جان دیویی | بیوگرافی، معرفی آثار و دانلود کتاب های او

جان دیویی

زندگینامه و معرفی کتاب‌های جان دیویی

جان دیویی (John Dewey) روانشناس و مبدع سیستم آموزشی آمریکا بود و همچنین از مشهورترین فیلسوفان آمریکایی در قرن بیست به شمار می‌رود. او از افراد باورمند به پراگماتیسم بود. فیلسوفان این مکتب فلسفی بیشتر از آن که به دکترین و تئوری‌ها دل بسته باشند، به عملگرایی و فایده‌مند بودن اهمیت می‌دهند. جان دیویی هم از پیشتازان و شناخته‌شده‌ترین پراگمتیست‌های میانه‌ی قرن بیستم بود. به علاوه، او را با لقب «پدر مدارس نوین ایالات متحده‌ی آمریکا» به جا می‌آورند.

بیوگرافی جان دیویی

جان فردریک دیویی در ۲۰ اکتبر ۱۸۵۹ در «برلیگتون ورمونت» در خانواده‌ای تقریباً معمولی متولد شد. او یکی از چهار پسر خانواده‌اش بود. نام اولین فرزند خانواده هم جان بود؛ اما او در اثر سانحه‌ای از دنیا رفته بود و چهل هفته‌ی بعد اسم برادر بزرگترش را بر او گذاشتند. در همین خانواده، «دیویس دیویی» هم به دنیا آمد که بعدها اقتصاددان و تحلیل‌گر بزرگی شد.

جان دیویی بعد از به پایان رساندن دوران مدرسه، به دانشگاه ورمونت راه پیدا کرد. او یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین افراد زندگی‌اش را در این دوران ملاقات کرد. «هنری آگوستوس» استاد فلسفه‌ی جان دیویی در دانشگاه ورمونت بود. هنری آگوستوس از فیلسوفان باورمند به شهودگرایی اخلاقی بود و از علاقه‌مندان مشتاق فلسفه‌ی امانوئل کانت به شمار می‌رفت. کانت فیلسوف آلمانی بود که در قرن هجدهم توانست خردگرایی و اخلاق را در کنار هم بنشاند.

جان دیویی کلاس‌های درسی اختصاصی بسیاری را با هنری آگوستوس می‌گذراند و تحت تأثیر فلسفه و طرز فکر او قرار گرفت. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه شهر خودش، در «دانشگاه جان هاپکینز» ثبت نام کرد و به «ایالت مریلند» شهر «بالتیمور» رفت.

زندگی حرفه‌ای

جان پس از گذراندن دوران تحصیلش در جان هاپکینز، دوران کاری‌ او شروع شد و البته نقطه‌ی عطفی در زندگی و حرفه‌ی او شکل گرفت. او وارد حوزه‌ی تدریس شد و در مقام معلم کار خود را شروع کرد. «اویل سیتی» واقع در «پنسیلوانیا» اولین جایی بود که در آن تدریس می‌کرد. او در آنجا به مدت دو سال معلم دبیرستان بود. بعد به شهر خود بازگشت و به مدت یک سال در مدرسه‌ای ابتدایی در ورمونت آموزگار شد. سه سال سابقه‌ی تدریس در مدارس ابتدایی و دبیرستان به جان دیویی آموخت که نمی‌خواهد دبیر یا آموزگار باشد. او دریافت که این مسیر با تمام شیرینی‌اش متعلق به او نیست؛ بنابراین به فکر ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری افتاد و دوباره به مریلند و دانشگاه جان هاپکینز برگشت. استادان او در جان هاپکینز افراد سرشناسی مثل «جورج سیلوستر موریس»، فیلسوف و مدرس، «چارلز سندرز پیرس»، دانشمند و ریاضی‌دان و منطق‌دان آمریکایی، «هربرت باکستر آدامز»، تاریخ‌دان و مدرس آمریکایی بودند.

در سال ۱۸۸۴، جان دیویی به کمک یکی از استادانش توانست در موقعیت شغلی خوبی در دانشگاه میشیگان استخدام شود. او در جایگاه دستیار جورج سیلوستر موریس مشغول به کار شد. حضور او در آن موقعیت شغلی ده سال طول کشید. در این دوران اثری فلسفی را تألیف کرد که هرگز منتشر نشد. آن اثر «روانشناسی کانت» نام داشت و البته در حال حاضر هیچ نسخه‌ای از این کتاب جان دیویی وجود ندارد.

در سال ۱۸۹۴ بود که جان دیویی به دانشگاه تازه تأسیس شیکاگو پیوست و در آنجا استخدام شد. او هشت سال در این دانشگاه تدریس کرد و در این دوران بود که دیدگاه‌های او پخته‌تر شدند و به سمت تجربه‌گرایی خردمندانه سوق پیدا کرد. از نظر فلسفی تجربه‌گرایی، دقیقاً نقطه‌ی مقابل عقل‌گرایی یا خردگرایی است؛ اما جان دیویی تحت تأثیر اساتیدش و «امانوئل کانت» تمایل داشت این دو را در کنار هم بنشاند و به نقطه‌ی تعادل برساند. به علاوه، در همین دوران هشت‌ساله بود که فلسفه‌ی تئوری و ذهنی در دنیای جان دیویی جای خود را به فلسفه‌ی عملگرایانه و پراگماتیسم داد و جان دیویی به حلقه‌ی تازه شکل‌گرفته‌ی پراگماتیست‌ها در آمریکا وارد شد. دوران جان دیویی در دانشگاه شیکاگو به همین‌ها ختم نشد، او چهار مقاله‌ی فلسفی هم منتشر کرد که با همکاری چند نفر دیگر از همکارانش در مجموعه‌ای به نام «مطالعاتی در تئوری منطقی» منتشر شدند.

پس از مدتی جان دیویی در لابراتور مدارس دانشگاه شیکاگو حضور پیدا کرد و در این مقطع بود که دیدگاه‌های او درباره‌ی سیستم‌های آموزشی و آموزش در مدارس به‌طور کلی زیرورو شد. او در سومین سال حضورش در این دانشگاه، یعنی سال ۱۸۹۹، اولین اثر انتقادی‌ خود را منتشر کرد. این اثر که «مدارس و جوامع» نام داشت مخالفتی آشکار با سیستم‌های آموزشی و نحوه‌ی گرداندن مدرسه‌های آمریکایی بود و تأثیری را که آن‌ها بر کودکان و در نهایت جامعه‌ می‌گذاشتند، نقد و نکوهش کرد. در همین سال بود که جان دیویی برای مقام ریاست «انجمن روانشناسان آمریکایی» انتخاب شد.

جان دیویی از سال ۱۹۰۴ تا زمانی که بازنشسته شد، در دانشگاه کلمبیا فلسفه تدریس کرد و خود را معلم فلسفه‌ای می‌دانست که نحوه‌ی تدریسش متفاوت بود.

دیدگاه جان دیویی در ارتباط با آموزش

دیویی همانقدر که به عملی‌کردن آموزش اعتقاد داشت، باور داشت که می‌توان از طبیعت برای آموختن استفاده کرد؛ مثلاً برای آموزش حجم‌های هندسی می‌توان آموزش تئوری را با تجربه‌ای در طبیعت تعمیق کرد و به دنبال همتاهای طبیعی برای حجم‌های هندسی گشت. از آن بااهمیت‌تر طراحی برنامه‌ی درسی متناسب با علاقه و استعداد کودک است که رشد را به دنبال خواهد داشت. در غیر این صورت آموزش تنها به تلنبار کردن اطلاعات غیرکاربردی منجر خواهد شد.

مدارس جان دیویی بر فلسفه‌ی پراگماتیسم استوار هستند و این به معنای تأکید بر عملگرایی به جای فلسفه‌بافی صرف و محض است. در حقیقت، جان دیویی با خلق این سیستم آموزشی در نیمه‌ی ابتدایی قرن بیستم، فلسفه‌ی تجربه‌گرایی و خردگرایی به شکل واقعی کنار هم نشاند و قدمی عملی در جهت رشد برداشت. او به جای تلنبار دانش و اطلاعات، بر اختراع کردن، بازسازی کردن، فهمیدن و ابداع کردن پافشای می‌کرد و با سخنرانی طوطی‌وار و حفظ کردن مطالب به جد مخالف بود؛ چون خروجی آنها را با هدف آموزش در تضاد می‌دید.

نگایه به کتاب‌ها و آثار جان دیویی

جان دیویی در دوران کاری‌اش هفتصد مقاله‌ی علمی نوشت که در صد و چهل ژورنال معتبر منتشر شدند، چیزی حدود چهل کتاب نوشت و سیستم آموزشی مترقی یا پروگرسیوی را در آمریکا بنیان گذاشت که باعث شد لقب «پدر آموزش مترقی» به او داده شود. او همچنین مدارس جدیدی را تأسیس کرد؛ مدرسه‌ی جدیدی که دانشگاهی خصوصی است برای تحقیقات اجتماعی را در نیویورک تأسیس کرد. آثاری بی‌نظیر همچون «دموکراسی تعلیم و تربیت»، «تجربه و طبیعت»، «هنر به منزله‌ی تجربه»، «لیبرالیسم و عمل اجتماعی» را تألیف کرد که تأثیر بی‌حدی بر جوامع، مدارس و آموزش گذاشت.

هنر به منزله‌ی تجربه

این کتاب بر اساس سخنرانی جان دیویی درباره‌ی زیبایی‌شناسی شکل گرفت که در دانشگاه هاروارد قرائت شد. این اثر در سال انتشار (۱۹۳۲) خیلی زود توانست مرزها را رد کند و دیدگاه فیلسوفی آمریکایی در ستایش آثار مجسمه‌سازی، معماری، نقاشی، موسیقی و ادبیات در کشورهای اروپایی هم خوانده و شناخته شود.

تجربه و طبیعت

این اثر نقش و تأثیر طبیعت بر آگاهی و رشد افراد را در ده مقاله‌ی فلسفی از جان دیویی بررسی می‌کند. دیویی در هر مقاله طبیعت را از نقطه‌نظری متفاوت کاوش می‌کند؛ مثلاً تاریخچه‌ی طبیعت، وسیله و دانش، مفاهمه و معنا، ذهن و سوژه، حیات و بدن، ایده‌ها و آگاهی، هنر، ارزش و نقد از جمله موضوعاتی هستند که انسان در طبیعت با آنها مواجه می‌شوند.

دموکراسی و آموزش

جان دیویی در کتاب «دموکراسی و آموزش»، چهار ویژگی برای آموزش معرفی می‌کند. او ارتباط را برای انتقال فرهنگ و اجتماعی‌شدن ضروری می‌داند و اساس آموزش را ارتباط معرفی می‌کند. محیط اجتماعی و فراگیر را زمینه‌ساز آموزش می‌داند. هدایت انگیزه و ذوق دانش‌آموز را ابزاری مناسب برای آموزش تلقی می‌کند. در نهایت، هدف از آموزش را رشد می‌داند و به همین علت تا زمانی که زندگی وجود دارد، آموزش هم ضرورت دارد؛ چون مفاهیم زندگی و رشد در هم تنیده هستند.

دیویی در این کتاب تأکید می‌کند که مربی و دانش‌آموز به کمک ارتباط در بستری امن و طبیعی با تکیه بر انگیزه، رشد می‌کنند و دموکراسی را در حین آموزش بازسازی می‌کنند. این طرز فکری است که در مدارسی جریان دارد که جان دیویی بنیان‌گذار آنها بود.