کتاب زایش تراژدی
معرفی کتاب زایش تراژدی
کتاب زایش تراژدی؛ و چند نوشته دیگر نوشتهٔ فردریش نیچه و ترجمهٔ رضا ولی یاری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب زایش تراژدی
زایش تراژدی متوجه دو مسئلهٔ نسبتاً متفاوت است: از یک سو تلاشی است برای پاسخگفتن به چند پرسش دربارهٔ فرهنگ و جامعه: فرهنگ انسانی چیست؟ چرا تشریک در یک فرهنگ برای ما مهم است؟ آیا همهٔ فرهنگهای انسانی اساساً از یک نوعاند یا از جهات مهمی فرق میکنند؟ فرهنگ انسانی تحت چه شرایطی خواهد بالید و تحت چه شرایطی منحط خواهد شد و زوال خواهد یافت یا حتی خواهد مرد؟ از این حیث زایش تراژدی مداخلهای خاص در بحثی است که طی قرن نوزدهم جریان داشت و میگفت جامعهٔ مدرن و فرهنگ مدرن باید چه شکلی به خود بگیرند. در کل، زایش تراژدی میپرسد: ما چطور میتوانیم بیماریهای جامعهٔ مدرن را درمان کنیم؟ پاسخ نیچه این است: با ایجاد یک فرهنگ تراژیک جدید بر محور نسخهای آرمانیشده از مکتب واگنری.
خواندن کتاب زایش تراژدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار نیچه پیشنهاد میکنیم.
درباره نیچه
فردریش ویلهِلم نیچه در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ متولد شد. او فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه شناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود. فلسفه غرب و تاریخ اندیشه مدرن تاثیر بسیار زیاد و عمیقی از آثار نیچه گرفتهاند. در سال ۱۸۶۹ با ۲۴ سال سن، به کُرسی فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بازل دست یافت که جوانترین فرد در تاریخ این دانشگاه بهشمار میرود. اما بعدتر به خاطر بیماریهایی که به آن دچار بود از این سمت کنارهگیری کرد و به تکمیل آثارش پرداخت. نیچه بیماری خود را موهبتی از جانب خدا میدانست که سبب شده بود تا بتواند افکاری نو و بدیع را در سر بپروراند. نیچه یکی از محبوبترین متفکران در ایران است؛ آثارش نهتنها بارها ترجمه و منتشر شدهاند، بلکه کتاب صوتی چنین گفت زرتشت در دهههای گذشته یکی از پرفروشترین آثار فلسفی او در ایران بوده است. او بعد از تحمل بیماریهای مختلف، جنون و فروپاشی ذهنی در سال ۱۹۰۰ چشم از جهان فرو بست.
بخشی از کتاب زایش تراژدی
«برای آنکه ذهنم را از همهٔ دغدغهها و هیجانات و سوءفهمهای ممکنی که افکار گردآمده در این کتاب پیش خواهند آورد پاک کنم (شخصیت ویژهٔ مخاطب زیباشناس ما هرچه میخواهد باشد) و به این ترتیب آزادانه و با همان حالت حظ متفکرانهای که رد خود را بر هر صفحهٔ این تجسم اوقاتی خوش و تعالیبخش بهجا گذاشته است قلم بزنم، اکنون لحظهای را متصور میشوم که این اثر به دست تو، دوست ارجمندم، خواهد رسید. تو را میبینم که، شاید پس از پیادهروی عصرانه در برف زمستانی، عنوان پرومتئوس از بند رسته را بر جلد کتاب میبینی، اسمم را میخوانی، و بلافاصله یقین میکنی که، محتوای اثر هرچه باشد، نویسندهٔ آن حرفی جدی و ضروری برای گفتن دارد و نیز اینکه هنگام از سر گذراندن این افکار پیوسته با تو در بحث بوده، گویی تو آنجا بودهای و گویی فقط میتوانسته چیزهایی را که در محضر تو مناسبت دارند روی کاغذ بیاورد. وقتی که این کار را میکنی، به یاد خواهی آورد که من، درست در همان زمانی که تو در حال تصنیف ارجنامهٔ بینظیرت دربارهٔ بتهوون بودی، یعنی در میانهٔ وحشت و ویرانی جنگی که تازه شعله کشیده بود، در حال جمعوجور کردن خودم برای مدون ساختن این افکار بودم. اما اگر این به خود آمدن باعث شده مردم فکر کنند شور میهنپرستانه و تنآسایی زیباشناختی، یا جدیت متهورانه و بازیگوشی شادمانه (heiter) نقطهٔ مقابل یکدیگرند، اشتباه از آنهاست. درحقیقت اگر مردم واقعاً کتاب را بخوانند در کمال حیرت درمییابند که موضوع مورد بحث ما مسئلهٔ خطیری است برای آلمان، مسئلهای که ما اکنون آن را، همچون محور و نقطهٔ عطفی، در دل امیدواریهای آلمانیان جای میدهیم. ولی شاید مردم اصلاً از پرداختن جدی به هرگونه مسئلهٔ زیباشناختی دلخور میشوند، بهویژه چون قادر نیستند هنر را چیزی بیش از یک نمایش فرعی سرگرمکننده و جرنگوجرنگ قابل اغماض زنگولههای دلقکان در برابر «گرانش هستی» قلمداد کنند ــ گویی ما نمیدانستهایم منظور از این تضاد با «گرانش هستی» چیست. بگذار این مردمان جدینگر به یاد بسپارند: اعتقاد راسخ من به اینکه هنر بالاترین مسئله و فعالیت حقیقتاً متافیزیکی این زندگی است مبتنی بر فهمی است که وجه اشتراک من و مرد مبارزی است که پیرو رهبری متعالی اویم و اکنون میخواهم این اثر را به او پیشکش کنم.»
حجم
۳۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۳۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
اولین کتاب از نیچه با ترجمه روان