وقتی الکترونیکه تک جلدی مناسب تره . کتابایی چندهزارصفحه ایم تک‌جلدی گذاشتین ، این چرا دوجلدی !

نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۴/۱۹

واقعا کتاب بی نظیری بود،ترجمه هم بسیار عالی بود. من که بیشتر احساس می کردم دارم فیلم می بینم،خسلی لذت بردم

مهرداد
۱۳۹۸/۰۵/۰۲

از بهترین‌ها که به اندازه‌ی کافی طولانی نیست! اون‌قدری تحلیل، تعریف و تمجید از این کتاب وجود داره که نیازی نیست تو کامنت‌ها دنبال دیدگاه‌ی مثبت بقیه باشید. خوندن این کتاب رو حتماً مدنظر داشته باشید. ترجمه‌ی پرویز شهدی هم خوب و

- بیشتر
Leo n
۱۳۹۹/۰۲/۳۰

داستایوفسکی توی شخصیت پدرازی عالی هست طوری که فرد فردِ توی داستان رو باهاش همدردی میکنید. کلا به نظر من ادبیات روس خیلی نزدیک به ماست؛ادم هاش شبیه ادم های اطرافمونن همون احساساتِ تند و گاها بدون منطق و نه

- بیشتر
MediaAsvad
۱۳۹۹/۰۹/۰۷

چقدر برادران کارامازوف قشنگه واقعا لذت میبرم ازش هرچی به اواخر کتاب میرم مفهومی تر میشه واقعا داستایوسکی تحسین برانگیزه چطور میتونه کلی شخصیت خلق کنه و تمام شخصیت ها یک شخصیت متضاد داشته باشند و در عین حال بسیار

- بیشتر
کاربر ۱۵۶۶۱۷۰
۱۳۹۹/۰۲/۰۶

من صوتیشو گوش دادم باصدای آقای سلطان زاده فوق العادس کتاب شماراباخودش میبرد و نمیتونید رهاش کنید مثل اینکه اسمان همه جای دنیا یکرنگ است ادمها همان ادمها باهمان روحیات و درونیاتند فقط زبان و شکلمان فرق میکند.

شلاله
۱۳۹۸/۰۵/۲۶

فکر میکنم ترجمه ی این کتاب یکی از بهترین ترجمه های موجود هست. من چون این کتاب رو داشتم ( البته با یه ترجمه ی دیگه ) کتاب نفوس مرده رو از این مترجم خریدم.

1984
۱۳۹۹/۰۲/۲۳

بهترین کتابی ک تاکنون خوندم. دمش گرم براستی. بسیار دل پسند و ژرف. بسیار شورانگیز و گیرا و پر از نقد ب چیزهای مهم. سپاس تو را داستایوفسکی بزرگ کسی این کتابو نخونده باشه نمی تونه درک کنه داستایوفسکی کی بوده. جالبه این کتاب

- بیشتر
تا زمانی که دربند کینه‌هایش است، همواره به بیراهه خواهد رفت
Harmony
دروغ نگویید. کسی که دروغ می‌گوید و دروغ‌هایش را هم باور می‌کند، دیگر هرگز نمی‌تواند حقیقت را دریابد، نه در خودش و نه در اطرافیانش، درنتیجه هم حرمت خودش را ازبین می‌برد و هم حرمت دیگران را. وقتی کسی رعایت حرمت خودش و دیگران را نکند، دیگر کسی را دوست نخواهد داشت و در نبودن عشق، موقعی که می‌خواهد خود را سرگرم کند، به شهوت و گناه رو می‌آورد. آن‌وقت در فساد و تباهی، حالتی حیوانی پیدا می‌کند و همهٔ این‌ها از دروغ گفتن به خود و به دیگران ناشی می‌شود. کسی که حتی به خودش هم دروغ می‌گوید، اولین کسی است که به خودش توهین می‌کند.
Hami
به‌یاد داشته باش که خداوند خیلی بیش‌تر از آن‌چه بتوانی تصورش را بکنی، تو را دوست دارد؛
Book
اگر آدم زیادی بداند، زود پیر می‌شود.
نَــسـی
مردم از سقوط و بی‌آبرویی آدم‌های شرافتمند لذت می‌برند.
مریم صادقی
راهبان عزیز، چرا روزه می‌گیرید؟ چرا از خدا چشم‌داشت پاداشی دارید؟ برای چنین پاداشی، من هم حاضرم روزه بگیرم. نه، راهب مقدس، در زندگی باتقوا باش! چرا خودت را در صومعه، جایی که ناهار و شامت حاضر و روبه‌راه است زندانی می‌کنی و درون اجتماع نمی‌روی تا برای‌شان مفید واقع شوی، بدون این‌که انتظار پاداشی را داشته باشی؟ دراین‌صورت انجام وظیفه دشوارتر خواهد شد. من هم، پدر روحانی سرپرست صومعه، می‌توانم از این حرف‌ها بزنم.
penelope
«در حقیقت، در حقیقت این را به شما می‌گویم: اگر دانهٔ گندمی که روی زمین افتاده نمیرد، تنها می‌ماند، ولی اگر بمیرد محصول فراوانی خواهد داد».
آنه
انسان در این دنیا باید بسیار رنج بکشد
ر‌‌َقصنده با‌ گُرگ
عاشق‌شدن معنی‌اش دوست‌داشتن نیست
ر‌‌َقصنده با‌ گُرگ
در گذشته موقعی که در مسکو بود، در زمان کودکی لیز، دوست داشت برود سری به او بزند و گاهی دربارهٔ آن‌چه برایش پیش آمده بود، یا درمورد آن‌چه خوانده بود، یا خاطرات دوران کودکی‌اش با او صحبت کند. گاهی هم هردو با هم در خواب و خیال‌ها غوطه‌ور می‌شدند و داستان‌هایی واقعی که بیش‌تر وقت‌ها بامزه و شاد بود، از خودشان می‌ساختند. حالا هم انگار هردو به ناگهان به مسکو و به دو سال پیش برگشته بودند.
آسمان

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان