هانا آرنت
درباره زندگی و کتابهای ترجمه شده هانا آرنت
هانا آرنت، نویسندهی آمریکایی زادهی آلمان است که در حوزهی علوم سیاسی، دانشمند و فیلسوفی کاردان به شمار میرود که کتابهایی به زبان انگلیسی و آلمانی نوشته است. او به واسطهی نوشتههای انتقادی در باب امور یهودیان و همچنین مطالعاتی که در حوزهی حکومتهای تمامیتخواه داشت، به شهرت دسته یافته است.
بیوگرافی هانا آرنت
آرنت با نام کامل یوهانا کوهن آرنت، در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در هانوفر آلمان، در خانوادهای روسیتبار، یهودی و سکولار به دنیا آمد و در هانوفر و کونیگسبرگ روسیه بزرگ شد. او در کودکی به دلیل یهودی بودن از مدرسه اخراج شد، با این حال تحصیلات سطح بالاتر خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. آرنت در آغاز سال ۱۹۲۴ در دانشگاههای ماربورگ، دانشگاه آلبرت لودویگ فریبورگ و دانشگاه هایدلبرگ به تحصیل در رشتهی فلسفه پرداخت و دکتری رشتهی فلسفه را در سال ۱۹۲۸ و با تز مفهوم عشق در سنت آگوستین از دانشگاه هایدلبرگ دریافت کرد.
او طی سالهای تحصیلش با اساتید و فلاسفهی بزرگی از جمله مارتین هایدگر، کارل یاسپرز، رودولف بولتمان و ادموند هوسلر تبادل فکری میکرد. هانا آرنت در سال ۱۹۲۵ با مارتین هایدگر وارد یک رابطهی احساسی شد. اگرچه بخش عاطفی این رابطه در همان سال به اتمام رسید، با این حال ارتباط آرنت با هایدگر به نوعی تا پایان عمر آرنت ادامه یافت و تاثیر زیادی بر زندگی او گذاشت.
در سال ۱۹۳۳، با به قدرت رسیدن هیتلر، پیوستن هایدگر به حزب نازی و شروع فعالیتهای او به عنوان رئیس فرایبورگ، آرنت به دلیل جمعآوری شواهدی مبنی بر تبلیغات یهودستیزانهی نازیها در کتابخانهی دولتی پروس توسط گشتاپو دستگیر و بازجویی شد. پس از سپری کردن مدتی کوتاه در زندان، آرنت بازجوی خود را فریب داد و به پاریس مهاجرت کرد.
هانا آرنت در فرانسه به سایر یهودیان تبعیدی پیوست و در سازمانهای پناهندگان یهودی مشغول به کار شد. این سازمانها مهاجرت به فلسطین را تشویق و همچنین به افرادی که در تبعید میزیستند، کمک میکردند. در سال ۱۹۴۱، او بار دیگر به عنوان یک فراری از فرانسهی تحت اشغال نازیها، به ایالات متحده مهاجرت کرد و به همراه همسرش هاینریش بلوچر که در سال ۱۹۴۰ با او ازدواج کرده بود، ساکن این کشور شد.
آرنت در نیویورک ساکن شد و به عنوان مدیر تحقیقاتی کنفرانس ارتباطات یهودیان (۴۶ - ۱۹۴۴)، سرپرست ویراستاری انتشارات شوک آلمان (۴۸ - ۱۹۴۶) و همچنین موسسهی تجدید فرهنگ یهودی (۵۲ - ۱۹۴۹) که به دنبال جمعآوری نوشتههای یهودیان و جلوگیری از نابودی آنها توسط نازیها بود، مشغول به کار شد. آرنت در سال ۱۹۵۱ به عنوان شهروند آمریکا شناخته شد و از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ در دانشگاه شیکاگو و پس از آن در مدرسهی جدید تحقیقات اجتماعی در نیویورک مشغول تدریس شد.
آثار هانا آرنت
شهرت هانا آرنت به عنوان یک متفکر سیاسی بزرگ، به وسیلهی کتاب ریشههای تمامیتخواهی (۱۹۵۱) تثبیت شد که در آن به موضوعات دیگری از جمله یهودیستیزی، امپریالیسم و نژادپرستی پرداخته شده بود. آرنت شکلگیری تمامیتخواهی را نتیجهی فروپاشی الگوی سنتی دولت-ملت میدانست. او در این کتاب، رژیمهای تمامیتخواه را اینگونه توصیف کرده است: «رژیمهای تمامیتخواه از طریق به دست آوردن قدرت سیاسی مطلق و همچنین غفلت از ملاحظات مادی و سودمند، ساختار اجتماعی را متحول کرده و پیشبینی سیاست در روزگار معاصر را تقریبا غیرممکن ساختهاند.»
کتاب وضع بشر (۱۹۵۸) از دیگر نوشتههای مشهور آرنت است که در آن نگاهی گسترده و سیستماتیک به آنچه که خود زندگی فعال مینامید، داشته است. او در این کتاب به دفاع از شرایط ایدئال کلاسیک کار کردن، شهروندی و اقدامات سیاسی در برابر آنچه که وسواسی تحقیرآمیز برای رفاه صرف میدانست، پرداخته است. این کتاب نیز مانند بسیاری از آثار آرنت متاثر از دیدگاههای فلسفی هایدگر است.
آرنت در اثر بسیار بحثبرانگیز آیشمن در اورشلیم (۱۹۶۳) که براساس گزارش او از محاکمهی آدولف آیشمن نازی در سال ۱۹۶۱ بود، جنایات آیشمن را نه ناشی از شخصیتی شرور و فاسد، بلکه ناشی از بیفکری محض خواند. او آیشمن را یک بوروکرات بلندپرواز میدانست که نمیتوانست در مورد عظمت اقدامات خود تفکر کند. آرنت نقش آیشمن در کشتار دستهجمعی یهودیان را ابتذالی هولناک و ناگنجودنی در کلمات و افکار دانست؛ ابتذالی که در آن زمان در سراسر اروپا نیز گسترش یافته بود.
امتناع هانا آرنت از به رسمیت شناختن آیشمن به عنوان فردی که ذاتا شرور بود، موجب محکومیت شدید او توسط روشنفکران یهودی و غیریهودی شد. این مناقشه حدود چهار دهه پس از مرگ آرنت، پس از انتشار کتاب آیشمن پیش از اورشلیم، زندگی بررسینشدهی یک قاتل دستهجمعی (۲۰۱۱) که تا حدی براساس منابعی خارج از دسترس آرنت نوشته شده بود، دوباره زنده شد. این کتاب مفهوم «ابتذال شر» را به چالش کشیده و ادعا میکند که آیشمن مدتها به عنوان یک یهودیستیز تایید شده بود.
آرنت در سال ۱۹۵۰ ارتباط خود را با هایدگر از سر گرفت و در مقالات و سخنرانیهای خود، با این ادعا که همکاری او با نازیها یک «اشتباه» در زندگی این فیلسوف بزرگ بوده، از او دفاع کرد. در اواخر قرن بیستم و پس از انتشار مجموعهای از نامههای ردوبدلشده میان آرنت و هایدگر که بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۷۵ نوشته شده بود، برخی از محققان ادعا کردند که وابستگی شخصی و فکری آرنت به هایدگر که معلم سابق او بود، منجر به ارزیابی ملایم آرنت نسبت به هایدگر شده بود که با محکوم کردن همکاری دیگران با حزب نازی و همچنین اصرار او در نوشتههای مختلف مبنی بر اینکه هر گونه سازش با شر کاملا غیراخلاقی است، در تضاد و ناسازگار بود.
پایان زندگی آرنت
هانا آرنت سرانجام پس از یک زندگی پرفرازونشیب، در سال ۱۹۷۵ و در حالی که مشغول کار بر روی کتاب حیات ذهن بود، بر اثر سکتهی قلبی در خانهی خود در منهتن درگذشت. آرنت در طول حیات خود آثار مهمی را بر جای گذاشت که از جملهی آنها میتوان به میان گذشته و آینده (۱۹۶۱)، دربارهی انقلاب (۱۹۶۳)، مردان در زمانهای تاریک (۱۹۶۸)، خشونت (۱۹۷۰) و بحرانهای جمهوری (۱۹۷۲) اشاره کرد. دستنوشتهی ناتمام آرنت، حیات ذهن، توسط دوست و مکاتبهکنندهی او ماری مککارتی ویراستاری شد و در سال ۱۹۷۸ به چاپ رسید. کتاب مسئولیت و قضاوت (۲۰۰۳) نیز مجموعهای از مقالات و سخنرانیهای آرنت در باب موضوعات اخلاقی مربوط به سالهای پس از چاپ کتاب آیشمن در اورشلیم است.