دانلود و خرید کتاب و دست هایت بوی نور می دهند مصطفی مستور
تصویر جلد کتاب و دست هایت بوی نور می دهند

کتاب و دست هایت بوی نور می دهند

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب و دست هایت بوی نور می دهند

کتاب و دست هایت بوی نور می دهند نخستین مجموعه‌شعر مصطفی مستور نویسندهٔ محبوب این سال‌ها است. نشر مرکز این مجموعه‌شعر را منتشر کرده است.

درباره کتاب و دست هایت بوی نور می دهند

نخستین مجموعه شعر مصطفی مستور شامل ۲۵ شعر نو است که تا پاییز ۱۴۰۱ به چاپ دهم رسیده است. برخی از شعرهای مجموعه‌‌شعر و دست‌هایت بوی نور می‌دهند در داستان‌های مستور استفاده شده و برخی هم جدیدند و جایی از آن‌ها استفاده نشده است.

این اشعار به طور کلی، دریافت‌ها، احساسات و برداشت‌های مستور از زندگی هستند که مضمون آن‌ها در داستان‌هایش نیز آمده ‌است؛ اما برخی مواقع، برداشت‌هایی وجود دارند که آن‌ها را نمی‌توان به داستان تبدیل کرد و اگر قرار باشد در قالب داستان بیایند، بسیار دشوارند و به شکل طبیعی تمایل دارند به شعر تبدیل شوند؛ بااین‌حال، مصطفی مستور خود را شاعر نمی‌داند و این‌ها تأثرات روحی او هستند.

خواندن کتاب و دست هایت بوی نور می دهند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر و همچنین طرفداران آثار مصطفی مستور پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مصطفی مستور

مصطفی مستور، داستان‌نویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی متولد اهواز است. او در دانشگاه شهید چمران مهندسی عمران خوانده و کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در همان دانشگاه گرفته است. اولین داستان مستور دو چشمخانه خیس در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. او اولین کتابش را در سال ۱۳۷۷ با نام عشق روی پیاده رو به چاپ رساند. بهترین شکل ممکن، عشق و چیزهای دیگر، پرسه در حوالی زندگی و زیر نور کم از دیگر آثار داستانی مصطفی مستور هستند.

بخشی از کتاب و دست هایت بوی نور می دهند

«عین شین قاف

حرف که می‌زنی

من از هراس طوفان

زل می‌زنم به میز

به زیرسیگاری

به خودکار

تا باد مرا نبرد به آسمان.

لبخند که می‌زنی

من

ـ عین هالوها ـ

زل می‌زنم به دست‌هات

به ساعت مچی طلایی‌ات

به آستین پیراهنت

تا فرو نروم در زمین.

دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرورفته‌ای

در کلمه‌ای انگار

در عین

در شین

در قاف

در نقطه‌ها.

***

بعدازظهر

امروز

ساعت شش و سی و دو دقیقهٔ بعدازظهر

نشست مقابلم

بر نیمکتی سنگی

در نقطه‌ای گنگ از شهری غریب

و ناگهان

چند بار

شلیک کرد توی سینه‌ام.

آه،

با چشم‌هایش.

امروز

ساعت هفت و نه دقیقهٔ بعدازظهر

زیر سقف ماشینی درمانده در ترافیک

تابید، بارید، وزید.

آه،

بر روحم.

امشب

ساعت نمی‌دانم چند است

کسی دست برده است توی سینه‌ام

تا چیزی را...

تا چیزی را از تپیدن باز بدارد.

آه،

برای مردی ایستاده بر لبهٔ اندوهی ژرف دعا کنید.

***

پنج انگشت دوست داشتنی

دلم تنگ می‌شود، گاهی

برای حرف‌های معمولی

برای حرف‌های ساده

برای «چه هوای خوبی!»/ «دیشب شام چه خوردی؟»

برای «راستی! ماندانا عروسی کرد.» / «شادی پسر زایید.»

و چه‌قدر خسته‌ام از «چرا؟»

از «چه‌گونه!»

خسته‌ام از سؤال‌های سخت، پاسخ‌های پیچیده

از کلمات سنگین

فکرهای عمیق

پیچ‌های تند

نشانه‌های با معنا، بی‌معنا

دلم تنگ می‌شود، گاهی

برای

یک «دوستت دارم» ساده

دو «فنجان قهوهٔ داغ»

سه «روز» تعطیلی در زمستان

چهار «خندهٔ» بلند

و

پنج «انگشت» دوست داشتنی.»


معرفی نویسنده
عکس مصطفی مستور
مصطفی مستور
ایرانی

مصطفی مستور، داستان‌نویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی است که سال ۱۳۴۳ در شهر اهواز به دنیا آمد. دوران کودکی، فردی پرسشگر و کنجکاو بود و از همان دوران به کتاب‌های فلسفی و پرسش‌های عمیق علاقه نشان می‌داد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
می‌بویم گیسوانت را تا فرشته‌ها حسودی کنند. شانه می‌زنم موهایت را تا حوری‌ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا. شعر می‌گویم برای تو تا کلمات کیف کنند مست شوند بمیرند.
mim._.ebrahimi
وقتی که دل دست‌هایم تنگ می‌شود برای انگشتان کوچکت آن‌ها را می‌گذارم برابر خورشید تا با ترکیبی از کسوف و گرما دوری‌ات را معنا کنم.
parimah ahmadi

حجم

۲۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹ صفحه

حجم

۲۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰
۵۰%
تومان