کتاب ریشه های رومانتیسم
معرفی کتاب ریشه های رومانتیسم
کتاب ریشه های رومانتیسم نوشتهٔ آیزایا برلین است و نشر ماهی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ریشه های رومانتیسم
کتاب ریشه های رومانتیسم به هیچ روی آن کتاب تازه دربارهٔ رومانتیسم نیست که برلین از زمان ایراد سخنرانیها (ی نامکتوب) دربارهٔ این موضوع در مارس و آوریل ۱۹۶۵ در گالری ملی هنر واشنگتن، آرزوی نوشتن آن را داشت. در طول سالهای بعد، خاصه بعد از بازنشستگی از ریاست کالج وولفسن آکسفورد در ۱۹۷۵، او همچنان سودای نوشتن آن کتاب را در سر داشت و کتابهای بسیار میخواند و انبوهی از یادداشتها فراهم میآورد. در دههٔ آخر عمر خود، همهٔ این یادداشتها را در اتاقی گرد آورد و کار پیونددادن آنها را آغاز کرد. پس فهرستی از سرفصلها فراهم کرد و به تقریر گزیدهای از یادداشتها در دستگاه ضبط کاسِت پرداخت و آن مطالب را زیر سرفصلها سامان داد. برلین درعین حال در این فکر بود که این مطالب را به صورت مقدمهای طولانی بر کتابی از ای. تی. اِی. هوفمان منتشر کند و نه به صورت کتابی مستقل با نام خودش. این تألیف تازه باز هم صورت نهایی پیدا نمیکرد، شاید تا حدی به این علت که برلین بیش از حد کار را معطل گذاشته بود.
اینکه برلین نتوانست نسخهای بازنگریشده از این مطالب را خود به نگارش درآورد بیگمان همانقدر که برای خود او جای دریغ داشت برای خوانندگان آثار او نیز مایهٔ تأسف است. اما فقدان آن نوشته به معنای ازدست رفتن همه چیز نیست. اگر آن کتاب نوشته میشد، کتاب حاضر که صرفاً نسخهٔ ویراستهٔ آن سخنرانیهاست هرگز منتشر نمیشد؛ اما ازاین گذشته، در نسخهٔ رونوشت حاضر طراوت، صمیمیت و شور و هیجانی نهفته است که بیگمان در آن نسخهٔ مفصل و بازنگریشده، تا اندازهای، از میان میرفت.
در این سخنرانیها روی سخن بیشتر با هنرشناسان، یعنی نویسندگان تاریخ هنر و خبرگان زیباییشناسی است. جنبش رومانتیسم طبعاً با هنرها ارتباط دارد. هنرها را نمیتوان بیرون از قلمرو این جنبش دانست. رابطهٔ میان رومانتیسم و هنرها به یک اعتبار استوارتر نیز میشود. جنبش رومانتیسم نهتنها جنبشی است که با هنرها سروکار دارد، نهتنها جنبشی هنری است، بلکه شاید اولین فرصت است در تاریخ غرب که هنرها بر سایر جنبههای زندگی چیره شدند و نوعی سلطهٔ بیمعارض هنر بر زندگی پدید آمد و این به یک معنی جوهر جنبش رومانتیک است.
رومانتیسم صرفاً اهمیت تاریخی ندارد. بسیاری از پدیدههای امروزی ــ ناسیونالیسم، اگزیستانسیالیسم، ستایش مردان بزرگ، ستایش نهادهای غیرشخصی، دموکراسی، توتالیتاریسم ــ جملگی از رومانتیسم تأثیر گرفتند و این جنبش در همهٔ آنها رخنه کرده است.
این سخنرانیها در تاریخ اوت و سپتامبر ۱۹۶۶ از برنامهٔ سوم بیبیسی و بار دیگر در اکتبر و نوامبر ۱۹۶۷ از همان برنامه پخش شد. همچنین در سال ۱۹۷۵ در استرالیا و در سال ۱۹۸۹، که برلین هشتادساله شد، در انگلستان از رادیوی سوم بیبیسی دیگربار پخش شد. در نوبت آخر شرحی فشرده دربارهٔ آثار برلین گنجانده شده بود.
فصلهای این کتاب از این قرار هستند:
در جستوجوی تعریف
نخستین حمله به روشنگری
پدران واقعی رومانتیسم
رومانتیکهای میانهرو
رومانتیکهای تندرو
تأثیرات پایدار
خواندن کتاب ریشه های رومانتیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه و تاریخ هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ریشه های رومانتیسم
«اگر سیمایی ناشناخته چون یوهان گئورگ هامان را در فصل پیش معرفی کردم از آن روی بود که به گمان من او نخستین کسی است که با روشنگری درافتاد و در این کار صریحتر و پرخاشجوتر و آشتیناپذیرتر از هرکس دیگر بود. اما هامان، حتی در دوران حیاتش، در این نبرد تنها نبود. حال ببینیم چرا چنین میگویم.
قرن هجدهم، چنانکه همه میدانند ــ این هم از آن حرفهای قالبی است ــ دوران پیروزیهای نمایان علم بود. پیروزیهای بزرگ علم مهمترین رویداد آن دوران است و ژرفترین انقلاب در حس و شعور آدمی که در آن عصر روی داد، پیامد فروریختن قالبهای کهن بود، یعنی نتیجهٔ یورش علم طبیعی مدون به مذهب رایج و نیز حملهٔ دولت غیرمذهبی جدید به سلسلهمراتب قدیمی قرون وسطایی.
درعین حال تردیدی نیست که عقلگرایی، چندان بیپروا پیش تاخت که حس و شعور آدمی، آنچنان که در اینگونه موارد پیش میآید، آن را چون دیواری رودرروی خود دید و بهناچار کوشید تا گریزگاههایی دیگر بیابد. آنگاه که خدایان اولمپ یکسره رام و معقول و متعارف گردند، طبیعی است که مردم به خدایانی رعبآورتر و اسرارآمیزتر میگرایند. این ماجرایی است که در قرن سوم پیش از میلاد در یونان روی داد و در قرن هجدهم نیز رفتهرفته رخ مینمود.
در این تردیدی نیست که مذهب رایج کمکم عقب مینشست. برای مثال، آن مذهب عقلانی را در نظر بگیرید که شاگردان لایبنیتس در آلمان موعظه میکردند، یعنی در آنجا که فیلسوف نامداری چون وولف که بر همهٔ دانشگاههای آلمان حکم میراند، میکوشید مذهب را با خِرَد آشتی دهد. هرچیز که با خرد سازگاری نداشت منسوخ شمرده میشد، بنابراین برای نجات مذهب میبایست سازگاری آن را با خرد اثبات میکردند. وولف برای نجات مذهب میگفت معجزات را میتوان با تفسیری عقلانی از عالم سازگار کرد، یعنی، مثلا با این فرض که اگر یوشع در اریحاء آفتاب را از حرکت بازداشت، از آن روی بود که او اخترشناسی بود با دانشی ژرفتر از همهٔ اخترشناسان همروزگارش، و این مایه از دانش اخترشناسی و نفوذ حکم که او از خود نشان داد بهراستی معجزآسا بوده است. به همین ترتیب، اگر مسیح آب را بدل به شراب کرد از آن روی بود که او در قیاس با کسانی که از موهبت وحی بیبهرهاند، شناختی بس ژرفتر از علم شیمی داشت.»
حجم
۲۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه