دانلود کتاب شب های روشن داستایفسکی | ترجمه سروش حبیبی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب شب های روشن

کتاب شب های روشن

معرفی کتاب شب های روشن

کتاب شب‌های روشن با عنوان انگلیسی White Nights اثری از فئودور داستایفسکی، نویسنده‌ی بزرگ و تأثیرگذار روس است. این رمان کوتاه و عاشقانه، با روایت احساسی و درونی، داستان مرد جوانی را بازگو می‌کند که در تنهایی شب‌های پطرزبورگ، به‌دنبال هم‌صحبتی برای دل خسته‌اش می‌گردد. ترجمه‌ی این اثر با نثری روان و لطیف از سروش حبیبی، مترجم برجسته‌ی زبان روسی، آن را به تجربه‌ای دلنشین و خواندنی تبدیل کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی شب‌های روشن را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

دربار‌ه‌ی کتاب شب های روشن

شبی در خیابان‌های سن‌پترزبورگ زندگی پسر جوان تنهایی به نوری درخشان و لطیف روشن شد. فئودور داستایفسکی، نویسنده‌ی مشهور روسیه، کتاب شب‌های روشن (White nights) را نوشته است. او در این کتاب با زبانی ساده و لطیف از برخورد دو جوان و ایجاد رابطه‌ی عاشقانه بین آن‌ها می‌گوید.

شب‌های روشن را در زمره شاهکارهای داستایفسکی نمی‌دانند. حداقل آن عمق و گستردگی رمان‌های جنایت و مکافات یا ابله را ندارد. چرا که داستایفسکی شب‌های روشن را پیش از رفتن به سیبری یعنی پیش از دوران بلوغ آثار هنری‌اش نوشته است. اما چه چیز باعث شده این رمان هنوز جزو کتاب‌های محبوب خوانندگان باشد؟ کتابی که خود داستایفسکی آن را «رمان احساساتی از خاطرات یک خیالاتی» می‌خواند. سادگی روایت و زیبایی و لطافت داستان، یکی از دلایل محبوبیت شب‌های روشن است.

خلاصه داستان

راوی داستان مردی است تنها. او در سن‌پترزبورگ زندگی می‌کند. مرد با پیرزنی که خدمتکارش است زندگی می‌کند. او دوست ندارد روزها به خیابان‌های شهر برود چون هیچ آدم آشنایی را نمی‌بیند و تنهایی‌اش بیشتر نمایان می‌شود. از علایق او قدم‌زدن در شهر به هنگام شب است. خانه‌ها دوستان او هستند و با او صحبت می‌کنند؛ از زمانی که ساخته یا بازسازی شده‌اند می‌گویند و گویی خاطراتی را در ذهن مرد به جا می‌گذارند. خیالات هیچ‌گاه مرد را رها نمی‌کنند. او در خیالاتش با آدم‌هایی که در شب می‌بیند حرف می‌زند و معاشرت می‌کند؛ تا اینکه یک شب اتفاق غیرمنتظره‌ای در زندگی‌اش رخ می‌دهد. او دختر گریانی را می‌بیند که به نرده‌های کنار خیابان تکیه داده است. از کنار او عبور می‌کند؛ اما صدای جیغ دختر او را وادار می‌کند تا به سوی دختر بازگردد و کمکش کند.

تصورات مرد پس از برخورد با دختر این است که او مثل دیگران ازش دوری خواهد کرد؛ اما دختر به او اطمینان می‌دهد که اینطور نیست. این دو نفر دردهای زندگی‌شان را با هم شریک می‌شوند. مرد از تنهایی‌هایش می‌گوید و دختر از زندگی در کنار مادربزرگ سخت‌گیرش می‌گوید و همچنین از معشوقه‌ای می‌گوید که ازش جدا شده است و دلتنگش است. در طول چهار شبی که آن‌ها همدیگر را ملاقات می‌کنند احساساتی درون مرد قلیان می‌کند؛ اما آیا اجازه دارد و می‌تواند این حس را علنی کند؟

دانلود کتاب شب های روشن داستایفسکی را به چه کسانی پیشنهاد می‎کنیم؟

مطالعه‌ی کتاب شب های روشن داستایفسکی برای دوست داران رمان‌های کوتاه و داستان‌های عاشقانه، تجربه‌ای ناب و دلچسب است. اگر از علاقه‌مندان به کتاب‌های صوتی هستید می‌توانید کتاب صوتی شب های روشن را هم بشنوید و لذت ببرید.

بهترین ترجمه کتاب شب‌های روشن

سروش حبیبی یکی از بهترین مترجمان آثار روسی در ایران است. او کتاب شب‌های روشن را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است و از این‌رو یکی از دقیق‌ترین ترجمه‌های این اثر محسوب می‌شود.

مترجمان دیگری نیز کتاب شب‌های روشن را به فارسی ترجمه کرده‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به پرویز همتیان بروجنی که یکی از قدیمی‌ترین مترجمان ایران است، سوگند اکبریان، فریده سلیمانی فرد، میرمجید عمرانی و هانیه چوپانی اشاره کرد.

کتاب شب های روشن نشر ماهی چند صفحه است؟

ناشران مختلف شب‌های روشن را در قطع و اندازه‌های مختلفی منتشر کرده‌اند. تعداد صفحات این کتاب بین ۹۰ تا ۲۰۰ صفحه است و رمان کوتاه محسوب می‌شود.

درباره‌ی فئودور داستایفسکی؛ نویسنده شب های روشن

فیودار میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. اما در سال ۱۸۴۹ به جرم براندازی حکومت دستگیر شد. حکم اعدام او مشمول بخشش شد و در عوض او چهار سال در زندان سیبری زندانی بود و بعد از آن نیز با لباس سرباز ساده خدمت می‌کرد. شهرت او به خاطر رمان‌هایش: ابله، قمارباز، برادران کارامازوف و جنایت و مکافات است. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. داستایفسکی در۵۹ سالگی در ۹ فوریه ۱۸۸۱ در سن پترزبورگ از دنیا رفت.

نکوداشت‌های کتاب شب‌های روشن

  • داستایوفسکی بزرگ‌ترین مفسر روح روسی. (New York Times)
  • قصه‌ای سوزناک درباره‌ی عشق و تنهایی و غربت که تاثیرگذارترین نویسنده‌ی روس آن را نوشته است. (Penguin)
  • داستایوفسکی به ما نشان می‌دهد که انسان در عمق وجودش همواره در جست‌وجوی عشق و شناخت است. (آنتوان چخوف)

فیلم‌های اقتباس‌شده از شب های روشن داستایفسکی

کتاب شب های روشن داستایوفسکی تا به امروز چندین بار به روی پرده‌ی سینما منتقل شده است و بسیاری شاهد برداشت‌های کارگردان‌های مختلف از این اثر بوده‌اند. در زیر به معرفی چند فیلم مطرح که براساس این اثر ساخته شده‌اند می‌پردازیم.

در سال ۱۹۵۷ کارگردانی ایتالیایی، لوکینو ویسکونتی، فیلمی اقتباسی از شب‌های روشن ساخت. ویسکونتی در این فیلم به لایه‌های مختلفی از کتاب شب‌های روشن پرداخته و توانسته است به خوبی احساسات مختلف درون داستان را منتقل کند. مارچلو ماسترویانی و ماریا شل از بازیگران این فیلم کلاسیک هستند.

روبر برسون از کارگردانان صاحب سبک فرانسه است که در سال ۱۹۷۱ فیلمی با نام چهار شب یک رویابین با اقتباس از شب‌های روشن ساخته است. او پیش از این فیلم اقتباس‌هایی از دیگر کتاب‌های داستایوفسکی نیز انجام داده است و از پیچیدگی‌های آثار این نویسنده آگاهی دارد. او تلاش کرده است در این فیلم نیز بخشی از این پیچیدگی‌ها را نمایش دهد با اینکه شب‌های روشن نسبت به دیگر آثار داستایوفسکی از پیچیدگی کمتری برخوردار است.

در سال ۲۰۰۶ آمریکا نیز فیلمی اقتباسی از این کتاب را به کارگردانی ویتالی سومین ساخت. ویتالی سومین در این فیلم کمی داستان شب‌های روشن را تغییر داده و داستان را به زندگی امروزی منتقل کرده است؛ اما او به مفاهیم و مضامین درون کتاب وفادار باقی مانده است.

فرزاد مؤتمن در سال ۱۳۸۱ نیز اثری با نام شب‌های روشن و با برداشتی آزاد از کتاب و فیلم ایتالیایی اقتباس‌شده از آن ساخته است. مهدی احمدی و هانیه توسلی در این فیلم بازی کرده‌اند.

جملاتی از کتاب شب های روشن ترجمه سروش حبیبی

آدم احساس می‌کند که این مرغِ خیال که همیشه در پرواز است عاقبت خسته می‌شود، با آن تنش دائمی‌اش رمق می‌بازد، زیرا آدم در عالم خیال بزرگ می‌شود و از آرمان گذشته‌اش درمی‌گذرد، آرمان گذشته داغان می‌شود و به صورت غبار درمی‌آید و اگر زندگی تازه‌ای نباشد آدم باید آن را با همین غبار مرده بازبسازد و درعین حال روح چیز دیگری لازم دارد و آن را می‌خواهد. مرد خیال‌باز بیهوده خاکستر خواب‌های کهنه را زیرورو می‌کند و در آن‌ها شرارکی می‌جوید تا بر آن بدمد و آن را شعله‌ور کند و با آتشِ بازافروخته دلِ سردی‌گرفتهٔ خود را گرم کند و باز آنچه در گذشته آن‌قدر دلنشین و روح‌انگیز بود و خون را به جوش می‌آورد و چشم‌ها را پراشک می‌کرد و فریبش شیرین بود دوباره زنده کند.

ناستنکا، هیچ می‌دانید کار من به کجا کشیده بود؟ می‌دانید من مجبورم که سالگرد رؤیاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه را که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت، زیرا این جشن یادآور رؤیاپردازی‌های بی‌معنی وهم‌گونهٔ گذشته است، رؤیاهای احمقانه‌ای که دیگر وجود ندارند، زیرا چیزی ندارم که جایگزین آن‌ها کنم؛ آخر رؤیا را باید تجدید کرد.

باورتان می‌شود که حالا دوست دارم در روزهای معین جاهایی را که در آن‌ها به طریقی خوش بوده‌ام زیارت کنم و یادشان را گرامی دارم؟ دوست دارم که امروزِ خود را در هماهنگی با دیروزِ بازنیامدنی نو بسازم و اغلب با دلی گرفته و غم‌زده در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های پترزبورگ مثل سایه پرسه می‌زنم بی‌آن‌که آن‌جاها کاری داشته باشم یا هدفی را دنبال کنم. و چه خاطره‌هایی! مثلا به یاد دارم که همین‌جا، درست یک سال پیش، همین وقت، همین ساعت در همین پیاده‌رو، درست مثل حالا تنها و مثل حالا غمگین و سرگردان بودم.

به یاد می‌آورم که آن روز هم رؤیاهایم پر از اندوه بود و گرچه پیش از آن وضع بهتر نبود، با وجود این احساس می‌کردم که زندگی پیش از آن انگاری آسان‌تر بود و آرام‌تر و این فکر سیاه این‌جور به ذهنم بندشده نبود و جانم این‌جور در سیاهی غوطه‌ور نبود و این ندامت روح‌آزار، این غصه‌های سیاه که شب و روز آرام از من می‌رباید، نبود و آدم حیران است که پس این رؤیاها کجا رفتند؟ و آدم از روی بهت سر می‌جنباند و در دل می‌گوید که عصر چه زود می‌گذرد! آدم از خود می‌پرسد که تو با این سال‌ها که گذشت چه کردی؟ بهترین سال‌های عمرت را کجا در خاک کردی؟ زندگی کردی یا نه؟

علی دائمی
۱۳۹۹/۱۱/۲۲

من با این داستان گریه کردم... شبهای روشن داستان ما آدمهای تنها و خیالبافه که هیچکس دوستمون نداره و همیشه در رویاهامون به دنبال یه معشوقهٔ گمشده می‌گردیم؛ اما پیداش نمی‌کنیم... شبهای روشن داستان غربت و بی‌کسیه... من با این داستان گریه

- بیشتر
deniz shiukhi
۱۳۹۹/۰۸/۱۵

این کتاب برای من نقطه عطف آغاز کتابخوانی داستانی بطور جدی شد و کلی باهاش خیال پردازی کردم و از سیر کتاب لذت بردم داستان متفاوتی داره کتاب با پایانی متفاوت پیشنهاد میدم 😍 ولی بنظرم مخاطبان کتاب دو دسته

- بیشتر
محراب شاهدهی
۱۳۹۹/۰۷/۲۳

از نکات عجیب داستایوفسکی این است که نه موضوع خاصی دارن و نه نوشته های خیلی خیلی عجیبی اما کشش بسیار بالایی دارد حتی اگر در داشتانش سیصد صفحه هم اتفاقی نیفتد باز میخوانی و میخوانی شب های روشن هم

- بیشتر
ابن تراب
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

رمان شب های روشن اثر نویسنده بزرگ روسی فئودور داستایوفسکی می باشد که برای اولین بار در سال 1848 میلادی به چاپ رسید. داستایوفسکی نام شب های روشن را بر روی رمان خود گذاشته که نشان دهنده شب های نورانی

- بیشتر
moonajaat
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

بنظرم افراد درون گرا حس بهتری از این کتاب می گیرن یا می تونن بهتر شخصیت اول کتاب رو درک کنن همون آدمی که غرق در دنیای تنهایی هاش بود ...

محمد کمالی
۱۳۹۹/۰۱/۰۷

اولین کتابی بود که از داستایوفسکی می‌خوندم، از خط به خط این کتاب لذت بردم. با شخصیت اول داستان خیلی احساس نزدیکی می‌کردم :) به شدت پیشنهاد می‌شه.

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۸/۱۰/۲۶

این داستان رو با ترجمه ی دیگه ای خوندم، اما برای دوستانی که تازه این کتاب رو دریافت کردند، این نظر رو اینجا میگذارم. شخصیت اصلی داستانِ شبهای روشن، مردی تنها و خیالپرداز است که یک شب به صورت اتفاقی دختری

- بیشتر
ارغـــــــوان
۱۳۹۸/۱۰/۲۷

خدای من، یک دقیقۀ تمامْ خوشبختی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟ یک دقیقه خوشبختی برای مرد خیالباف داستان ما چیز کمی نیست، میتونه یک عمر با تکرار این لحظه زندگی کنه.

محمد
۱۳۹۸/۱۰/۳۰

گوش کنید ناستانکا، ( من هیچ وقت سیر نمی شوم از اینکه نام شما را ببرم) می دانم که سال های زندگی ام را ضایع کرده ام و حالا بیش از همیشه می دانم. حالاست که به این نکته پی

- بیشتر
خانم کتابخوار
۱۳۹۹/۰۹/۲۱

فیلمش رو در دوران دانشجویی در محیط دانشگاه و با حضور کارگردانش دیدم بسیار لذت بخش بود! اصلا فکر نمی کردم با وجود اینکه داستانشو می دونم خوندن کتابش هم برام لذت بخش باشه اما چند سال پیش با عنوان شبهای

- بیشتر
از زندگی واقعی به قدری بیگانه‌ام که مجبورم این‌جور لحظه‌های بی‌نظیر را دوباره در رؤیا بچشم. چون این‌جور لحظه‌ها چیزی است که در زندگی‌ام خیلی کم پیش آمده.
misbeliever
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
MOHI
من رؤیابافم. از زندگی واقعی به قدری بیگانه‌ام که مجبورم این‌جور لحظه‌های بی‌نظیر را دوباره در رؤیا بچشم. چون این‌جور لحظه‌ها چیزی است که در زندگی‌ام خیلی کم پیش آمده.
شراره
شما می‌فهمید "تنها" یعنی چه؟»
آسمان شب
و شاید تقدیرش چنین بود که لحظه‌ای از عمرش را با تو همدل باشد. ایوان تورگنیف
Mahdi
وای ناستنکا، تنهاماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ، زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بی‌معنی، همه خواب بوده است.»
iman.gity
احساس انسان نابود نمی‌شود،
ᶜʳᶻ
محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری
Ramtin Biniaz
حرفم را برید که: «چطور زندگی‌تان داستانی ندارد؟ پس چه‌جور زندگی کرده‌اید؟» «چطور ندارد! بی داستان! همین‌طور! به قول معروف دیمی! تک وتنها! مطلقآ تنها! شما می‌فهمید "تنها" یعنی چه؟» «یعنی چه؟ یعنی هیچ‌وقت هیچ‌کس را نمی‌دیدید؟» «نه، دیدن که چرا! همه را می‌بینم. ولی با این‌همه تنهایم!»
"Shfar"
شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد شب‌های روشن، عنوان این گوهر شب‌چراغی که داستایفسکی در دست ما نهاده، در دنیای صورت پدیده‌ای است فیزیکی، که تابستان در نواحی شمالی کرهٔ خاک پیش می‌آید و علت آن زیادی عرض جغرافیایی این مرزهاست و باعث می‌شود که شب تا صبح هوا مثل آغاز غروب روشن بماند. این پدیده را در بعضی زبان‌های اروپایی «شب سفید» می‌خوانند و منظور از آن، به تعبیری دیگر ــ البته در این زبان‌ها ــ شب بی‌خوابی هم هست و این هر دو تعبیر در این داستان مصداق دارد. شاید به همین دلیل باشد که بعضی این داستان را «شب‌های سفید» ترجمه کرده‌اند.
احسان

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۶۰%
تومان