دانلود و خرید کتاب پی یر و ژان گی دو موپاسان ترجمه محمود گودرزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پی یر و ژان

کتاب پی یر و ژان

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۰از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پی یر و ژان

کتاب پی یر و ژان نوشتهٔ گی دو موپاسان و ترجمهٔ محمود گودرزی و ویراستهٔ کتایون بناخیری است. نشر افق این رمان کلاسیک را روانهٔ بازار کرده است. 

درباره کتاب پی یر و ژان

کتاب پی یر و ژان نوشتهٔ گی دو موپاسان، داستان دو پسر از خانوادهٔ رولان را روایت می‌کند. «پی‌یر» پسر بزرگ خانواده است که بعد از تجربهٔ رشته‌های متعدد بالاخره تصمیم می‌گیرد پزشک شود. او در ۳۰ سالگی مدرک تحصیلی خود را می‌گیرد. «ژان» پنج سال از پی یر کوچک‌تر است. او حقوق می‌خواند و مدرک لیسانسش را گرفته است. «پی‌یر» مردی ۳۰ ساله با چکمه‌های سیاه به سبک کارمندان دولت، سبزه با موی سیاه و سبیل و چانهٔ تراشیده است. «ژان» پسری قدبلند و موبور با ریش انبوه است. این دو، علاوه‌ بر تفاوت‌های ظاهری در اخلاق هم بسیار با یکدیگر متفاوت هستند. «پی‌یر» مردی است پرشور، باهوش، دمدمی‌مزاج، سرسخت و سرشار از آرمان‌گرایی و عقاید فلسفی، اما «ژان» همان‌قدر بور است که برادرش سیه‌مو و همان‌قدر آرام که برادرش تندمزاج و همان‌قدر رئوف که برادرش کینه‌جو. «پی‌یر» و «ژان» به یکدیگر علاقه دارند و همدیگر را زیر نظر می‌گیرند. حسادتی گنگ، از آن حسادت‌های خفته که کم‌وبیش بین برادران و خواهران دیده می‌شود،‌ بین این دو برادر هم دیده می‌شود تا حدی که همیشه نسبت به هم هوشیار و مراقب هستند. «پی‌یر» که زمان تولد «ژان» پنج‌ساله بود، با خصومت حیوانی کوچک و لوس، حیوان کوچکِ دیگر را نگریسته بود که ناگهان در آغوش پدر و مادرش ظاهر شده و تا آن حد مورد محبت و نوازش قرار گرفته بود. «ژان» از همان ابتدای کودکی به متانت، نیک‌خواهی و تعادل شخصیت معروف بود و «پی‌یر» از شنیدن آن همه تمجیدهایی که در وصف ژان می‌شد، خسته و کلافه می‌شد. به‌نظر «پی‌یر»، ملاحت «ژان» از سستی، مهربانی‌اش از حماقت و خیرخواهی‌اش از کوری نشئت می‌گرفت. این دو برادر، دور از خانه و خانواده زندگی می‌کنند و هر زمان که وقت استراحت داشته باشند به خانه سر می‌زنند،‌ اما هر دو در فکر این هستند تا به خانه برگردند و سکونت گزینند. وقتی در یکی از تعطیلات به خانه برمی‌گردند، بیوه‌زنی را می‌بینند که در خانه‌شان سکونت کرده است. خانم «رزمیلی» ۲۳ ساله و ثروتمند است. او همسرش را که دریانورد بوده، در حادثه‌ای دریایی از دست داده است. این زن بعضی روزها به خانه‌های همسایگان می‌رود تا با آن‌ها وقت بگذراند. خانم «رولان» فردی است منظم، صرفه‌جو، کمی احساساتی و از طبقهٔ متوسط. او نقشه‌ای در ذهن دارد که یکی از دو پسرش با خانم رزمیلی ازدواج کند. حالا هر دو پسر وارد رقابتی می‌شوند که نظر خانم رزمیلی را به خود جلب کنند، اما ماجرا تنها به رقابت و حسادت این دو برادر ختم نمی‌شود. پشت‌پرده‌هایی از خانوادهٔ رولان برملا می‌شود که همه‌چیز را به هم گره می‌زند. نقاب از چهره‌ٔ خانوادهٔ رولان برداشته می‌شود و کانون این خانواده را به هم می‌زند. این کتاب، حاوی داستانی خانوادگی است که درون‌مایه‌هایی روان‌شناسانه را هم در خود جای داده است. 

خواندن کتاب پی یر و ژان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان کلاسیک پیشنهاد می‌کنیم.

درباره گی دو موپاسان

آنری رنه آلبر گی دو موپاسان در ۵ آگوست ۱۸۵۰ در نورماندی به دنیا آمد. او را در کنار استاندال، انوره دو بالزاک، گوستاو فلوبر و امیل زولا از بزرگ‌ترین داستان‌نویسان قرن نوزدهم فرانسه می‌دانند. گی دو موپاسان عمر کوتاهی داشت، اما آثار بسیاری خلق کرد؛ از جمله داستان کوتاه «تپلی» که از شاهکارهای دنیای داستان کوتاه به حساب می‌آید. او ۶ رمان، ۳ سفرنامه و ۳۰۰ داستان کوتاه از خود به جا گذاشت؛ داستان‌هایی آن‌چنان جذاب که سامرست موآم را واداشت تا درباره‌اش این‌طور بگوید که می‌توانید این داستان‌ها را پشت میز شام یا در اتاق استراحت کشتی نقل و توجه شنوندگان خود را جلب کنید. او در ۶ ژوئیه ۱۸۹۳ در پاریس چشم از دنیا فروبست. 

بخشی از کتاب پی یر و ژان

«و آن سه مرد تا آستانهٔ در دیگر کلمه‌ای به زبان نیاوردند. خانه‌ای بود باریک، متشکل از طبقهٔ همکف و دو طبقهٔ کوچک، در خیابان بل‌نرماندی. خدمتکار، ژوزفین، دخترکی نوزده‌ساله، کلفت روستاییِ ارزان‌قیمتی که ظاهر بهت‌زده و حیوانی دهاتی‌ها را در حد اعلی داشت، در را باز کرد، آن را بست، پشت سر اربابانش تا سالن خانه که در طبقهٔ دوم بود رفت و بعد گفت:

«آقایی سه‌بار اینجا آمد.»

بابارولان که جز با داد و بیداد و ناسزا با او سخن نمی‌گفت، فریاد کشید:

«لعنت بر شیطان، کی آمد؟»

ژوزفین که هرگز با عربده‌های اربابش منقلب نمی‌شد، ادامه داد:

«آقایی که از طرف محضردار می‌آمد.»

«کدام محضردار؟»

«از طرف آقای کانو، خب.»

«و این آقا چه گفت؟»

«گفت که آقای کانو خودش شب می‌آید اینجا.»

آقای لوکانو محضردار و کمی دوست بابارولان بود و به کارهایش رسیدگی می‌کرد. لابد موضوعی فوری و مهم بود که خبر داده بود شب به آنجا می‌رود؛ و هر چهار عضو خانوادهٔ رولان معذب از شنیدن این خبر به هم نگریستند، مثل تمام مردم کم‌درآمد حین شنیدن اسم محضردار که تصورات بسیاری در زمینهٔ قرارداد، میراث، محاکمه، مسائل ناخوشایند یا ترسناک در ذهن تداعی می‌کرد. پدر پس از چند ثانیه سکوت به‌نجوا گفت:

«معنی‌اش چه می‌تواند باشد؟»»

scorpion
۱۴۰۲/۱۱/۲۴

این کتاب موقعیت های زیادی داره که برای خواننده تصویر های زیبایی از مناظر و پدیده های اون دوره رو به نمایش میزاره، و خیلی قشنگ خواننده رو در خودش غرق میکنه . در کنار این تصاویر ، داستان دو برادر

- بیشتر
mary
۱۴۰۲/۱۱/۱۲

نویسنده به خوبی اول ما رابا شخصیت های داستان آشنا کرد و بعد با اتفاقی که افتاد واکنشی که هرکدوم به آن اتفاق نشون می‌دهیم بررسی کرد البته جز نویسنده هایی که اثر محیط و وراثت خیلی زیاد میدونه و

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۲/۱۰/۲۱

کتابهای این نویسنده را دوست دارم ، این کتاب هم به سبک کلاسیک نوشته شده و فوق العاده دلنشین وزیباست، داستان دو برادر....بهتره بخونید.عالی بود.

حسین
۱۴۰۲/۱۰/۰۶

کلاس داستان نویسی.

کاربر ۵۳۲۱۵۸۰
۱۴۰۳/۰۴/۱۵

کتاب جالب و دلپذیری بود دو برادر که رقابت تنگ و پنهانی بین همدیگه دارن یک ارث از طرف مارشال زندگی اونا رو به هم میزنه کاملا زندگی خودمو توش دیدم خواهش میکنم کسی رو با کسی مقایسه نکنید ،

- بیشتر
زندگی از متفاوت‌ترین، غیره‌منتظره‌ترین، ضد و نقیض‌ترین و نامتجانس‌ترین چیزها ساخته شده است؛ زندگی بی‌رحم، بی‌منطق و بی‌ربط است، مملو از فجایع توجیه‌ناپذیر، غیرعقلانی و متناقضی که باید زیر عنوان حوادث متفرقه دسته‌بندی شوند.
AS4438
اما لحظهٔ ورود، به این فکر کرد که آنجا دوستانی خواهد دید، آشنایانی، افرادی که می‌بایست با آن‌ها حرف می‌زد؛ و انزجاری ناگهانی نسبت به این نوع رفاقت‌های مبتذل پای چند نیم‌فنجان و چند پیالهٔ کوچک، وجودش را فراگرفت.
bud
من کاملاً با نظر ژان موافقم. من فقط سادگی را دوست دارم که در سلیقه مثل صداقت است در شخصیت.»
شمع
بی‌شک برای آن‌ها دوستی خوب بود، از آن دوستان خوبی که کمتر به فکرشانیم، چون از ایشان اطمینان داریم.
mary
با خود می‌اندیشید: «تقلاهای ما شبیه کارهای این بچه‌هاست.» سپس از خود پرسید آیا عاقلانه‌ترین کار در زندگی این نیست که دو سه‌تا از این موجودات بی‌حاصل را تولید کند و خرسند و کنجکاو شاهد بزرگ‌شدنشان باشد. و هوس ازدواج به سرش زد. وقتی تنها نباشیم دیگر چندان سرگردان نیستیم. وقتی دستخوش تشویش و تردیدیم، دست‌کم جنبش کسی را نزدیک خود حس می‌کنیم، وقتی رنج می‌کشیم، گفتن "تو" به یک زن خودش نعمتی است.
bec san
«استعداد یعنی صبری طولانی.» فرد باید آنچه را می‌خواهد بگوید خوب و با دقت کافی مطالعه کند تا بُعدی از آن کشف کند که هیچ‌کس ندیده و به زبان نیاورده است.
mary
در هرچیز قسمتی نامکشوف وجود دارد، چون ما عادت داریم از چشمان خود تنها با یاد تفکرات پیشین دربارهٔ آنچه می‌بینیم، استفاده کنیم. در کوچک‌ترین مسائل نیز ذره‌ای هست که ناشناخته باقی مانده باشد. بیایید آن را پیدا کنیم. برای توصیفِ آتشی فروزان و درختی میان دشت، مقابل این آتش و این درخت بایستیم، تا وقتی که برای ما به هیچ درخت و هیچ آتشی شباهت نداشته باشند. بدین شکل می‌توان خلاقیت داشت.
bec san

حجم

۱۶۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۶۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان