کتاب دسته گلی برای الجرنون
معرفی کتاب دسته گلی برای الجرنون
کتاب دسته گلی برای اَلجرنون داستانی تخیلی نوشته دنیل کیز، نویسنده پرافتخار آمریکایی است. این داستان درباره عمل جراحی خاصی است که قرار است روی چارلی انجام شود و ضریب هوشی او را بالا ببرد.
این داستان اولین بار در شماره آوریل ۱۹۵۹ مجله فانتزی و علمی تخیلی منتشر شد. نشر چشمه این اثر را با ترجمه محمدعلی حمیدرفیعی در مجموعه تجربههای کوتاه منتشر کرده است.
این کتاب به بیش از پنجاه زبان در دنیا ترجمه شده است و جایزه هوگو را برای بهترین داستان کوتاه در سال ۱۹۶۰ از آن خود کرده است. بعدا وقتی به شکل رمان منتشر شد، در سال ۱۹۶۶ توانست جایزه سحابی سال نو برای بهترین رمان را هم از آن خود کند.
درباره کتاب دسته گلی برای الجرنون
دسته گلی برای الجرنون داستانی عجیب و تاثیرگذار از عمل جراحی پسری به نام چارلی است. چارلی سی و هفت ساله است، ضریب هوشی پایینی دارد و روزها کار میکند و شبها در یک کلاس آموزش استثنایی شرکت میکند. حالا قرار است با یک عمل جراحی عجیب و پیشرفته، ضریب هوشی او را بالا ببرند.
پزشکان معالج چارلی پس از انجام آزمایشهای لازم، تصمیم میگیرند او را جراحی کنند. اشتراوس که یکی از پزشکان او است، از چارلی میخواهد تا هر چه از گذشته خود میداند بر روی برگهای یادداشت کند. او هر روز یادداشت مینویسد و گزارش پیشرفتش را هم به پزشکان میدهد. اما مسئله این است که او از روش کار پزشکان ناراضی است و به همین دلیل با آنها همکاری نمیکند. سرانجام دکتر اشتراوس در طی مراحل درمان متوجه چیزی میشود...
دسته گلی برای الجرنون، بارها به شکل نمایشنامه، فیلم سینمایی و سریال به نمایش در آمده است و موضوع جذابش باعث شده تا یکی از پر طرفدارترین داستانهای قرن معاصر باشد.
کتاب دسته گلی برای الجرنون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از داستانهایس علمی تخیلی لذت میبرید، کتاب دسته گلی برای الجرنون به شما لذت عمیقی میبخشد...
درباره دنیل کیز
دنیل کیز (Daniel Keyes) ۹ اوت ۱۹۲۷ در بروکلین نیویورک متولد شد. او تحصیلاتش را در بروکلین به پایان رساند و پس از پایان تحصیلات به عنوان ویراستار در مجله علمی تخیلی مارول ساینس فیکشن، به فعالیت پرداخت. دسته گلی برای الجرنون، معروفترین و پرفروشترین رمان اوست که در سال ۱۹۵۹ منتشر شده و در پنجاه سال اخیر بارها تجدید چاپ شده است.
دنیل کیز به خاطر اندیشه و پردازش شیوا و گیرای داستان بارها و بارها مورد تحسین قرار گرفته است و جوایز ادبی متعددی را به خود اختصاص داده است.
بخشی از کتاب دسته گلی برای الجرنون
آوریل
اَلجرنون رو شکست دادم. خودم هم حواسم نبود تا اینکه برت بهم گفت اما دفه دوم که مسابقه دادیم اون منو برد آخه خیلی دسپاچه شده بودم جوری که قبل از تمومشدن مسابقه از روی صندلی افتادم پایین بعد هشت بار بردمش باید باهوشتر شده باشم که تونستهم موش باهوشی مث اَلجرنون رو شکست بدم اما احساس نمیکنم که باهوشتر شده باشم. میخاستم باز هم با اَلجرنون مسابقه بدم اما برت گفت واسه امروز کافیه گذاشتن یه دقه اَلجرنون رو توی دستام بگیرم اونقدا هم حیوون بدی نیس مس یه توپ پارچهای نرمه چشماش رو هی باز و بسته میکنه چشماش سیاهه دور چشماش صورتیه خاستم بهش غذا بدم آخه ناراحت بودم که ازش بردهم دلم میخاس بهش مهربونی کنم باهاش دوست بشم برت گفت اَلجرنون موش مخسوسیه که روش همون جراحی شده که روی مغز من کردهن اولین حیوونیه که تونسته این مدت طولانی رو باهوش بمونه برت به من گفت اَلجرنون اونقد باهوشه که تا روزی یه تست حل نکنه بهش غذا نمیدن مس اینه که به یه در قفلی زده باشن که هر روز رمزش عوض میشه اَلجرنون واسه اینکه غذا گیرش بیاد باید هر روز چیز تازهای یاد بگیره خیلی ناراحت شدم آخه اگه اَلجرنون چیز تازهای یاد نمیگرفت گرسنه میموند به نظرم درست نیس که واسه اینکه به کسی غذا بدن مجبورش کنن امتحان بده اگر خود دکتر نمور رو به این کار مجبور میکردن چیکار میکرد فکر کنم با اَلجرنون دوست بشم.
آوریل
امشب از سر کار که برگشتم خانوم کینییان اومد آزمایشگاه انگار از دیدنم خشحال بود اما ترس ورش داشته بود بهش گفتم خانوم نگران نباشین من هنوز باهوش نشدهم خندید و گفت من تو رو قبولت دارم چارلی آخه تو واسهٔ اینکه خوندن و نوشتن رو یاد بگیری خیلی زحمت کشیدهٔ و از همه شاگردام بهتری دستکم تو داری واسه پیشرفت علم یه کاری میکنی
ما داریم یه کتاب خیلی سخت میخونیم که اسمش هس رابینسون کروزو. راجب به یه مرد تنهاس توی یه جزیره. آدم خیلی باهوشیه از همه چی سر در میآره. واسه خودش خونه و غذا دستوپا میکنه شناگر خوبی هم هس فقط چون دوست و رفیقی نداره و تنهاس دلم براش میسوزه. اما من خیال کنم یه نفر دیگه باید توی جزیره باشه چون یه عکس توی کتاب هس که رابینسون کروزو چتر خندهدارش رو بالای سرش گرفته و داره به یه رد پا نیگا میکنه. ایکاش یه رفیقی پیدا کنه و تنها نمونه.
آوریل
خانوم کینییان داره به من یاد میده که چطور املام رو بهتر کنم. میگه وقتی به یه لغت نیگا کردی چشمات رو ببند و لغت رو چند بار هجی کن تا یادت بمونه. من خواهش و مهم و اصلاً رو یاد نمیگیرم من مینویسم خاهش و موهم و اصلن قبل از اینکه باهوش بشم این لغتها رو همیشه همینجوری نوشتهم گیج شدهم خانوم کینییان میگه اینکه املای فلان لغت چه جوریه احتیاج به دلیل نداره
آوریل
رابینسون کروزو تمام شد دلم میخاد بدونم بعدش چی به سر اون میاد اما خانوم میگه همه قصه همینه. آخه چرا
حجم
۳۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
حجم
۳۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
نظرات کاربران
یک داستان کوتاه علمی ،تخیلی و روانشناختی و در عین حال با یک درونمایه ی غنی.
کتاب ترجمه بسیار جذاب و ماهرانه ای داشت در مورد یک عقب مانده ذهنی بود که طی یک عمل باهوش تر از حد معمول میشه.
داستان کوتاهیه و خوندنش حدود یک ساعت وقتتون رو میگیره. خوندنش رو حتما پیشنهاد میکنم. دید جدیدی نسبت به هوش و IQ و همچنین اطرافیانمون بهتون میده.
همزمان احساس برانگیز و تفکر برانگیز
سیر داستان مشابه کتاب بنجامین باتن بود که یک نفر به اوج می رسید و بعد همه چیز رو از دست می داد، اوایل کتاب با دیدن غلط های املایی فکر کردم چه قد تایپ کتاب مشکل داشته اما بعد
این داستان رو به توصیهی کسی خوندم. جدا از ژانرش که موردعلاقهمه، درونمایهی تأثیرگذاری داره. اینکه یهسری ویژگیها تا چه حد روابط انسانها رو تحتالشعاع قرار میده و احساسی که ما نسبت به بقیه داریم، تنها چیزیه که همیشه همراهمون
خیلی دوستداشتنی بود، خیلی :)) بهخصوص اگه به مباحث روانشناسی و علوم اعصاب علاقهمندید این کتاب رو بخونید. اثر جذابی از کار اومده. جذابترین نکتهش هم توانمندی نویسنده (و البته مترجم) در استفاده از کلمات بود به نحوی که کلمات هم وضعیت
بچه بودم این کتاب رو خوندم، ده یا یازده سالگی.. عاشق تیزهوش بودن بودم، با خواندن این کتاب از هوش خودم رضایت پیدا کردم برای نوجوون ها خوبه
داستان در مورد مردی ۳۷ساله به اسم چارلیه که آیکیوی پایینی داره اما خوش قلب و مهربونه. چارلی رو برای آزمایشهای علمی به آزمایشگاه میبرن و قرار میشه روش عملی انجام بشه که آیکیوش رو سه برابر کنه. تو آزمایشگاه
.خوانش کتاب برای من سرشار از احساس شیرین و لطیف این روزهای گل آذین بود،ترجمه خیلی عالی و ماهرانه بود و از نظر من کتاب هم در دسته کتاب های علمی تخیلی خودش را ثابت کرده برای وقتی که داستان