دانلود و خرید کتاب آخر بازی ساموئل بکت ترجمه عطاالله نوریان
تصویر جلد کتاب آخر بازی

کتاب آخر بازی

معرفی کتاب آخر بازی

کتاب آخر بازی نوشتهٔ ساموئل بکت و ترجمهٔ عطاالله نوریان است. نشر قطره این نمایشنامهٔ مشهور ایرلندی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب آخر بازی

کتاب آخر بازی حاوی یکی از مشهورترین نمایشنامه‌های جهان است که ساموئل بکت آن را در یک پرده به رشتهٔ تحریر در آورده است. این نمایشنامه، یک اثر کمیک - تراژیک دربارهٔ مردی مسن و نابینا و فلج، والدین سالخورده‌اش و نوکرشان در خانه‌ای متروک در زمینی بایر است. ساموئل بکت برای این نمایشنامهٔ خود فضای بی‌زمانی را انتخاب کرد تا پوچ‌گرایانه‌بودن اثر بیشتر به چشم بیاید. این نمایشنامه در سال ۱۹۵۷ بر روی صحنه رفت و با استقبال منتقدان مواجه شد. بکت که شطرنج‌بازی حرفه‌ای بود، شخصیت‌های خود را با الهام از مهره‌های شطرنج شکل داد. یکی از شخصیت‌های نمایشنامه بر صندلی راحتی چرخان نشسته، دیگری قادر به نشستن نیست و دو شخصیت دیگر در سطل زباله زندگی می‌کنند.

مقاله‌ای با عنوان «در انتظار گودو و آخر بازی: تئاتر به‌مثابهٔ متن» نوشتهٔ «مایکل وارتون» به این اثر است. مایکل وارتون، استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه یونیورسیتی کالج (لندن) است. او در مقالهٔ خود به‌طور عمده بر کنایه‌هایی فلسفی - خداشناختی تأکید دارد و معتقد است این کنایات ارکان اصلی نمایشنامهٔ «آخر بازی» است. کنایاتی به فلسفهٔ ماقبل سقراط و اشاراتی به انجیل و تورات، از جمله نکاتی است که مایکل وارتون در تحلیل خود به آن‌ها پرداخته است.

خواندن کتاب آخر بازی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ ایرلند و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ساموئل بکت

ساموئل بارکْلی بِکت در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر ایرلندی و برندهٔ جایزهٔ نوبل است. او را به‌عنوان نخستین ابزوردنویسی می‌‌شناسند که شهرت جهانی کسب کرد. بکت در سال ۱۹۶۹ به‌دلیل نوشته‌هایش در قالب رمان و نمایشنامه که درمورد فقر معنوی انسان امروزی است، جایزهٔ نوبل ادبیات را دریافت کرد. او بدون آنکه قصد روایت داستان یا طرح دسیسه‌ای را داشته باشد، به وضعیت بغرنج و پوچ بشر در جهان پرداخته و به‌خوبی موقعیت انسان تنهای عصرش را که انسانِ گذشته از فجایع جنگ است، هم در کلام و هم در فضای آثارش بازنمایی کرده است. آثار او بی‌پروا، به‌شکل بنیادی کمینه‌گرا و بنابر بعضی تفسیرها، دررابطه‌با وضعیت انسان‌ها عمیقاً بدبینانه‌اند. این حس بدبینی اغلب با قریحهٔ طنزپردازی قوی و غالباً نیش‌دار او تلطیف می‌شود. آثار اخیر او، بن‌مایه‌های موردنظرشان را به‌شکلی رمزگونه و کاهش‌یافته مطرح و ارائه می‌کنند. یکی از ویژگی‌های خاص، منحصربه‌فرد و البته مهم آثار این نویسندهٔ ایرلندی زبان آثار او است. زبان آثار بکت همواره حاوی طنز تلخی است که می‌کوشد رابطه و گفتارها را از معنا خالی کند. دنیای آثار او یک دنیای فراواقعی‌ است که انسان در آن در نوعی خلأ گیر افتاده و ازاین‌رو تلاش‌های احمقانه‌ای برای برقراری رابطه می‌کند. برخی از آثار مشهور ساموئل بکت عبارتند از:

نمایشنامه‌ها: در انتظار گودو (۱۹۵۲)، دست آخر (یا آخر بازی) (۱۹۵۷)، آخرین نوار کراپ (۱۹۵۸)، بازی (۱۹۶۳)، من نه (۱۹۷۲)، فاجعه (۱۹۸۲)، چی کجا (۱۹۸۳)، چرکنویس برای یک نمایشنامه ۱&۲ (۱۹۶۵)، روزهای خوش (۱۹۶۰)، همهٔ افتادگان (۱۹۵۷)

رمان‌ها: مِرفی (۱۹۳۸)، وات (۱۹۴۵، انتشار ۱۹۵۳)، مالوی (۱۹۵۱)، مالون می‌میرد (۱۹۵۱)، نام‌ناپذیر (۱۹۵۳)، گم‌گشتگان

مصاحبه‌ها: «آخرین دیدار با ساموئل بکت» اثر احمد کامیابی مسک و «گفت‌وگوهایی با ساموئل بکت»، اثر اوژن یونسکو و ژان لویی بارو

شعرها: «هوروسکوپ» (۱۹۳۰) و «آنچه واژه هست»

ساموئل بکت در سال ۱۹۸۹ درگذشت.

بخشی از کتاب آخر بازی

«هام: (خمیازه می‌کشد.) ـ بازی. (دستمال را باز می‌کند و روبه‌رویش نگاه می‌دارد.) خون بندبیار قدیمی! عینکش را برمی‌دارد، چشم‌هایش، صورتش و عینکش را پاک می‌کند، بار دیگر عینک را به چشم‌هایش می‌گذارد، دستمال را تا می‌کند و به آرامی در جیب بالایی لباسش می‌گذارد. گلویش را صاف می‌کند و بند انگشت‌هایش را به صدا درمی‌آورد. هیچ نکبتی می‌شه ـ (خمیازه می‌کشد.) از نکبت من بیش‌تر باشه؟ حتماً نه. بیش‌ترا. اما حالا؟ (سکوت.) نکبت پدرم؟ (سکوت.) مادرم؟ (سکوت.) سگ...ام؟ (سکوت.) اوه، دلم می‌خواد باور کنم تا اون‌جایی که می‌شد خلایقی مثل اونا رنج بکشن، کشیدن. اما این معنی‌اش اینه که رنج اونا به اندازهٔ من بود؟ حتماً نه (سکوت.) نه، این‌ها همه‌اش ـ (خمیازه می‌کشد.) لقه. (با غرور) آدم بزرگ‌تر، آدم احمق‌تره. (سکوت. با دل‌تنگی) و آدم خالی‌تر. (با صدا هوا به بینی می‌کشد.) کلاو! (سکوت.) نه، تنها. (سکوت.) چه خیالاتی! اون جنگلا! (سکوت.) بسه، وقتشه تموم شه، تو پناهگاهی‌ام. (سکوت.) اون‌وقت من هنوز دودلم، دودلم که... تمومش کنم. آره، همینه. وقتشه تموم شه و من هنوز دودلم که ـ (خمیازه می‌کشد.) ـ تمومش کنم. (خمیازه می‌کشد.) خدا، خسته شدم. بهتره تو رخت‌خواب باشم. (سوت می‌زند. بی‌درنگ کلاو وارد می‌شود. کنار صندلی می‌ایستد.) هوا رو کثیف می‌کنی! (سکوت.) جمع و جورم کن برم تو رخت‌خواب.

کلاو: الان بیدارتون کردم.

هام: خوب، که چی؟

کلاو: من نمی‌تونم هر پنج دقیقه یه دفعه شما رو بیدار کنم و باز بخوابونم‌تون، منم کارهایی دارم. (سکوت.)

هام: هیچ‌وقت چشم‌های منو دیدی؟

کلاو: نه.

هام: هیچ این کنجکاوی رو نداشتی که وقتی من خوابم عینکمو ورداری و چشم‌های منو ببینی؟

کلاو: پلک‌ها رو کنار بزنم؟ (سکوت.) نه.

هام: تو یکی از این روزها بهت نشون می‌دم. (سکوت.) انگار همه‌شو سفیدی گرفته! (سکوت.) چه وقتیه؟

کلاو: وقت همیشگی.

هام: (به‌سوی پنجرهٔ راست اشاره می‌کند.) نگاه کردی؟

کلاو: بله.

هام: خوب؟

کلاو: صفر.

هام: لازم بود بارون بیاد.

کلاو: بارون نمیاد. (سکوت.)

هام: این به کنار، چه حالی داری؟

کلاو: شکایتی ندارم.

هام: حالت عادیه؟

کلاو: (کلافه) بهتون گفتم شکایتی ندارم!

هام: حال من عادی نیست. (سکوت.) کلاو!

کلاو: بله.

هام: غذا به‌قدر کافی نخوردی؟

کلاو: درسته! (سکوت.) چی‌رو؟

هام: از همین ... این ... چیز.

کلاو: چیزی که همیشه می‌خورم. (سکوت.) شما هم، مگه نه؟

هام: (غمگنانه) پس دلیلی نیست که عوضش کنیم.

کلاو: ممکنه تموم بشه. (سکوت.) تو تموم زندگی، همون سؤالا و همون جواب‌ها.

هام: مرتبم کن. (کلاو از جایش نمی‌جنبد.) برو شمد رو بیار. (کلاو از جا نمی‌جنبد.) کلاو!

کلاو: بله.

هام: دیگه غذا بهت نمی‌دم.

کلاو: اون‌وقت هردومون می‌میریم.

هام: فقط ان‌قدر بهت غذا می‌دم که نمیری. همیشه گرسنه می‌مونی.

کلاو: پس نمی‌میریم. (سکوت.) می‌رم شمد رو بیارم. (به‌سوی در می‌رود.)

هام: نه! (کلاو می‌ایستد.) بهت روزی یه بیسکوییت می‌دم. (سکوت.) یکی و نصفی. (سکوت.) تو چرا پیش من موندی؟

کلاو: چرا منو نگه‌داشتین؟

هام: کس دیگه‌ای نیست.

کلاو: جای دیگه‌ای نیست. (سکوت.)»

معرفی نویسنده
عکس ساموئل بکت
ساموئل بکت

ساموئل بکت رمان‌نویس، نمایش‌‌نامه‌نویس، شاعر، کارگردان تئاتر و مترجم ایرلندی است. بکت به عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تئاتر ابزورد شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۶۹ به جایزه‌ی نوبل ادبیات دست‌یافت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
اشک می‌ریزی، به‌خاطر هیچ، هم‌چنان اشک می‌ریزی، نمی‌خندی و کم‌کم... غصه‌دار می‌شی.
سپیده اسکندری
در عصری که تمام زندگی را با فشار دادن تکمه‌ای می‌توان ویران ساخت فرد ناچیز و بی‌اهمیت و رنج بردن او بی‌نتیجه است.
سپیده اسکندری
بکت، نام نمایش‌نامهٔ آخر بازی را از بازی شطرنج گرفته است. البته نمایش‌نامه راجع به پایان بازی شطرنج نیست. اما وضع پایان بازی در شطرنج مقایسه‌ای است با پایان بازی زندگی. پایان در آغاز است با وجود این ادامه می‌دهیم. در «پایان بازی» هیچ اتفاقی نمی‌افتد و این هیچ است که اهمیت دارد. گریه کن، گریه کن برای هیچ فقط برای این‌که نخندی
سپیده اسکندری

حجم

۷۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۷۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۸,۴۰۰
۷۰%
تومان