استیون کینگ
استیون کینگ را اگر شناختهشدهترین نویسندهی ژانر وحشت ندانیم، قطعا باید یکی از بهترین و مشهورترین نویسندگان این دسته از داستانها بدانیم، در غیر این صورت بیانصافی بزرگ و غیرقابل بخششی را مرتکب شدهایم! اغلب کتابهای این نویسندهی آمریکایی یا به پروفروشترینهای ادبیات وحشت تبدیل شدهاند یا از آنها فیلمی پروفروش و ترسناک اقتباس شده است! بیدلیل نیست که عدهای در جهان به استیون کینگ لقب «سلطان داستانهای ترسناک» دادهاند!
زندگی استیون کینگ
استیون کینگ در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در پورتلند واقع در ایالات متحدهی آمریکا متولد شد. او فرزند دوم «نلی روث و دونالد پیتزبری کینگ» بود و یک برادر بزرگتر از خودش داشت. زمانی که استیون خردسال بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند. استیون و برادر بزرگترش که دیوید نام داشت در خانهی مادرشان بزرگ شدند.
استیون در سال ۱۹۶۶ از دبیرستان فارغالتحصیل شد و پس از آن به دانشگاه اورانو پا گذاشت. در همان زمان بود که به نوشتن ستونهایی کوتاه برای نشریههای هفتگی دانشجویی روی آورد. یکی از مهمترین این نشریات «The Maine Campus» بود.
استیون در دوران دانشجویی علاوه بر فعالیتهای سیاسی و ابراز نظرهای صریح و ضدجنگیاش، نوشتن داستان را هم دنبال میکرد و هر از گاهی داستانهای جالب و کوتاهی مینوشت. یکی دیگر از اتفاقات جالب زندگی استیون در دوران دانشجویی خلق کردن یکی از داستانهای خارقالعادهاش بود که طبقهی شیشهای (The glass floor) نام داشت و در سال ۱۹۶۷ در مجلهی داستانهای حیرتآور مرموز (The startling mystery stories) منتشر شد.
به هر صورت استیون کینگ در سال ۱۹۷۰ در رشتهی ادبیات انگلیسی از دانشگاه فارغالتحصیل شد و صلاحیت تدریس این رشته در مدارس را به دست آورد. در همان زمان مشغول به تدریس شد و زندگی حرفهای او به عنوان یک معلم زبان و ادبیات انگلیسی شکل گرفت.
استیون و نویسندهای جوان به نام تابیتا در دوران دانشجویی در کتابخانهی دانشگاه اورانو یکدیگر را برای اولین بار ملاقات و در ابتدای سال ۱۹۷۱ استیون و تابیتا اسپروس ازدواج کردند. در این زمان درآمد استیون از انتشار داستانهایش در مجلههای مختلف آنقدر کم بود که تاثیری در زندگیاش نداشت، اما او دست از نوشتن و خلق کردن داستانهای وحشتآفرین و پر از راز و رمز برنداشت و هرازگاهی از او در مجلات مختلف داستانهایی منتشر میشد. بعدها این داستانها در کالکشن شیفت شب یا مجموعه مجلات دیگر چاپ شدند.
در سال ۱۹۷۱ بود که استیون کینگ برای تدریس در آکادمی زبان و ادبیات انگلیسی در شهر همپدن دعوت شد تا به نوجوانان مدرسهای و دبیرستانی ادبیات درس بدهد. در همین زمان با جدیت تمام وقتهای آزاد خود و آخر هفتهها را به نوشتن و خلق کردن داستانهای ترسناک اختصاص میداد. به علاوه اسم و رسمی که به خاطر انتشار داستانهایش در مجلات به دست آورده بود به او این اعتماد به نفس را داد که علاوه بر داستان کوتاه به نوشتن داستان بلند و رمان هم بپردازد.
کتابهای استیون کینگ
اولین داستان بلند استیون کینگ که یکی از بهترین آثار او هم هست، کری (Carrie) نام دارد. در سال ۱۹۷۳ بالاخره یک انتشارات به نام «دابلدی اند کو» (Doubleday & Co) حاضر شد تا اولین اثر بلند استیون را منتشر کند. این کتاب در روز مادر این سال منتشر شد و به فروش خوبی رسید. درآمدی که از انتشار این اثر به دست آمد به استیون این پیام را داد که دیگر تدریس را رها کند و به صورت تماموقت داستان بنویسند!
در تابستان سال ۱۹۷۳ مادر استیون بیمار شد و استیون تصمیم گرفت به همراه مادر و خانوادهی کوچکش به جنوب شهر مِین نقل مکان کند. استیون دو رمان بعدیاش (Second coming و Salem’s lot) را در اتاق این خانهی اجارهای که در کنار یک دریاچه واقع شده بود، نوشت و پس از آن مادر استیون در حالی که فقط ۵۹ سال داشت از دنیا رفت.
از سال ۱۹۷۴ موفقیتهای پی در پی آثار استیون کینگ شروع شد. رمان کری در نقاط مختلف آمریکا و کشورهای اروپایی منتشر و چیزی نمیگذشت که تبدیل به پرفروشترین آثار وحشتناک و پرطرفدارترین رمانها میشدند. در سال ۱۹۷۵ رمانی از او چاپ شد که نام آن تغییر کرد و عبارت سالمز لات (Salem’s lot) برای آن انتخاب شد.
دو سال پس از انتشار دو رمان متوسط استیون کینگ اثری ماندگار از او به دنیا ارائه شد! درخشش (The Shining) در سال ۱۹۷۷ منتشر شد و داستان آن درمورد فردی به نام «جک تورنس» است که در شغل جدیدش در یک هتل مشغول به کار شده. همه چیز عادی پیش میرود و او گمان میبرد که بهترین فرصت ممکن در اختیارش گذاشته شده تا هم با خانوادهاش وقت بیشتری بگذراند و هم کتابش را بنویسد، اما اینطور نیست و زمستان از راه میرسد و این هتل دورافتاده آرام آرام وجوه مرموز و ترسناک خودش را به نمایش میگذارد!
علاوه بر این که درخشش در سال بعد از انتشارش نامزد جوایز «گندالف» و «لکوس» شد، فروش خوبی را رقم زد و باعث شد که تهیهکنندگان سینما متقاعد شوند تا از آن یک نسخهی سینمایی بسازند. «استنلی کوبریک» کارگردانی این فیلم را به عهده گرفت و یکی از ماندگارترین آثار وحشتناک سینما را خلق کرد. البته استیون از پایانبندی که کوبریک برای فیلم انتخاب کرده بود، آنقدر ناراضی بود که دست به کار شد و یک مینیسریال سه قسمتی با پایانبندی مورد نظر خودش را نوشت. بنابراین نباید تنها به دیدن فیلم بسنده کرد، چرا که کتاب درخشش هم چیزهای متفاوتتری برای ارائه دارد!
استیون کینگ و راز نوشتن
از طرفی دیگر سرعت استیون کینگ در نوشتن و خلق کردن داستانهای ترسناک و محبوب زبانزد خاص و عام است! آنقدر که حتی نویسندهی بازی تاج و تخت هم اقرار کرده که به سرعت استیون در خلق کردن حسادت میکند!
استیون پس از خلق کردن آثار مشهور درخشش، ایت، مسیر سبز و... حداقل دویست داستان و رمان دیگر هم نوشته است. آنقدر این خصوصیت او برای طرفداران و نویسندگان جوان سوالبرانگیز بود که استیون تصمیم گرفت در کتابی به نام راز نوشتن را بنویسد و در آن توضیح بدهد که چطور توانسته به این میزان محبوبیت و پرکاری همزمان برسد.
جوایز و افتخارات
استیون کینگ جوایز بسیاری را به خاطر آثار وحشتناکش برنده شده است. در سال ۲۰۱۵ مدال ملی هنر آمریکا برای سالها فعالیت ادبی به استیون کینگ اهدا و به او لقب «پادشاه داستانهای ترسناک» داده شد. علاوه بر آن استیون ۱۷ بار در ۱۷ سال متفاوت برای ۱۷ اثر متفاوت برندهی جایزهی «برام استوکر» شد و از سوی دیگر ۵ بار جایزهی لکوس به او اهدا شد. تنها نام بردن از لیست جوایزی که به کتابهای استیون داده شده، یک لیست بلند و بالا است و تعداد زیادی از ۲۰۰ آثار منتشر شدهی او حداقل یک بار جایزه بردهاند.