
کتاب بتهوون، بی پرده
معرفی کتاب بتهوون، بی پرده
کتاب بتهوون، بی پرده نوشتهٔ جان سوشه و ترجمهٔ امیرمهدی حقیقت است. نشر چشمه این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است. نویسنده در این اثر زندگینامهٔ بتهوون را شرح داده است.
درباره کتاب بتهوون، بی پرده
کتاب بتهوون، بی پرده حاوی ناداستان است. لودویگ فان بتهوون، یکی از برجستهترین آهنگسازان تاریخ موسیقی غرب، شخصیتی پیچیده و چندوجهی داشت. جان سوشه در کتاب «بتهوون، بیپرده» به شکلی عمیق به زندگی و شخصیت این نابغهٔ دنیای موسیقی پرداخته است. زندگی بتهوون، همانند آثارش، سرشار از فرازونشیب و لحظات دراماتیک بود. او با وجود ناشنوایی، آثاری جاودانه خلق کرد که تا به امروز مورد تحسین همگان قرار دارند. سوشه، که خود از متخصصان موسیقی کلاسیک است، با تحقیقات دقیق، تصویری جامع از این هنرمند ارائه میدهد.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب بتهوون، بی پرده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستانهایی در باب موسیقی و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
درباره امیرمهدی حقیقت
امیرمهدی حقیقت ۲۷ شهریور ۱۳۵۳ در تهران متولد شد. او از سال ۱۳۸۰ با ترجمهٔ کتاب «مترجم دردها» نوشتهٔ «جومپا لاهیری» وارد عرصهٔ حرفهای ترجمهٔ ادبی شد. تمرکز اصلی او بر ادبیات آمریکای شمالی، بهخصوص داستان کوتاه است و آثاری را در حوزههای بزرگسال و کودک و نوجوان ترجمه کرده است. امیرمهدی حقیقت تابهحال آثار نویسندگان بسیاری مانند جومپا لاهیری، «سام شپارد»، «گی دو ماپاسان»، «هاروکی موراکامی» و «کازئو ایشی گورو» را به پارسی برگردانده است.
بخشی از کتاب بتهوون، بی پرده
«اوضاع لودویگ خیلی متفاوت بود. در واقع میشود گفت بدتر از این نمیشد. او چهرهای معروف بود که حالا ــ اگر نگوییم مضحکه ــ دستکم موضوع انواع شایعهها و شوخیها در وین شده بود، و دستاوردهای خارقالعادهاش در موسیقی ــ دو سال از اجرای اول سمفونی نهمش میگذشت ــ داشت زیر سایهٔ معرکهگیریهای کارل گم میشد. بتهوون هیچوقت با برادرش یوهان کنار نیامده بود و نگاه تحقیرآمیزی به زن یوهان داشت، بنابراین احتمالاً از فکر اقامت در خانهٔ آنها حس ناخوشایندی پیدا میکرد. خودکشی یک عضو نزدیک خانواده روی منطقیترین آدمها هم فشار میآورد، و حالا باید اثر این واقعه را روی وضعیت روانی بتهوون که همان موقع هم شکننده بود مجسم کرد. وضع جسمیاش هم رقتانگیز بود: شکمش چنان ورم داشت که شکمبند میبست تا بیشتر نشود، و پاهایش از مچ به پایین چنان باد کرده بود که مدام درد میکشید.
یوهان به برادرش گفت باید اجارهٔ اندکی هم بپردازد. وقتی معلوم شد بتهوون و برادرزادهاش میخواهند خیلی بیشتر از دو هفتهٔ اولیه بمانند، یوهان گفت اقامتشان هزینه دارد و منطقی است انتظار داشته باشد بتهوون هم کمی مشارکت کند. بتهوون عصبانی شد، ولی احتمالاً از یک جا به بعد نظرش تغییر کرد، چون توی دفترچهٔ پیامها یوهان چیزی نوشته که شاید نشانهٔ این باشد که بتهوون فکر اسبابکشی به اینجا را سبکسنگین میکرده و یوهان تشویقش کرده و نوشته گنیکسندورف در بهار و تابستان بسیار زیباست.
تایر، حدود چهل سال بعد، با پیشکار بتهوون که نامش میشائل کرِن بود ــ و چند نفر دیگر از ساکنان گنیکسندورف ــ گفتوگو کرد. حرف آنها در کنار خیلی از نوشتههای دفتر پیامها تصویر خوبی میسازد از دو ماه پردردسری که بتهوون و کارل در عمارت یوهان گذراندند.
هفتههای اول اقامت گویا به حال بتهوون مفید بود. حومهٔ شهر در اواخر تابستان برایش جذاب بود و از پیادهرویهای طولانی لذت میبرد. هوای تازه احتمالاً سبب بهبود بیناییاش هم شد. برنامهٔ کار و تغذیه در آنجا راحت بود. ساعت پنج و نیم صبح بیدار میشد و کار میکرد. ساعت هفت صبح همراه خانواده صبحانه میخورد، و بعد، دفترچه و مداد در جیب، توی مزرعهها پیادهروی میکرد. محلیها به دیدن این آهنگساز معروف عادت کرده بودند که غافل از دوروبرش مصمم قدم برمیداشت، بلندبلند چیزهایی میگفت و دستها را در هوا تکان میداد. میگفتند بتهوون وسط پیادهروی ناگهان حرکتش را کند میکرد و بعد میایستاد، دفترچهاش را درمیآورد و چیزی مینوشت. همه میدانستند بهتر است مزاحمش نشوند.»
حجم
۳۸۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۷ صفحه
حجم
۳۸۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۷ صفحه